چاپ صفحه

جیغ بنفش از نوع کاملاً فرهنگی!

به گزارش پایگاه خبری عدالت خواهان گلستان"بارها شاهد بوده‌ایم که در فیلم‌های سینمایی و یا فیلم‌ها و سریال‌های منتشر شده در شبکه نمایش خانگی آنطور که باید و شاید به مقدسات مذهبی و شئونات جامعه توجه نشده و نمی‌شود. بارها و بارها فیلمهایی ساخته شده و هنوز هم ساخته می‌شود که در آنها مردم ایران به‌عنوان موجوداتی مفلوک و بیچاره معرفی می‌شوند. این معضل در تئاتر هم وجود دارد اما با عمق و شدت بیشتر.

خوانندگی زنان، حرکات موزون، حجاب‌هایی که بود و نبودشان فرقی ندارد، ترویج فمینیسم افراطی، زیرسئوال بردن احکام الهی در کنار استفاده از متون و سخنان بعضاً سئوال‌برانگیز، موجب شده است تا این عرصه تبدیل به جایگاهی جهت عقده‌گشایی جریانات شناخته‌شده علیه مردم، نظام مقدس جمهوری اسلامی و اعتقادات مذهبی جامعه شود.

در این میان تقریباً در تمام مواردی که این اتفاقات ناگوار بروز کرده، شاهد عدم واکنش افراد شاخص جریان اصلاحات و حامیان فرهنگی دولت اعتدال بوده و هستیم. برخورد این گروه چنان است که ظن و شائبه رضایت آنها از بروز این مشکلات را ایجاد می‌کند. علاوه بر این به‌صورت جسته‌وگریخته شاهد حمایت برخی افراد این طیف از تولیدات مسأله‌دار در عرصه سینما و تئاتر هستیم. در حال حاضر متأسفانه این وضعیت به روالی پرتکرار تبدیل شده است.

آنچه که مقدسات مردم را زیر سئوال می برند موجب نارحتی نمی‌شود! و انیمیشن‌هایی که رقص و سایر مطالب سخیف را آرام آرام به کودکان ما تزریق می‌کند مهم نیست برای آنهایی که فرهنگ را هم سیاسی می‌بینند!

نه فرفره‌سازی بسازید نه انیمیشن

حدود سی‌ماه قبل اعتراض گسترده رسانه‌های پرشمار اصلاح‌‌طلب و حامی دولت موسوم به «تدبیروامید» نسبت به نصب شدن تابلوهای «صداقت آمریکایی» در شهر تهران به صورت گسترده ساماندهی و عملی شد. این اعتراضات منسجم وموفق که توانست این تابلو‌ها را از معابر شهر تهران پایین بکشد موجب شد تا همگان بدانند که انتقاد از آمریکا و تبیین چهره خبیث آن برخلاف سیاست‌های جاری طیف‌های شناخته‌شده‌ای در میان سیاست‌مداران کشورمان است. اما این همه ماجرا نبود. «صداقت آمریکایی» نشان داد که مدعیان آزادی بیان، رفتارهای دستوری و سلبی را برای پیشبرد اهداف خود در پیش گرفته‌اند.

البته این قبیل برخوردها به‌صورت دایمی و در موارد دیگر نیز ادامه یافت. انیمیشن «بچرخ تا بچرخیم» که طی روزهای گذشته و همزمان با روز ملی فناوری هسته‌ای از شبکه کودک پخش شده، شامل روایتی به زبان کودکانه از اعمال تحریم‌های غرب علیه مردم ایران در طول مدت باز شدن پرونده انرژی هسته‌ای است.

«دایی محمد»، «عمو محمود» و «عمو حسن» به‌ترتیب درباره اتفاقاتی که داخل خانه «آقاجون» می‌افتد با «آقای سام» روبه‌رو می‌شوند. ماجرا از این قرار است که نوه‌های آقاجون با دیدن اسباب بازی جدید پسر آقای سام که یک فرفره رنگی بود تصمیم می‌گیرند تا شبیه آن را بسازند.

