چاپ صفحه

روحانیون ,جوانان حزب اللهی و دانشجویان مطالبه گر چه اقدا م عملی در راستای این فرمایشات مقام معظم رهبری صورت دادند؟

شما [مسئولان و کارگزاران] چگونه می‌خواهید محبت و اطمینان مردم را جلب کنید؟ مردم باید به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسایل خودمان رفتیم، به فکر زندگی شخصی خودمان افتادیم، دنبال تجملات و تشریفاتمان رفتیم، در خرج کردن بیت‏المال هیچ حدی برای خودمان قایل نشدیم ـ مگر حدی که دردسر قضایی درست بکند! ـ و هرچه توانستیم خرج کردیم، مگر اعتماد مردم باقی می‏ماند؟ مگر مردم کورند؟ ایرانیان همیشه جزو هوشیارترین ملتها بوده‏اند؛ امروز هم به برکت انقلاب از هوشیارترینهایند؛ از هوشیارها هم هوشیارترند. آقایان! مگر مردم نمی‏بینند که ما چگونه زندگی می‌کنیم؟

آن وقتی که جوان حزب‏اللهی ما به جهاد یا به سپاه یا به فلان وزارتخانه می‏رفت و به او می‏گفتند که چه‏قدر حقوق می‌خواهی، می‏گفت این حرفها چیست، مگر من برای حقوق آمده‏ام؟ اصرار می‌کردند که بالاخره زندگی خودت و زن و بچه‏ات باید بگردد؛ یک چیزی بگیر. به نظر شما اینها افسانه است؟ به نظرم اگر شما بروید در دنیا این را نقل کنید، چنانچه کسی وضع چند سال قبل ما را ندیده باشد، خواهد گفت که افسانه است؛ ولی این واقعیت است. این رویداد، در همین ایران و در همین تهران و در همین وزارتخانه‏های ما اتفاق افتاد؛ یکی، دو مورد هم نبود. نماینده‏ی مجلس وقتی اول بار به او حقوق دادند، خجالت کشید حقوق را بگیرد! بعضی از دوستان ما در دوره‏ی اول نمایندگی مجلس، شرمشان آمد و ننگشان کرد که حقوق بگیرند! گفتند ما حقوق بگیریم؟!

برادران! من و شما داریم از آن ذخیره می‏خوریم؛ فراموش نکنید، آن را مردم دیدند. نمی‌شود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند؛ مردمی که خیلیشان از اولیات زندگی محرومند.

در این راه، از خیلی چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. نمی‌گویم مثل پیامبر باشیم، نمی‌گویم مثل امیرالمؤمنین ـ که شاگرد پیامبر بود ـ باشیم؛ که انسان آن مطالب را که می‏خواند، تنش می‏لرزد. امیرالمؤمنینی که زهدش در زندگی و دنیا مَثَل سایر است و مسلمان و غیرمسلمان آن را می‌دانند، درباره‏ی پیامبر می‌گوید: «قد حقّر الدّنیا و صغّرها و اهون بها و هوّنها»؛ دنیا را تحقیر کرد ـ یعنی همین لذایذ و بهره‏مندیها و برخورداریهای دنیا را کوچک کرد ـ به آنها توهین کرد و سبکشان نمود.

در قُبا برای پیامبر آب آوردند و چیزی هم مثل عسل قاطی آن کردند. پیامبر فرمود: من این را حرام نمی‌کنم، اما نمی‏خورم. این دو، دو چیز است؛ یا آب یا عسل. آن را از ما نخواسته‏اند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! مگر ما می‏توانیم آن‏طور زندگی بکنیم؟ پیداست که آن نفس قدسی ملکوتی، یک چیز دیگر است.

امیرالمؤمنین در همین جمله می‌فرماید که خدای متعال به پیامبر فهماند که اگر من دنیا را به اختیار از تو می‏گیرم، برای این است که چیز شیرینتری به تو بدهم. آن چیز شیرینتر را اولیای خدا می‏دیدند. من و شما آن را حس نمی‌کنیم؛ اما در آن راه باید برویم، در آن راه باید قدم برداریم، کمتر خرج کنیم، کمتر بذل و بخشش بیجا کنیم، کمتر به زندگی شخصی خودمان بپردازیم.

من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه‏مان این‏طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه‏ی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشته‏ایم، همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین می‏شویم. واللَّه در جامعه‏ی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه‏ی شریفه‏ی «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش می‏آورد.

