چاپ صفحه

خبراختصاصی/ افشای نقش مشایی در ماجرای استعفای وزیر اطلاعات/هدف مشایی عبور از ولی فقیه بود

پس از مدتی آرامش برای کشور و مردم ، مشایی با یک کار پیچیده روحانیون و مردم متدین را وارد ماجرا و بازی خطرناکی کرد و با حاشیه سازی تمام توان کشور را وارد ماجرای خود کرد.

اگر سخنان و مواضع التهاب آفرین او یکی دوتا بود می شد گفت که او از روی جهل این سخنان را بر زبان می آورد اما وقتی با یک تاکتیک پیچیده و عملیات روانی علنا روحانیت را وارد ماجرا می کند و از قلوب مردم مومن و دلسوز هزینه می کند و این امر به طور مکرر تکرار می شود باید نتیجه گرفت که نیت او مخالفت و تضعیف بزرگان و مراجع و روحانیت است .

شاید بتوان گفت اولین سخن جنجال آفرین او در دوستی با مردم اسرائیل آغاز شد که موجب شد هزینه زیادی در کشور صرف شود و تمام حواس و تمرکز بر روی این سخنان جمع شود که رهبر معظم انقلاب ، امام خامنه ای با خطبه تاریخی نماز جمعه این قائله را تمام کردند و جریانات سیاسی را از ورود در این بازی برحذر داشتند .

آنطور که برداشت می شود هدف مشایی این بود که روحانیت و بزرگان علیه سخنان التهاب آفرین او موضع بگیرند . این هدفی است که مشایی مکررا به آن رسیده است . درواقع می توان گفت وارد کردن بزرگان به بازی مشایی که با سخنان بودار او انجام می شود مقصودی است که او دنبال می کرد

. تاکید بیشتر او بر جنبه ایرانیت و بازی با کلمات از سوی او طوری است تا دست روی نقطه حساس مذهبیون و روحانیون گذارد و با سخنانی که کمرنگ کردن اسلام را به ذهن مخاطب القا می کند بزرگان و مراجع را هم وارد حاشیه سازی خود کند . اما هدف مشایی از این کارها چیست ؟ چه نیت شومی در پس ذهن او نهفته است ؟ قبل از پاسخ به این سوال باید گفت تاکتیک مشایی پس از سخنان جنجال آمیزش سکوت و عدم شفافیت است تا مخاطب را مدتها درگیر کند . او هیچگاه در یک مناظره شفاف حاضر نشده تا دیدگاههای خود را به صورت علنی و در حضور بزرگان بیان کند . از طرفی مشایی می داند که بزرگان روحانیت حاضر نمی شوند با او به مباحثه و مناظره بنشینند. او از این کار هم به هدف خود می رسد . درواقع این موضوع را به مخاطب القا می کند که بزرگان توان پاسخگویی به مباحث او را ندارند . هدف مشایی این است که بزرگان جامعه و روحانیون بیشتر اورا سرزنش و تکفیر کنند تا اینکه با او به مباحثه بنشینند . متاسفانه مشایی به این هدف شوم خود نیز رسیده است درواقع بیشتر سخنانی که علیه مشایی بیان می شود جنبه تکفیری و سرزنش دارد تا پاسخگویی به شبهات . درواقع مشایی می خواهد تا با تکفیر شدنش از سوی بزرگان به مخاطب القا کند که  فقط توهین می کنند .

از طرف دیگر موضوع مهم اعتماد بیش از حد احمدی نژاد به مشایی است که این امر دلایل متعدد روانشناختی دارد . درواقع مشایی یک عامل جهت دهنده در دولت احمدی نژاد بود و قصد داشت به صورت تدریجی اهداف شوم خود را به پیش ببرد .

مشایی توانست با اعمال و رفتار خود قشر مذهبی و روحانیت را از اطراف احمدی نژاد دور کند و درواقع می کوشد تا مردم مومن و مذهبی را نسبت به رئیس جمهور بدبین کند . از طرفی با القائات روانی پیچیده به دکتر احمدی نژاد توانست به او القا کند که تمام توهین ها و توطئه ها علیه او به دلیل عدالت خواهی وحرکتش در مسیر نهایی یعنی سعادت انسانهاست .

. به این معنا که مشایی طوری به احمدی نژاد القا کرده است که گویا او می تواند انقلابی عظیم را در جهان رهبری کند و درنتیجه هر مخالفتی که با گفته ها و اعمال و رفتار او می شود از دشمنی با ارمانگرایی احمدی نژاد برخاسته است . احمدی نژاد در بست قبول کرده است که مخالفت با اعمال جنجالی مشایی ریشه در مخالفت با آرمانهاست وبه این دلیل است که هرچه بیشتر در این زمینه به او فشار وارد می آید بیشتر مخالفت می کند .

مشایی در این موضوع با یک تاکتیک پیچیده جلو می رود . همانطور که گفتیم مقدمه دور کردن احمدی نژاد از رهبری توسط مشایی ، این بود که مشایی بزرگان و روحانیت را در مقابل احمدی نژاد قرار داد و موفق شد به احمدی نژاد القا کند که روحانیت سنتی سدی بزرگ درجلوی رسیدن به آرمانهاست . پس ابتدا مشایی توانست احمدی نژاد را از قشر مذهبی ، مومن و هیئتی دور کند و بزرگانی مانند آیت الله مصباح ، آیت الله جنتی ، آیت الله سید احمد خاتمی ، آیت الله صدیقی ، ایت الله علم الهدی ، سایر امامان جمعه و مراجع تقلید را رو در روی او قرار دهد و چنین به او القا کند که روش احمدی نژاد صحیح و روش این قشر مذهبی نادرست است . و در مورد رهبر انقلاب اسلامی امام خامنه ای از آنجا که یک شخصیت عمیق و بلند مرتبه داشت موفق نشد به طور صریح احمدی نژاد را رو در روی رهبری قرار دهد . اگرچه با القای توجیهاتی به احمدی نژاد توانسته است او را از چتر حفاظت رهبری دور کند . به عنوان مثال مشایی ، به احمدی نژاد القا کرده است که دولت و پستهای حساس کشور طوری نیستند که بتوان با اینها به آرمانها رسید در جریان  وزارت اطلاعات  در سال ۹۰نمونه این القا کاملا مشهود بود . او با یک عملیات پیچیده روانی احمدی نژاد را طوری جهت داد تا با بدبین کردن او نسبت به حامیان رهبری بتواند با قهر و مقاومت وزارت اطلاعات را در راستای هدف مشایی ( آرمانی ) قرار دهد که هوشمندی رهبری مانع این کار شد . درواقع مشایی در این موضوع حتی می خواست آخرین برنامه خود را نیز پیاده کند یعنی عبور از ولی فقیه و با در رو در رو قرار دادن رئیس جمهور و رهبری بتوان به یکی از اهداف اصلی خود برسد . اما عواملی مانند عدم اقبال عمومی در این خصوص و کوتان نیامدن رهبری باعث شد مشایی ، تاکتیک عقب نشینی را رقم بزند . ناگفته نماند که مشایی طوری برنامه ریزی می کند که احمدی نژاد حتی احساس هم نمی کند که وارد شدنش به این جریانات ، بازی او در طرح مشایی است . درواقع او احمدی نژاد را با توجیهاتی مانند تبعیت از ولی فقیه بعد از ناکام ماندن در طرح دور کردن او از رهبری فریب داده و توانست به احمدی نژاد القا کند که قهر ۱۱ روزه او هیچ اتفاقی نیفتاده است .