پس از آن متوقف نمی‌شوند و اسباب بازی جدید دیگری می‌سازند. آنها در آخر با لبخندهای آقاجون سراغ ساخت «چرخ چاه» می‌روند، چیزی که عدم توانایی در ساخت آن باعث شده بود همه مردم جزیره محل سکونت قهرمانهای قصه وابسته به آقای سام شوند.

در این اثر شخصیت‌های داستان به‌گونه‌ای طراحی شدند که ماجرای آنها شبیه به عملکرد سه رییس‌جمهور پیاپی در موضوع پرونده هسته‌‌ای ایران است. محمد سرشار داستان این انیمیشن را بیشتر از دو سال قبل و در زمانی که اولین توافقات هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ اعلام شده بود، نوشت.

«داستان ما و کدخدایی که نمی‌خواست فرفره بسازیم» به‌خاطر تطابق روایتش با اتفاقات روز، به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد. همان روزها تابلوهای «صداقت آمریکایی» هم در تهران حسابی سروصدا کرد. تابلویی که در سال‌های آخر دولت دهم طراحی شده بود، در روزهای آغازین دولت یازدهم بر معابر شهر تهران نصب شد.

«صداقت آمریکایی» نمایی از بی‌اعتمادی به آمریکا بود. بی‌اعتمادی به آمریکا حرف جدیدی نبود اما در روزهای مذاکرات،‌ عده‌ای دوست نداشتند فضا ناخوش شود هرچند که رهبر انقلاب نیز درباره انجام برخی «کارهای نابجا» هشدار داده و بارها اعلام کرده بودند که به طرف غربی خوش‌بین نیستند. تاکنون آمریکایی‌ها به هیچ کدام از تعهدات آمده در متن مذاکرات عمل نکرده‌اند. آنها تحریم‌های جدیدی را علیه ایران وضع کرده‌اند.

اعتراض روزنامه‌ها، سایت‌ها و سایر رسانه‌های پرشمار طرفدار دولت یازدهم با عنوان «دیپلماسی بیلبوردی» منتشر شد. این اعتراض از سوی بازوی این طیف در شبکه‌های اجتماعی به صورت گسترده منتشر شد و جوی مسموم علیه این تولید هنرانقلابی شکل گرفت. این شرایط باعث شد تا حجم زیادی از این تابلوها از معابر شهر پایین کشیده شود اما این‌بار جریان دیگری در برابر موضع سلبی دولتمردان در برابر هنر قرار گرفت و در نتیجه آن مخاطبی انبوه از سراسر ایران و نه‌فقط رهگذران معابر تهران، مخاطب «صداقت آمریکایی» قرار گرفتند.

برای آنها جالب بود که بدانند محتوای این پوسترها چیست و دولت مدعی اعتدال چرا اینگونه با تمام قوا بر ضد آن وارد میدان شده و بیش از آنکه به دشمنان این مرز و بوم پشت میز مذاکره سخت بگیرد، در پایتخت کشور عرصه را برای هنرمندان متعهد و انقلابی سخت کرده است.

روزنامه زنجیره‌ای گاف دادند

در هر صورت پخش انیمیشن «بچرخ تا بچرخیم» از شبکه پویا دستمایه‌ای شد تا روزنامه شرق در گزارش مفصلی به سازمان هنری رسانه‌ای اوج بتازد و به این نحو نسبت به تولید این انیمیشن در سازمان اوج اعتراض کند. اعتراضی که البته پر از اشکالات محتوایی و گاف‌های خبری و عملاً متنی برای عقده‌گشایی بود.

انیمیشن «بچرخ تا بچرخیم» به کارگردانی رسول آذرگون یکی از تولیدات سازمان اوج بود که روزنامه شرق در گزارش خود از تولید این انیمیشن خبر می دهد و آن را مقابله سازمان اوج با برجام می خواند، آن هم در حالی که با یک جستجوی ساده اینترنتی به سادگی می‌توان تاریخ تولید انیمیشن را دریافت و نسبت این انیمیشن با برجام را به خوبی متوجه شد.

اما گویا گزارش نویس مزبور برای تهیه این گزارش حتی به خود زحمت یک جستجوی ساده اینترنتی را هم نداده است تا بداند که تاریخ ساخت آن دست‌کم یک سال قبل از نهایی شدن برجام است!

