چاپ صفحه

نقش برجسته مشایی در میراندن و زنده کردن دو گفتمان در اوج مرگ و در اوج حیات

 با پایان دولت نهم و شکل گیری دولت دهم با مشارکت و رأی بالای مردم، شیاطین جنّ و انس که خود را در لبه پرتگاه دیدند، فرمان کودتا و براندازی بر ضد نظام ولایی صادر کردند و گروهی را به ریختن در خیابانها دعوت کردند. اما شُک انتحاری آنان نیز نتوانست کاری از پیش ببرد و تمام حیثیت اجتماعی و گفتمانی شان با رفتارهای یزیدی در روز عاشورای سال ۸۸ نابود شد. در واقع در روز ۹ دی ۸۸ مردم جریان زیاده خواه آشوبگر را دفن کردند.

 

 

 اکنون دو گفتمان مهم در کشور وجود دارد؛ یکی در اوج بالندگی و کارامدی و مقبولیت و عزت و دیگری در حضیض مطرودیت و ناکارمدی و قانون شکنی و بی آبرویی و نفرت انگیزی.

 

 

یکی از ویژگی های خداوند «مُحیِی و مُمیت» بودن است. یعنی زنده می کند و می میراند. و این معجزه را خداوند به حضرت مسیح نیز داده است. حضرت مسیح البته مشهور به زنده کردن مردگان است و احیاگری گفتمانی ایشان چندان برجسته نشده است.

 

 

هنر مشایی این است که توانست دولت و گفتمانی در اوج بی نظیر مقبولیت و کارامدی را به احتضار یا نیمه جانی بکشاند و این نشان از قدرت متراکم وی در إماتة و میراندن گفتمانی است. از سویی وی همزمان توانست یک جریان نیمه جان  را نبش کرده، بر بالین آن بنشیند و با اذکار و اوراد شبانه روزی به حدی از حیات برساند که بتواند در نبرد ۲۴ خرداد ۹۲، بر گفتمان  اصولگرایان غلبه کند. این، کاری فراتر از میراندن و زنده کردن یک فرد است. هیچ کس نمی تواند نقش برجسته مشایی را در میراندن و زنده کردن دو گفتمان در اوج مرگ و در اوج حیات را نادیده بگیرد!

 

اگر واقعاً مشایی در نابود کردن فرصت ها و ظرفیت های کشور نقش روشنی داشته است، باید به جرائم وی رسیدگی شودآیا حیف و میل کردن ظرفیت های بسیار بزرگ نظام، امام امت و امت امام و شرایط پیچ تاریخی جهان اسلام و تشویش اذهان عمومی نسبت به کارامدی شعارها و گفتمان انقلاب و ارزش های اسلامی و غیره، نیاز به برخورد ندارد؟