چاپ صفحه

کاندولیزا رایس چه محاسبات راهبردی رابه حسن روحانی یادآوری می کند؟

به گزارش عدالتخواهان": کاندولیزا رایس را به عنوان یک نظریه پرداز در حوزه علوم سیاسی و یکی از اصلی ترین استراتژیست های دولت بوش پسر می شناسند. او نماد اوج دشمنی های یک مقام آمریکایی در دوران داشتن مسئولیت در برابر ایران است. به همین دلیل اظهارات او پس از سالها سکوت درباره ایران می توان مهم شمرد. جایگاه او به عنوان یک نظریه پرداز در میان جمهوریخواهان به گونه ای است که بتوان از لا به لای صحبت های او بخش زیادی از نگاه های پشت صحنه اتاق های فکر و تصمیم گیر آمریکا را به خوبی دریافت کرد.

این زن سیاه چرده آمریکایی علاوه براینکه سالها سکاندار سیاست خارجه آمریکا بوده در جایگاه مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا نیز حضور داشته است. رایس اخیرا گفتگویی اختصاصی با ماهنامه عصر اندیشه داشته که گرچه اظهاراتش با این رسانه ایرانی بازتاب های در داخل کشور پیدا کرد ولی نگاه عمیقی به آن در میان جامعه تحلیلی کشور دیده نشد. البته برخی حواشی درباره صحت و سقم این گفتگو به وجود آمد اما با این وجود و با فرض انجام این گفتگو با رایس موارد اجمالی ذیل چند نکته تحلیلی از اظهارات وی در برابر ایران است:

الف: رایس به صراحت از محاسبه سنگین مالی جنگ علیه ایران به عنوان یک دغدغه در آمریکا نام می برد. مدت هاست که آمریکایی از هزینه فوق سنگین آغاز جنگ علیه ایران سخن می گویند و در اینباره صراحت نیز دارند. این هزینه اقتصادی به نحوی در محاسبات جامعه تصمیم گیر آمریکا مهم است که آنها را از تصمیم گیری درباره آغاز جنگ علیه ایران سالهاست منصرف کرده است. ضمن اینکه مشکلات اقتصادی آمریکا نیز آنقدر در سالهای اخیر فزونی یافته که عملا فکر کردن درباره حمله به ایران را در جامعه تحلیلی آمریکا مصداق کم عقلی قرار داده است. اینکه حتی تندترین جمهوریخواهان همانند بوش پسر از ترس هزینه سنگین مالی از جنگ با ایران منصرف می شود، نکته مهمی است که باید برخی در داخل کشور نیز حداقل به اندازه بوش پسر به آن دوباره بیاندیشند. همچنانکه می توان این نکته را نیز افزود که نشان دادن دایمی قدرت موشکی ایران، تصحیح و هشدار همیشگی برای محاسبات هزینه بر بودن حمله به ایران برای آمریکایی ها خواهد بود.

ب: رایس از رصد دایمی و مهم بودن نوع رابطه رئیس جمهور وقت- احمدی نژاد- با رهبری نیز گفته است. وی تصریح کرده است که کوچکترین تغییری در نوع رابطه – رئیس جمهور ایران با رهبری-  می‌تواند گزینه‌های سیاسی در برابر ایران را کاملاً تغییر دهد و ابعاد سیاسی آن را در آمریکا را بازتعریف نماید. آمریکایی ها همواره یکی از محاسبات راهبردی و همچنین یکی از اصلی ترین پایه های طراحی علیه ایران را ارزیابی همین نوع و چگونگی روابط رئیس جمهور و رهبر در ایران آن قرار داده اند. در این روزها که گاه حسن روحانی، رئیس جمهور مواضعی را اتخاذ می کند که در نقطه مقابل اظهارات رهبر معظم انقلاب قرار می گیرد باید به این نکته توجه کند که آمریکایی ها بر اساس همین نوع مواضع برنامه های حتی پسا برجام خود را اجرایی می کنند.

ج: رایس در بخشی از این مصاحبه می گوید: " ما خیلی تلاش کردیم که در طول تاریخ با مذهب و رویکرد ایرانی‌ها کنار بیاییم و در کنار آن‌ها و دوشادوش آن‌ها حرکت کنیم، ولی نشد و حال رویکرد ما و سیاست ما در مواجهه با این کشور چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه‌های دیگر مانند مذهب باید تغییر کند. چاره‌ای جز این نداریم. به نظر من جورج بوش هیچ‌وقت سیاست ایران را درک نکرد و این کشور را آن‌طور که باید نشناخت. همین موجب شد تا آمریکا در مواجهه با ایران در عرصه‌های مختلف آن‌طور که باید، نتواند عمل نکند. بوش باید می‌دانست که مذهب از سیاست ایران جدا نیست و باید برای مذهب ایرانی سیاستی تعریف می‌کرد." تعبیرات رایس به خوبی نشان می دهد که اصلی ترین مولفه اقتدارساز که آمریکایی ها را نیز دچار انفعال و درماندگی کرده قدرت آموزه های مذهبی مردم ایران است. اینکه سیاست در ایران از مذهب جدا نیست و آمریکایی ها باید به فکر نوع تقابلی با ایران باشد که مذهب را در ایران تحت تاثیر قرار دهد کل حرف رایس با بوش پسر و دیگر سیاست مداران آمریکایی است. اما اگر یکی از پررنگ ترین آموزه مذهبی مردم ایران بی شک مکتب عاشورا است. سخنان رایس را وقتی درب کنار اظهارات حسن روحانی درباره مکتب عاشورا و مذاکرات هسته ای قرار می دهیم متوجه می شویم که حسن روحانی چه پازل خطرناکی را آن موقع برای آمریکایی ها تکمیل کرده است. وزیر خارجه سابق آمریکا در ادامه نیز می گوید:" اگر امروز ایران در جغرافیای سیاسی پیشرفت‌هایی به‌دست آورده، همه به این دلیل است که به بنیان‌های مذهبی و ایدئولوژیکی خود معتقد است و به آن‌ها باور دارد. شاید اگر ایران کشوری مانند فرانسه و یا آلمان بود، نقشه منطقه‌ای به شکل دیگری چیده می‌شد."