اندازه نگهدارید؛ دولت مخارجش زیاد و سنگین است. مخارج سنگین دولت منجر به این می‌شود که مثلاً در فلان بخش سوبسید را بردارند. این، سیاست درست و متین و منطقی هم است؛ شکی در آن نیست، باید هم انجام بگیرد، چاره‏یی هم نیست، روی مردم هم فشار می‏آید؛ اما این مخارج را منصفانه قرار بدهیم و خودمان به دست خودمان بر مخارج چیزی اضافه نکنیم.

اگر مبلغی از مخارج دولت، عبارت از تغییر دکوراسیون اتاق مدیر کل و معاون وزیر و وزیر و فلان مسئول قضایی و فلان مسئول در بخشهای گوناگون دیگر باشد، این جرم و خطاست. اگر یکی از مخارج دولت این باشد که فلان تعداد ماشین جدید بیاوریم و بین دستگاهها تقسیم بکنیم، ما حق نداریم این را جزو مخارج دولت حساب کنیم و به حساب آن از سوبسید مردم بزنیم. نه، این خلاف است. برای این کارها حد بگذارید. دستگاهها باید بخشنامه کنند و در مورد این تغییر دکوراسیونها و تغییر خانه‏ها و خرجهای اضافی حدی معین بکنند. من نمی‌گویم مثل بعضی از تندروها باشیم که می‌گویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم؛ نه، در مسجد نمی‌شود. وزارت کردن، یک ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادی مسئول و یک‏مقدار هم بالاخره امکانات برای زندگی آن آقایی که می‌خواهد خدمت بکند، می‌خواهد؛ اما باید در حدی باشد.

گاهی از جاهایی گزارشهای نومیدکننده‏یی می‏رسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانیش می‏نشیند؛ رعایت کنید. سؤال می‌کنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ می‌گویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی؟! آقایان مسئول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسأله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همین‏طور بی‏حساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و اداره‏یی، دهها ماشین به رنگهای گوناگون متعلق به مسئولانِ آن‏جا به چشم می‏خورد؟! چه کسی چنین چیزی را گفته است؟

گزارش آمده که روحانی عقیدتی، سیاسی در یکی از دستگاهها، خودش ماشین دارد، ولی ماشین دولتی سوار می‌شود! من نوشتم که حق ندارد این کار را بکند. برای من جواب آمد که این کار رویه است و همه می‌کنند! این آقا خودش یک ماشین دارد، که برای خودش لازم است؛ یکی هم خانمش دارد و نمی‌شود که خانمش از این ماشین استفاده‏کند! عجب! این چه حرفی است؟

من الان اعلام می‌کنم و قبلاً هم نوشتم و این را گفتم که آن وقتی که آقایان امکانات شخصی دارند، حق ندارند از امکانات دولتی استفاده بکنند. اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛ ماشین دولتی یعنی چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمی‏گرفتم که مرتب ملاحظه‏ی جهات امنیتی را توصیه می‌کنند، بنده با ماشین پیکان بیرون می‏آمدم.

۲۳/۵/۱۳۷۰

سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران‏

 

یکی از ایرادهایی که به مجالس ممکن است گرفته شود، این است که نمایندگان با اتّکا به نمایندگی درصدد باشند از امکانات دولتی خدای ناکرده، استفاده نادرستی کنند. این چیزی نیست که از چشم مردم پوشیده بماند.

البته ما چنین گمانی به نمایندگان نداریم. نه به نمایندگان این دوره، نه به نمایندگان دوره‏های قبل. نماینده مسلمان، این‏طور نیست. نماینده‏ای که با هدف اسلامی آمده، محال است چنین چیزی در مورد او صادق باشد. لکن، باید مراقبت کرد. سفارشِ این را کردن، سفارشِ آن را کردن، موافقت اصولی برای این، اقدام برای آن، با فلان سرمایه‏دار مذاکره و تفاهم کردن، فریب فلان آدم را خوردن … غرض، این چیزها، چیزهایی است که با حیثیّت و آبروی نمایندگی مناسبتی ندارد.

