چاپ صفحه

حلیل علل و پیامدهای نامه‌ی اخیر کروبی به رئیس‌جمهور" پاسخ روحانی به شیخ فتنه چیست؟

به گزارش پایگاه خبری عدالت خواهان گلستان"به نقل از آناج، روز گذشته خبری تیتر نخست رسانه‌های بیگانه بود که حکایت از ارسال نامه‌ی شیخ «مهدی کروبی» به حسن روحانی را می‌داد. در این خبرها آمده که مهدی کروبی از رئیس‌جمهور خواسته تا بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی در دفاع از حقوق شهروندان، از حاکمیت جمهوری اسلامی بخواهد تا دادگاهش را برگزار کند. او هم‌چنین در این نامه نظام را «مستبد» خوانده و بار دیگر مدعی انجام «تقلب» در انتخابات سال‌های 84 و 88 گردیده است. کروبی در بخشی از نامه‌اش به روحانی گفت: «اینجانب نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه این کار را در اختیار شما می‌دانم.»

از آنجا که پیش‌تر، روحانی با دفاع از «زیاد ابن ابیه‌ها» در فضای سیاسی جامعه و به‌کار بستن تمام توان خود جهت تأیید صلاحیت آنها در انتخابات هفتم اسفند، و مجموعه‌ی اقدامات دولت یازدهم که برآیند همه‌ی آنها تاحدودی به نفع جریان فتنه بوده است، نامه‌ی کروبی به روحانی می‌تواند مورد ارزیابی و دقت قرار گیرد.

ظاهر امر حکایت از آن دارد که مهدی کروبی با تقدیم این نامه به رئیس‌جمهور، از او «خواهش» نموده تا همانند لطفی که روحانی به خاتمی کرده (در خصوص بیان مطالبی پیرامون ممنوع‌التصویری خاتمی)، او را نیز مورد «لطف و محبت» خود قرار دهد و از بازوی اجرایی کشور در صدد تحقق درخواست خود استفاده کند؛ اما ماجرا چیز دیگری است.

اولا نه روحانی تمایلی به رفع حصر دارد و نه خاتمی؛ چرا که با این اتفاق و با فضاسازی‌های گسترده‌ای که پس از آزادی آنها صورت می‌گیرد، حداقل برای مدتی روحانی و خاتمی در انزوا قرار خواهند گرفت و این‌گونه همه‌ی نقشه‌ها برای انتخابات 96 به‌هم می‌ریزد.
ثانیا روحانی حاضر نیست همه‌ی آبروی خود را بر سر ماجرای حصر سران فتنه به قمار بگذارد و قطعاً ریسک آن را نخواهد پذیرفت.
ثالثا تا به اینجا خاتمی و روحانی از وعده‌ی رفع حصر صرفا برای پیش‌برد اهداف سیاسی خود و افزایش پایگاه اجتماعی‌شان بهره گرفته‌اند و تا کنون هیچ اقدام عملی برای تحقق وعده‌ی مذکور انجام نداده‌اند.

رابعا هیچ ضمانتی وجود ندارد که سران فتنه پس از خروج از حصر، به شرط و شروط دولت یازدهم پای‌بند بمانند و از آنها عدول نکنند.

خامسا این روحانی است که به «لطف» خاتمی نیاز دارد نه خاتمی به لطف او؛ مثلا پیش از سفر رئیس‌جمهور به یزد، تنها عاملی که باعث شد بدنه‌ی خاموش اصلاح‌طلبان موقتا به نفع روحانی روشن شود، بیان موضوع ممنوعیت رسانه‌ای خاتمی و هم‌چنین همراهی دکتر عارف با روحانی در سفر به یزد بوده است؛ چرا که استقبال واقعی از روحانی در سفرش به مازندران کاملا به چشم آمده بود؛ سفری که معاون سیاسی استاندار مازندارن، قربانی بی‌محلی مردم آن دیار به روحانی شد.

سادسا از این نامه چنین بر می‌آید که کروبی با روحانی اتمام حجت کرده است؛ او در این نامه به رئیس‌جمهور گفت: «اینجانب نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه این کار را در اختیار شما می‌دانم.» او روحانی را وادار کرده که دست از بهره‌برداری سیاسی از «شعار» رفع حصر بردارد و تن به خواسته‌ی فتنه‌گران بدهد. کروبی عملا به روحانی فهمانده که برای انتخابات سال آینده، هرگز بر روی روحانی قسم نخورده است و امکان دارد به حمایت از کسی غیر از روحانی بپردازد و این موضوع با توجه به این‌که روحانی تا چه اندازه برای فتنه‌گران پایگاه اجتماعی قائل باشد، قابل تفسیر است.

سابعا کروبی در این نامه نشان داده که اصلا اهل معامله نیست و با اتهاماتی که بار دیگر به نظام بسته است، کماکان بر مرام هشتاد و هشتی خود تأکید دارد و این موضوع، سختی کار روحانی را دوچندان می‌کند؛ چرا که اگر کروبی در این نامه، از ناسزا گویی به نظام چشم‌پوشی می‌کرد و کمی انعطاف به خرج می‌داد، دست روحانی برای دفاع از این «سیاست‌مدار غرغرو» بازتر می‌شد.

ثامنا این نامه و فضاسازی‌های بعد از آن را می‌توان در زمره‌ی سیاست مسأله‌سازی دولت یازدهم نیز به حساب آورد تا در پی آن، اقتصاد مقاومتی و بحران اقدام و عمل دولت موقتا از یادها برود.

باید منتظر ماند و دید که روحانی چه واکنشی به «خواهش تهدیدآمیز» شیخ فتنه نشان خواهد داد.
انتهای پیام

منبع خبر : آناج