د: یکی از نقاط گیج کننده برای آمریکایی ها در طول سالهای اخیر عدم اطلاع از محاسبات و نحوه تصمیم گیری تصمیم راهبردی جمهوری اسلامی بوده و هست. آمریکایی ها همواره از یک خلا اطلاعاتی از ایران رنج برده اند. این خلا با صراحت قابل توجهی در اظهارات رایس نیز تایید شده است. وی در بخش دیگری از مصاحبه اش در این زمینه می گوید:" ما در نظام سیاسی آمریکا اصلاً فردی را نداریم که موضع سیاسی و ژئوپلیتیکی ایران را بشناسد. سیستم سیاسی و جغرافیای سیاسی ایران بسیار پیچیده‌تر از آن است که بتوان در آمریکا آن را شناخت؛ باید در بین سیاستمداران ایرانی زندگی کرد تا کمی به روند سیاسی آن‌ها واقف شد." از همین سخنان می تواند اصرار آمریکایی ها را برای برقراری روابط  بیشتر با مسئولین ایرانی و حتی تاسیس سفارتخانه در تهران را درک کرد. اما از این تذکر دایمی به تیم مذاکره کننده  دولت یازدهم که در میزان روابط و حتی صمیمت با مقامات آمریکایی باید تعادل را حفظ کنند به خوبی با اظهارات وزیر سابق خارخه آمریکا معلوم می شود که چه تذکر به جا و صحیحی بوده است.

هـ: رایس در بخش دیگری از این مصاحبه مهم خود می گوید: " امروزه «اسلام لیبرال» نمی‌تواند راه‌حلی برای تغییرات بنیادین در ایران باشد، چراکه ایران در منطقه و در کشورهایی چون لبنان، سوریه و عراق به شدت فعال است و بیشترین طرح‌های خود را نیز از طریق اعتقادات و تعریف‌های مذهبی و دینی پیش می‌برد. بنابراین، من بعید می‌دانم که دیگر «اسلام لیبرال» راه‌حلی برای روابط ایران و آمریکا باشد." به نظر می رسد که در جامعه تحلیلی آمریکا نیز این نظر تا حدودی پذیرفته شده است. زیرا از رصد اندیشکده های غربی  نیز به خوبی می توان به این اسناد دست یافت که انها معتقد شدند که برای ضربه به جمهوری اسلامی باید از تمرکز صرف به روشنفکران داخل ایران به سمت جذب و تعامل با عناصر و روحانیون سنتی مذهبی داخل نظام جمهوری اسلامی حرکت کنند. یکی از رازهای تمرکز بیش از حد رسانه های غربی به اظهارات افرادی همانند آیت الله هاشمی رفسنجانی و... همین مورد و عمل کردن به این استراتژی جدید مقابله با جمهوری اسلامی است. همچنین رایس که تئوری پرداز طرح " خاورمیانه بزرگ"  محسوب  می شود در اینباره اصلی ترین ایده خود برای این منطقه مهم جهان نیز گفته است: " من همچنان به «نقشه خاورمیانه بزرگ» اعتقاد دارم و باور دارم که نقشه خاورمیانه بزرگ می‌تواند بسیاری از مشکلات آمریکا را در مختصات ژئوپلیتیکی تغییر دهد، ولی با وضعیت ایران امروز پیاده کردن این طرح بسیار مشکل است. شاید اگر تغییر بنیادین در سیاست‌های ایران ایجاد شود، این طرح سریعتر عملی شود." در حقیقت رایس همانند دیگر هم مسلکانش این اعتراف دایمی را تکرار کرده که هیچ طرحی از طرف استکبار در خاورمیانه تا ایران نخواهد، اتفاق نخواهد افتاد.

گفتنی است، کاندولیزا رایس متولد 14 نوامبر 1954، اهل بیرمنگام در ایالت آلاباما، مشاور پیشین امنیت ملی و  وزیر امورخارجه ایالات متحده در دولت بوش پسر  تا پیش از ظهور به‌عنوان یک سیاستمدار و دانشمند علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه استنفورد شناخته می‌شد. در دوره ریاست جمهوری بوش پدر نیز مشاور روابط با شوروی و اروپای شرقی در زمان فروپاشی بلوک شرق بود و در مطالعات آکادمیک و تالیفات پژوهشی خود نیز به این حوزه توجه ویژه‌ای نشان می‌داد.

رایس دارنده دو عنوان عالی آموزشی و برگزیده دومین جایزه روسای «دانشگاه انسان و علوم» برای آموزش طراز اول است. «آلمان متحد و اروپای متحول شده »(1995)، «دوران گورباچف »(1986)، «وفاداری متزلزل: اتحاد شوروی و ارتش چکسلواکی» (1984) از جمله تالیفات اوست. رایس مشاور موسسه Rand، سرپرست موسسه نشان، عضو هیأت مدیره بنیاد کارنگی،  عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا و عضو هیأت مدیره دانشگاه روتردام بوده است و اکنون عضو هیأت مدیره انستیتو هوور  است.

 

 

برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی «جدیدترین اخبار» اینجا کلیک کنید