چاپ صفحه

ما بسیجی هستیم و بسیجی می مانیم...

"در كوچه دل، صداى پاى عشق مى‌آيد؛ برخيز دلا! تا خيمه ظلمت از زمين برچينيم و همچون صبح - صادقانه - از خواب گران، برون رويم و از عطر حضور آفتاب، سرشار شويم. برخيز تا مضمون غريب عشق را بر جان پاييزدلان، جارى كنيم... و من مى‌خواهم زنده بمانم! مى‌خواهم براى دست‌هاى پينه بسته كشاورزان، دل بسوزانم. مى‌خواهم سرود رهايى را با هم‌نام مظلوم هميشه تاريخ بخوانم؛ با او كه آواى عاشقانه‌اش را تا دور دست‌هاى روستايى‌ترين آدميان فرياد كرد. او كه در خاكى افلاكى به گستره تاريخ انسان، در برابر تمامت كفر، قد علم كرد و پرچم خونين فتح را بر گلدسته‌هاى غريب مسجد لاله برافراشت. با او كه ما را گفت:
«آنچه جامعه ما را فاسد مى‌كند، غرق شدن در شهوات و از دست دادن روح تقوا و فداكارى است. بسيجى بايد در وسط ميدان باشد، تا فضيلت‌هاى اصلى انقلاب زنده بماند».
ما بسيجى هستيم...
و ما بسيجى هستيم؛ پيام آورانى كه محو هر چه زشتى را به نمازى عاشورايى، قامت بسته‌ايم. و ما با شوق زيباى رفتن آمده‌ايم تا در اوج غربت و كرامت، تا بى‌نهايت عشق برويم؛ هر چند زمان، سكوت كرده است و:
«دنياى امروز، دنياى دروغ، زور، شهوت‌رانى و دنياى ترجيح ارزش‌هاى مادى بر ارزش‌هاى معنوى است».
هر چند خوب مى‌دانيم:
«كارى كه از لحاظ فرهنگى، دشمن مى‌كند، نه تنها يك تهاجم فرهنگى، بلكه بايد گفت يك شبيخون فرهنگى، يك غارت فرهنگى و يك قتل عام فرهنگى است».
اما اين را نيز نيك مى‌دانيم، كه:
«اگر نيروهاى بسيجى و حزب‌اللهى نبودند، ما، هم در جنگ و هم در مقابل دشمنان گوناگون در اين چند سال، شكست مى‌خورديم».
مابايد باشيم
ما بايد باشيم و بمانيم؛
«وَلتَكُن مِنكُم اُمَّةٌ يَدعُونَ اِلىَ الخَيرِ».
تا فلاح و رستگارى را فرياد كنيم:
«وَ اُولئِكَ هُمُ المُفلِحُونَ».
ما نيز اهل حساب و كتاب هستيم!
«مِن اَهلِ الكِتابِ امَّةٌ قائِمَةٌ يَتلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَاللَّيلِ وَ هُم يَسجُدُونَ...».
هر چند هيچ گاه با ربانيون آنان همدل نمى‌شويم و هم‌زبان!
«لَولا يَنهاهُمُ الرَّبانِيُّونَ وَ الاَحبَارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ و اَكلِهِمُ السُّحتَ لَبِئسَ مَا كانُوا يَصنَعُونَ».
ما مى‌دانيم
ما قدرت ايمان را از على عليه‌السلام آموخته‌ايم و مى‌دانيم:
«چيزى كه به يك نظام، قدرت مى‌دهد، بمب اتمى نيست... قدرت ايمان نيروهاى حزب الله است».
ما به:
«وَلَيَنصُرَنَّ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ».
چشم اميد داريم، و بر:
«وَالمُؤمِنُونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولِياءُ بَعضٍ يَأمُرُونَ بِالمَعروُفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ».
ما بسيجى مى‌مانيم
و ما، بسيجى هستيم و هر روز با انديشه مطهر، نماز «مرگ بر امريكا» مى‌خوانيم؛ نماز «امربه معروف و نهى از منكر».
ما «كُلُّكُم راع» را از محمد صلى‌الله‌عليه‌و‌آله شنيديم و «كُلُّكُم مَسئول» را على براى‌مان سرود: «امروز امر به معروف و نهى از منكر، هم مسئوليت شرعى و هم مسئوليت انقلابى و سياسى شماست».
ما بسيجى هستيم؛ ما از «مؤمنان ضعيف» بيزاريم؛ از «مَيِّتُ الاَحياء»!
ما مى‌خواهيم وارث كربلا باشيم و از خون نامه شهيدان و آرزوهاى مردان حماسه، پاسدارى كنيم.
ما «ستاره‌هاى گم شده غربت» را فراموش نمى‌كنيم و با «اسيران عشق» تا باغ آفتاب مى‌رانيم.
ما، هر روز دعاى عاشورايى «اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الّذينَ يَأمُرونَ بِالمعروف و يَنهون عَنِ المُنكَرِ» را مى‌خوانيم.
و ما، بسيجى هستيم و بسيجى مى‌مانيم... .
 
محسن رایجی