از جمله نکات دیگری که در این گزارش بدان تاکید شده است، تولید مستند «من روحانی هستم» و ۵ بازی‌های رایانه‌ای در سازمان اوج است و قصد این سازمان برای مقابله با اقدامات دولت با تولید این مستند و آن بازی‌ها. در حالی که سازندگان مستند «من روحانی هستم» بارها بر استقلال خود از سازمان‌ها و ارگان های مختلف تاکید ورزیده و تقریبا همه می دانند که این مستند بدون حمایت ارگانهای مختلف از جمله سازمان اوج ساخته شده است.

همچنین هیچ انتسابی میان سازمان اوج و بازی‌های رایانه‌ای وجود ندارد و این سازمان تاکنون هیچ بازی رایانه‌ای را تولید نکرده است. سازمان هنری رسانه‌ای اوج در یکی دو سال اخیر و با تولیدات هنری در حوزه های مختلف مانند نمایش، گرافیک، مستند، سینما و ادبیات توانسته به عضو تاثیرگزار و مهم فرهنگ عمومی کشور بدل شده و بخشی از خلأهای جدی موجود در فرهنگ و هنر کشور را با تولیدات خود برطرف کند.

کمتر کسی هست که به ارزش‌های وافر هنری نمایش «شب آفتابی» اذعان نکند، از جریان ساز بودن و موثر بودن تابلوهای تبلیغاتی مختلف خانه طراحان انقلاب اسلامی بی خبر باشد، یا از خوشحالی اهالی شعر و ادبیات به خاطر برگزاری مراسم شب شاعر اطلاعی نداشته باشد.

یادگار فتنه ۸۸

فتنه سال ۸۸ و ضرورت استفاده از هنر در آن زمان باعث شد تا نسل جوان و فعالی از بچه‌های انقلاب به‌سرعت وارد کارهای تولیدی شوند. هرچند در ابتدای حرکت تکنیک فوق‌العاده‌ای وجود نداشت اما بالاخره کارهای هنری پس از چهار سال تحصیل و تجربه به قوام خوبی رسیده بود و راحت‌تر پیام خود را به مخاطب منتقل می‌کرد. در این میان مجموعه‌های هنری فعال و دغدغه‌مندی شکل گرفتند تا این تجربه، محدود به زمان خطر و صرفاً واکنشی نباشد.

«صداقت آمریکایی» متوقف نشد؛ جریانی که در موضع ایجاب قرار داشت، دست پری از تولیدات هنری برای جریان‌سازی داشت. تابلوهای «شمر زمانه‌ات را بشناس»، موشن‌های صداقت‌آمریکایی و مذاکرات هسته‌ای، ترانه‌های «مرگ بر آمریکا» و «گزینه‌های روی میز»، نسخه جدید اسفندیار قره‌باغی از ترانه «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو»، کاریکاتورهای تقابل ایران و آمریکا، نماهنگ حاج صادق آهنگران با نام «مرگ بر آمریکا ۹۳»، فیلم‌های کوتاه داستانی و مستند، گرافیتی‌های گسترده سطح شهر و غیره که پشت به پشت هم توسط بچه‌های انقلاب تولید می‌شد فرصتی برای برخوردهایی از جنس تیترهای «دیپلماسی بیلبوردی» باقی نگذاشت.

امروز بالاخره «داستان ما و کدخدایی که نمی‌خواست فرفره بسازیم» تبدیل به انیمیشن «بچرخ تا بچرخیم» شده است. این انیمیشن در اکرانی ویژه، آغازگر ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار در سال گذشته بود و توانست جایزه فانوس طلایی این جشنواره را از آنِ خود کند.

حالا دوباره موضع‌گیری برخی رسانه‌ها نسبت به نمایش این انیمیشن که با استقبال قابل توجهی همراه بوده، آغاز شده است. برخورد اعتراضی و واکنشی نسبت به هنر، به این نتیجه منجر شد که داستان جالبِ دو سال قبل سرشار تبدیل به انیمیشنی جذاب‌تر بشود. «بچرخ تا بچرخیم» نقطه عطف هنر انقلابی و متعهد برای تربیت نسلی است که آینده هنر را در دست بگیرد./ هفته‌نامه یالثارات‌الحسین(ع) ۸۳۰