۲۰/۳/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای اسلامی‏

 

نکته [دیگر]، همان نقطه زهد و ندویدن دنبال دنیای شخصی است. من برای زندگی خودم باید به قضاوت بنشینم و ببینم آیا دنبال دنیای شخصی خودم هستم یا نیستم؟ هر کدام باید به حساب خودمان برسیم. وقتی که در بین مسئولین و برای مسئولین صحبت می‌شود، کاربرد، کاربردِ شخصی است. یعنی هر کدام از مسئولین کشور باید سعی و تلاششان این باشد که آن چهره زهد امیرالمؤمنین علیه‏السّلام را در خودشان منعکس کنند. البته زهد علی علیه‏السّلام، برای ما نه قابل عمل است و نه حتّی قابل درک. ما که نمی‏توانیم آن گونه زندگی کنیم! اما پرتوی از آن عدالت و زهد را، شاید بتوانیم داشته باشیم. نه این‏که ما بگوییم نمی‏توانیم. خود آن بزرگوار گفته است. نه این‏که مانمی‏توانیم. هیچ‏کس نمی‌تواند. حتی بعضی از معصومین علیهم‏السّلام هم از این‏که بتوانند آن طور که امیرالمؤمنین علیه‏السّلام عمل می‌کرد، عمل کنند، اظهار عجز کرده‏اند. بحث بر سر آن گونه عدالت نیست. اما رنگِ ما باید همان رنگ باشد؛ ولو کمرنگ. روش ما باید همان روش باشد؛ ولو رقیق. در جهت عکس او که نباید حرکت کنیم. مسئولین باید این معنا را عملاً به مردم یاد بدهند.

چسبیدن به دنیا و دویدن دنبال دنیا، برای یک مسئول در جمهوری اسلامی، نقص است و به همان معنایی که عرض شد، یک نقطه منفی است. عکسِ این باید باشد. حکومت کردن و سمَت و منصب در جمهوری اسلامی، نباید به شکل یک غنیمت نگاه شود. در دنیا، مردم برای این‏که به مناصبی برسند، تلاش می‌کنند. هر منصبی هم که باشد، فرقی نمی‌کند. از عضویت یا ریاست بر یک جمع و سازمان کوچک اداری گرفته، تا رسیدن به ریاست یک کشور. چهار سال، پنج سال، شش سال تلاش می‌کنند تا به حکومت می‏رسند و در این چند سال می‌خواهند نهایت التذاذ را ببرند. تصوّر نکنید کسانی که در دنیا برای مثلاً رسیدن به ریاست جمهوری یا نیل به مقامات عالی تلاش می‌کنند، قصد خدمت دارند! خودشان هم مدّعی نیستند. خودِ آنها هم این ادّعا را ندارند و معتقدند حالا که ما توانستیم به این سِمَت برسیم، باید از التذاذاتش استفاده کنیم. همانی که امیرالمؤمنین، علیه‏السّلام، به عامل خود فرمود که «این‏طور نباش و دنیا را و حکم را برای خودت طعمه ندان»، اینها طعمه می‌دانند. دنیا برای اینها طعمه‏ای است که وقتی به آن رسیدند، باید با چنگ و دندان از آن بهره برداری کنند و التذاذ ببرند. از پولش، از قدرتش، از نفوذش، از تسهیلاتش، از امکاناتش، حداکثر بهره را ببرند و بخورند و به نزدیکان و دوستان خودشان بخورانند.

این، عرف دنیاست. امّا در جمهوری اسلامی چه؟ در این‏جا این مسائل باید به چشم یک مسئولیت و وظیفه محض تلقّی شود. به عنوان یک کار تلقی شود؛ کاری که سخت است و هرچه بالاتر می‌رود سخت‏تر هم می‌شود. باید به عنوان یک مسئولیت و یک تعهّد به آن نگریسته شود. نه این‏که وقتی امکانات پیدا کردیم، آن را برای تهیه لوازم رفاه شخصی، تشریفات، اسرافها و تجمّلات و غیره، بهترین فرصتها تلقّی کنیم. چه نمایندگی مجلس باشد، چه سِمَتی در دستگاههای عالی دولتی باشد، چه مسئولیتهای بالای نظامی باشد، چه مسئولیتهای بالای قضایی باشد، تفاوت نمی‌کند. نباید به این امکانات به عنوان یک طعمه و یک غنیمت نگاه شود و بگوییم: «حالا که رسیدیم، پس دیگر بهره‏برداری کنیم!» همه چیز باید از روی حق، از روی حساب و با روحیه بی‏اعتنایی به زخارف دنیا باشد. اگر چنین شد، راه و حرکت را آسان خواهد کرد.

۱۷/۱۰/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السّلام‏

 

اگر نماینده‏ای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ به‏درد نمی‏خورد.

