چاپ صفحه

پاسخ به یک دروغ تاریخی علیه علامه مصباح یزدی/بخش 1و2

این یکی از اصلی ترین شبهاتی است که این روزها درباره آیت الله مصباح مطرح است و ریشه اصلی طرح این شبهه نیز به تیتر روزنامه توقیف شده اعتماد ملی در مرداد ۸۸ باز می گردد که در صفحه اول خود نوشت: «مصباح یزدی: اطاعت از احمدی نژاد، اطاعت از خداست.»

اما مراجعه به اصل سخنان آیت الله مصباح در تاریخ ۲۱ مرداد ۸۸ در جمع تعدادی از هنرمندان نشان می دهد محتوای صحبت ایشان نه تنها معطوف به شخص خاصی از جمله رییس جمهور وقت نیست و ایشان به هیچ عنوان نیز اسمی از احمدی نژاد به میان نمی آورند، بلکه درست در برهه ای که فتنه گران بعد از تنفیذ رییس جمهور  توسط رهبر انقلاب همچنان بر «نامشروع بودن دولت دهم» اصرار داشتند و می گفتند انتخابات باید دوباره برگزار شود! ایشان در یک بحث کاملا تئوریک و نظری درباره جایگاه  ولایت فقیه در نظام اسلامی، موضوع مشروعیت الهی جمهوری اسلامی توسط ولی فقیه را به بحث گذاشته و با تکرار فحوای کلام امام (ره) در سال ۵۷ می فرمایند:

«ولي فقيه يک رهبري ديني جانشين امام زمان(عج) است؛ اين رييس جمهور نماينده‌اي است که مردم او را انتخاب کرده‌اند. اين دو با هم خيلي تفاوت دارند. رييس جمهور وقتي از طرف ولي فقيه نصب شد، مي‌شود عامل او؛ او نصبش مي‌کند. آن پرتو قداستي که او دارد بر اين هم مي‌تابد. وقتي رييس جمهور اسلامي شد، حکمش را از رهبر ـ‌يعني جانشين امام(ع)‌ـ دريافت کرد، يک پرتوي از آن قداست بر اين هم مي‌تابد؛ آن وقت اطاعت از رييس جمهور و اطاعت از مجلس و ساير امور هم مي‌شود اطاعت از خدا. اما تا اين جور نشده، حساب رهبر از ديگران جداست. او ارزشش از طرف امام زمان(عج)و از طرف خداست.»

محتوای صحبتهای آیت الله مصباح در این باره، نه تنها هیچ حرف جدیدی در فقه سیاسی شیعه محسوب نمی شود بلکه  عینا همان سخنان امام خمینی (ره) در طول حیات پر برکت شان است که همواره مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را بواسطه ولایت فقیه «الهی» دانسته و نقش مردم را موجب «مقبولیت» نظام می دانستند.

به عنوان مثال در ماجرای انتصاب مهندس بازرگان به سمت نخست وزیری از سوی امام (ره)، ایشان بر انتصاب بازرگان از سوی خود به عنوان کسی که از طرف شارع مقدس ولایت الهی دارد، تاکید کرده و از همین رو نیز اطاعت کردن از دولت بازرگان را واجب و اطاعت نکردن از او را به معنای مخالفت با شرع مقدس عنوان کردند: «من باید یک تنبه دیگری هم بدهم و آن اینکه من که ایشان را حاکم کردم، یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم ایشان را قرار دادم. ایشان را که من قرار دادم واجب الاتباع است ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت عادی نیست یک حکومت شرعی است. باید از او اتّباع کنند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است.» (جلد پنج صحیفه امام، ص ۳۱)

ادامه دارد...

پاسخ به یک دروغ تاریخی علیه علامه مصباح یزدی/2

ممکن است کسی بپرسد اگر چنین است، چرا آقای مصباح به انتقاد از دولت آقای روحانی روی آورده است؟ مگر رییس جمهور جدید توسط ولی فقیه تنفیذ نشده است؟ و اگر چنین است دیگر عدم اطاعت از دولت جدید چه معنایی دارد؟
 
پاسخ به این شبهه بسیار ساده است، چرا که رییس جمهور پس از تنفیذ توسط ولی فقیه مختار نیست تا هر عملکرد و گفتاری داشته باشد بلکه باید در چارچوب شرع مقدس موضع گیری کرده و عمل کند و اساسا تمامی روسای جمهور بعد از انقلاب اعم از دوران امام و دوران رهبر معظم انقلاب نیز به صورت «مشروط» تنفیذ شده  و در احکام تنفیذ تمامی آن ذکر شده که تا زمانی که در مسیر انقلاب اسلامی و چارچوب های دینی حرکت کنند، مورد تایید می باشند.

لذا توجه در این مساله به خوبی نشان می دهد تنفیذ تمام روسای جمهور بعد از انقلاب نه تنها به معنای مصونیت آنها از نقد نبوده است بلکه در صورت مشاهده کوچکترین حرکت اشتباه و موضع گیری غلط از سوی آنها، این وظیفه اصلی علمای دینی است که به نقد اشتباهات آنها برای اصلاح امور بپردازند. چرا که رییس قوه مجریه در جمهوری اسلامی باید بر اساس قانون اساسی مجری و حافظ ارزش های دینی یک ملت باشد و تخلف از این وظیفه چه در گفتار و چه در رفتار، طبیعتا به معنای قصور وی محسوب می شود که باید با انتقاد و تذکر، رفع شود.

از این رو، توجه در سابقه و عملکرد آیت الله مصباح نشان می دهد ایشان نه تنها در دولت جدید، بلکه در دولت آقای احمدی نژاد نیز بارها و بارها به طور مستقیم و صریح، به نقد دولت و مواضع و اقدامات اشتباه رییس جمهور گذشته پرداخته اند و همین مساله به خوبی نشان می هد رفتارهای ایشان با دولت جدید نه از موضع سیاست ورزی، بلکه ناشی از صداقت کامل است.

ایشان حتی نسبت به دولت محمود احمدی نژاد که بارها و بارها از اقدامات درست و مواضع انقلابی آن حمایت کرده بودند، انتقادات صریح و بی پرده ای به زبان آورده بودند که مرور همه آنها فرصت جداگانه ای می طلبد اما یکی از معروف ترین آنها به مرداد ۱۳۸۹ باز می گردد، برهه ای که آیت الله با صراحت به نقد افکار انحرافی برخی مسئولان وقت دولت وقت پرداخت و گفت:

«کسانی که بی‌شرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می‌کنند، خودی نبوده بلکه غیرخودی‌اند و باید حواسمان جمع باشد ... ما اسلام را می‌خواهیم و هر کس اسلام را بخواهد خدمت‌گذار او هستیم و در این مسیر با کسی عقد اخوت نبستیم، هرکس از اسلام کج برود، ردش می‌کنیم.»
@jebhepaydari_ir