به گزارش عدالت خواهان گلستان"حسین قدیانی در وبلاگ خود نوشت:
از سال ۸۸ حدود هفت سال میگذرد، اما مدعیان تقلب، حتی یک سند هم برای داعیه زشت خود ارائه ندادند! اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد ۸۸، تنها یک اختلاف ناچیز، رئیسجمهور بعدی را معین کرد تا خدای خمینی و خامنهای، حتی بدین سبب هم از این نظام الهی دفاع کند که اگر جمهوری اسلامی اهل تقلب بود، اینجا بسترش فراهمتر بود! چهار سال پیش در انتخابات همین مجلس فعلی، همه متوجه شدند که یکی از سران فتنه رفت و در فلان شهر، رأی خود را درون صندوق انداخت. طرف اگر واقعا قبول داشت که جمهوری اسلامی اهل دست بردن در آرای مردم است، آیا باز هم میرفت و رأی میداد؟!
در همین انتخابات دیروز، نامزدی هم بود که در روزنامهاش بارها نظام را متهم به تقلب کرد! او نیز اگر واقعا این اتهام را قبول داشت، آیا باز نامزد انتخابات میشد؟! آن هم با آن همه تبلیغ؟! اصلا همین که BBC این رسانه روسیاه میآید و در اوج وقاحت، از مردم میخواهد به این افراد رأی بدهید و به این افراد نه، آیا فیحدذاته بیانگر این مهم نیست که حتی از سوی دشمنترین دشمن این نظام مظلوم هم، انتخابات کاملا پاک و سالم برگزار میشود؟! اگر جز این بود، آیا باز هم رسانههایی از این دست حاضر میشدند له یا علیه نامزدهای انتخابات موضع بگیرند؟! راستی! اگر نتیجه انتخابات در نظام مقدس جمهوری اسلامی، از قبل معلوم بود، آیا رسانههای دشمن، باز هم حاضر میشدند این همه وقت، بلکه پول خود را خرج تبلیغ برای فلان لیست و ضدتبلیغ برای بهمان لیست کنند؟!
آری! اگر خدا بخواهد، حتی پروپاگاندای دشمن هم با رفتار و گفتار خود، سندی مستند میشود منباب سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی! از این حیث، جا دارد تشکر کنیم از رسانه روباه پیر که ناخواسته نشان داد هرچه درباره انتخاباتهای قبلی جمهوری اسلامی گفته، به شهادت موضع امروز خودش، فیالواقع هیچ نبوده الا دروغ! حقا که خدا اگر بخواهد بطالین را هم مستخدم حرف حق میکند، اما حتی این مهم هم سبب نمیشود که در امر تأیید صلاحیت نامزدهای انتخابات، به گونهای باز عمل کنیم که یک سوی انتخابات، دشمن قدارهبند باشد! به جد بر این باورم جمهوری اسلامی «بهشت اپوزیسیون» است! طرف برداشته نظام را متهم به تقلب کرده، حال بیآنکه اندک عذری خواسته باشد، دو مرتبه شده نامزد همان انتخاباتی که مدعی تقلب در آن بود! واقعا در جمهوری اسلامی «آزادی» نیست!
«کیلومترها آنسوتر از آزادی» است که باید کلی فکر کرد و عنوانی برایش دست و پا کرد! اینجا «معدن کرامت» است، تا آن حد که حتی از مخالفان هم دعوت میشود برای حضور در انتخابات! اینجا اما هیچ کس گوش اصحاب «جانم فدای ایران» را نمیگیرد که «داعش ایران را تهدید کرده! حالا وقت جان دادن برای ایران است، در مقام عمل! بفرمایید جبهه شام!» جان دادن برای ایران در مقام عمل اما کار هر کسی نیست! جنگ با لعین داعشی، بسیجی میخواهد! دل شیر میخواهد! سردار قاسم سلیمانی میخواهد! جمهوری اسلامی هیچ وقت از مخالفان خود دعوت نخواهد کرد که برای ایران، دست از جان شیرین بشویند! عدد این کار نیستند! این دیگر رأی دادن نیست، بلکه از جان گذشتن است! رأی را چه آسان میتوان داد؛ چه آسان! آنچه سخت است، دل بریدن از یک دختربچه سه ساله شیرینزبان است! آنچه سخت است، این است؛ آخرین نگاه تو به مادرت! آنچه سخت است این است که تو مادر باشی و همین دیروز عصر، خبر شهادت جگر گوشهات را آورده باشند! بیهیچ خبری از پیکرش!
آهای بسیجی جنوب شهری! که دیروز در خط مقدم نبرد با لعین داعشی، مجال این را پیدا نکردی که در سرنوشت خود شرکت کنی! که رأی بدهی! من سرنوشت تو را میدانم! یک دنیا مظلومیت و بعد هم شهادت! ای تاریخ! قلمت بشکند اگر ننویسی که اینجا بهشت اپوزیسیون است! که اینجا بسیجی باید برود جان دهد تا حتی آنکه نظام را قبول ندارد، در اوج امنیت برود رأی دهد! +