۲۰/۱۱/۱۳۷۴

بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‏های نماز جمعه (۱۹ رمضان ۱۴۱۶)

 

«انصف اللَّه و انصف النّاس من نفسک و من خاصة اهلک و من لک فیه هوی من رعیتک»؛ یعنی درباره خودت، درباره دوستان و خویشاوندان و رفقای خودت، رعایت انصاف را در قبال مردم و خدا بکن؛ یعنی اختصاص و امتیاز به آنها نده؛ یعنی همین چیزی که دوستان عزیز فرنگی‏مآب ما به آن «رانت‏خواری» می‌گویند؛ یعنی امتیاز ویژه. امکانات استفاده از یک شرکت و یک منبع مالی را در اختیار جمع خاصی قرار دادن، به مناسبت این‏که اینها دوست یا خویشاوند یا رفیق ما هستند. این کار جزو کارهای ضدّمردم‏سالاری است. باید با این فسادها مبارزه شود. برادران و خواهران عزیز! تا این فسادها در مجموعه کارگزاران کشور وجود داشته باشد، توانایی کار وجود نخواهد داشت و پیشرفت امکان ندارد؛ هر کار هم بکنید، امکان نخواهد داشت. اینها شکافها و دره‏ها و حفره‏هایی است که وقتی به وجود آمد، هرچه شما دستاورد داشته باشید و در آن بریزید، آنها را پُر نمی‌کند؛ دستاورد هم از بین می‌رود. لذا اوّل باید اینها را علاج کرد. این فرمایش امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام است: «من لک فیه هوی من رعیتک»؛ به رفقا و نزدیکان و آدمهایی که دوستشان داری، نباید امتیاز ویژه بدهی؛ همه باید یکسان امتیاز ببرند. امتیازی که هست، باید در اختیار همه قرار گیرد. اگر بناست قرعه‏کشی شود، اگر بناست سقف باشد، در عین حال نباید برای کسی امتیازی وجود داشته باشد.

«و لیکن احبّ الامور الیک اوسطها فی الحقّ و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیّة»؛ دنبال کارهایی باش که از افراط و تفریط دور باشد و عدالت را در سطح وسیعتری شامل حال مردم کند؛ یعنی سطح تماسش با مردم و منافع آنها هرچه وسیعتر باشد و رضایت و خشنودی عامّه و توده‏های مردم را بیشتر جلب کند. دنبال این نباش که رضایت گروههای خاص ـ یعنی صاحبان ثروت و قدرت ـ را به دست آوری. من و شما مخاطب این خطابیم. الان شما اگر وزیرید، اگر نماینده‏اید، اگر از مسئولان مربوط به نیروهای مسلّحید، اگر مربوط به رهبری هستید، اگر مربوط به قوّه قضایّیه هستید، هرجا هستید، باید توجّه داشته باشید کاری که انجام می‏دهید، در جهت میل صاحبان ثروت و قدرت نباشد؛ که اینها در این فرمایش امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاةوالسّلام به «خاصّة» تعبیر شده است. بعد می‌فرماید: «فانّ سخط العامة یجحف برضی الخاصة»؛ اگر دل صاحبان ثروت و قدرت را به دست آوردید و مردم را ناراضی کردید، نارضایتی مردم این گروههای خشنودشده خواص ـ یعنی صاحبان ثروت و قدرت ـ را مثل سیلابی خواهد برد. «و انّ سخط الخاصة یغتفر مع رضی العامة»؛ اما اگر رعایت میل دل صاحبان ثروت و قدرت را نکردید، از شما ناراضی می‌شوند؛ بگذار ناراضی شوند. وقتی مردم از شما راضی‏اند و برای آنها کار کردید، بگذار اینها ناراضی باشند. «یغتفر»؛ این نارضایی بخشوده است.

۱۲/۹/۱۳۷۹

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران‏

 

وقتی کسی را از منکرات نهی می‌کنید ـ مثلاً ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمّامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن ـ و می‌گویید این کارها را نکن؛ وقتی که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهی‏تان عمل می‌کنید. اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آن‏گاه انسان مشمول این جمله می‌شود که «لعن اللَّه الامرین بالمعروف التّارکین له». کسی که مردم را به نیکی امر می‌کند، اما خود او به آن عمل نمی‌کند؛ مردم را از بدی نهی می‌کند، اما خود او همان بدی را مرتکب می‌شود؛ چنین شخصی مشمول لعنت خدا می‌شود و سرنوشت بسیار خطرناکی خواهد داشت.

نهی از منکر در همه زمینه‏های مهم وجود دارد؛ مثلاً کارهایی که افراد توانا دستشان می‏رسد و انجام می‌دهند؛ همین سوء استفاده از منابع عمومی؛ همین رفیق‏بازی در مسائل عمومی کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدی و غیره؛ همین رعایت رفاقتها از سوی مسئولان. یک وقت دو نفر تاجر و کاسبند و با هم همکاری و رفاقت می‌کنند، آن یک حکم دارد؛ یک وقت است که آن کسی که مسئول دولتی است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست، با یک نفر رابطه ویژه برقرار می‌کند؛ این آن چیزی است که ممنوع و گناه و حرام است و نهی از آن بر همه کسانی که این چیزها را فهمیده‏اند ـ در خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زیردست او ـ واجب است؛ تا فضا برای کسی که اهل سوء استفاده است، تنگ شود.

۲۵/۹/۱۳۷۹

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‏های نماز جمعه تهران‏

 

امیرالمؤمنین نام مردم را می‏آورد، اما به معنای حقیقی کلمه طرفدار مردم و ضعفا بود. توجه به ضعفا، قدرت و قاطعیت در مقابل زورگویان و ناحق‏طلبان و بهره‏مندی کم از منابع اموال عمومی، خصوصیات دیگر امیرالمؤمنین است. هر کس که بیت‏المال مسلمین را مِلک خود به حساب می‏آوَرَد ـ یا به زبان بگوید، و یا اگر نمی‌گوید، در عمل این‏طور وانمود کند که ما این‏قدرها حق داریم ـ و با بیت‏المال مثل اموال شخصی خود رفتار کند ـ یا بخورد یا ببخشد یا در راه اغراض شخصی از آن استفاده کند ـ نمی‌تواند دنباله‏روِ علی به حساب آید.

۱/۱/۱۳۸۰

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا (ع)

 

در باب فساد اقتصادی خوب است همه از اطرافیان و منسوبان خویشاوندی و شخصیتی خود شروع کنند. فساد را فقط در اشخاص دور دست نبینند، بلکه در نزدیکان خود و اشخاص ظاهراً مورد اعتماد خود هم آن را حس و با آن مبارزه کنند. بلای گرفتاری در مُشت اطرافیان نامطمئن موجب شد که یکی از یاران و شاگردان نزدیک امام در اواخر عمر آن یگانه‏ی زمان، مطرود ایشان واقع شود و او را از دخالت در امور سیاسی منع شرعی کنند.

۲۰/۴/۱۳۸۱

پیام به مناسبت انتشار نامه آیت‏اللَّه سید جلال الدین طاهری امام جمعه اصفهان‏

 

یکی از مهمترین مواضع بروز تقوا در عملِ مسئولان این است: خود را در مقام انجام مسئولیت ندیدن؛ درست عکس آنچه که اهل دنیا برای مسئولیتها قائلند. اهل دنیا مسئولیتهای دولتی و… را برای دنیای خودشان می‌خواهند. اگر ریاست، مدیریّت یا عضویت در پارلمانها و مراکز این چنینی را می‌خواهند، در درجه اوّل آنچه برایشان اهمیت دارد، مسائل شخصی است. لذا در طی مسئولیت، بارِ خودشان را می‏بندند و شاید خود را برای مدّت طولانی از عمر بیمه و تأمین می‌کنند! در نظام جمهوری اسلامی، قطعاً این محاسبه، محاسبه غلطی است. کسی که وارد مسئولیت می‌شود، باید مطلقاً منافع شخصی خود را در قبول این مسئولیت نبیند و اگر این کار و مسئولیت مطابق توانایی‏اش نیست، مسئولیت را قبول نکند؛ اما وقتی قبول کرد، باید آنچه در درجه اوّل برایش اهمیت دارد ـ که هیچ چیز در عرض آن نیست ـ ادای مسئولیتش باشد؛ هرچند که به ضرر خود او و برخلاف منافعش تمام شود.

۱۱/۸/۱۳۸۲

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام‏

 

برادران و خواهران عزیز! صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسئولیم. ما با آدمهای معمولی کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده‏ی مجلس باشیم، چه عضو دولت باشیم، چه مدیر فلان بخش نظامی باشیم، چه بخش قضایی باشیم، همین که شما آقایان و خانمها مسئولان بخشهای مختلف هستید، کار من و شما سخت است. ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمی‏رسد؛ ضررش به جمع وسیعی می‏رسد. ما اگر کم‏کاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر می‌کند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیم‏گیری‏ها پیروی کنیم، از رفیق‏بازی و خطبازی و عدم ملاحظه‏ی ارزشهای حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه می‏بیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم. این چند سال مسئولیت، ابدی نیست. نماینده‏ی مجلس هستید، عضو دولت هستید، وزیرید، مدیرید؛ این سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال می‏گذرد. اگر این چند سال را دندان روی جگر بگذارید و دنبال کسب پول، دنبال درآمدهای نامشروع، دنبال رانت‏خواری، دنبال استفاده‏ی از امکانات دولتی و دنبال تعرض به بیت‏المال نباشید ـ این‏که خیلی دشوار نیست ـ آن وقت «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون». «هذا یومکم الّذی کنتم توعدون»؛ فرشتگان الهی پیش متقین و مؤمنین می‏آیند و می‌گویند این همان روز شماست؛ همان روزی است که وعده و مژده‏ی آن را انبیا در طول تاریخ به مؤمنین داده‏اند. لذت ببرید؛ «ادخلوا الجنّة». ما بیشتر از دیگران باید مراقب باشیم و بیشتر از دیگران از جهنم بترسیم. آتش دوزخ کسانی را که مسئولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید می‌کند تا آدمهای معمولی که خودشان هستند و بار مسئولیت خودشان در دایره‏ی خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سخت‏تر است.

ما اگر دنبال عدالت اجتماعی نباشیم، وجود ما پوچ و بیهوده است و جمهوری اسلامی معنی ندارد. باید عدالت اجتماعی را تحقق ببخشیم؛ باید ارزشهای اسلامی را در جامعه پیاده کنیم؛ باید جامعه را، جامعه‏ی دینی و اسلامی کنیم.

۶/۸/۱۳۸۳

‏بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام‏

 

این چهار سال مسئولیت را از دورانی که بناست برای آینده‏ی مادی زندگی‏تان منشأ سودی باشد، خارج کنید. ممکن است انسان شصت سال، هفتاد سال، هشتاد سال عمر کند؛ در طول عمرش هم برای آینده‏ی خود فکر و تمهید و مقدمه‏سازی داشته باشد ـ فلان چیز را بخریم، فلان چیز را نگه‏داریم ـ ولی این چند سالی که وزیر هستیم، از دوره‏یی که باید به فکر آینده‏ی خود باشیم، خارج کنیم. وکالت مجلس هم همین‏طور است؛ این چند سال را از آن دوره خارج کنید. خیال خودتان را راحت کنید؛ نخواهید پایه‏ی زندگی آینده‏ی مادی را در این چند سال بچینید؛ نه، این چند سال را وقف کنید؛ خدای متعال به شما عوض خواهد داد.

۸/۳/۱۳۸۴

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

 

اگر هدفِ قدرت، منافع مادی شد، قدرت، بزرگترین وزر و وبال برای انسان خواهد بود. کسانی که قدرت و منصب و مقام را برای بهره‏مندی‏های خود، پُر کردن کیسه‏های خود و دنیای خود می‏طلبند، آن‏جایی که منافع آنان با منافع مردم اصطکاک پیدا می‌کند، نمی‌توانند به نفع مردم کار کنند. قدرت به خودی خود نه نعمت است، نه نقمت؛ اگر برای خدا و برای خدمت شد، نعمت است؛ اگر برای دستاوردهای مادی و ارضای هوس‏های انسانی شد، می‌شود نقمت.

امیرالمؤمنین (علیه‏الصّلاةوالسّلام) به ابن‏عباس فرمود: ارزش ذاتی حکومت برای من از این کفش وصله‏خورده کمتر است ـ «الّا ان اقیم حقاً» ـ مگر این‏که حقی را اقامه کنم؛ آن وقت قدرت ارزش پیدا می‌کند. امیرالمؤمنین با معارضانِ همین قدرت به جنگ برمی‏خیزد. قدرتی که برای عدالت و حقیقت است، ارزشمند است؛ این نعمت خداست؛ منتها شیطان باید ما را دچار تسویل نفسانی نکند. نباید اهواء و هوس‏های خودمان را به اشتباه جای آرمانها بگذاریم و خود را توجیه کنیم.

 

۱۲/۵/۱۳۸۴

بیانات در مراسم تنفیذ حکم آقای احمدی‏ نژاد‏ سال