حجت الاسلام والمسلمین مجید فاطمی ارفع عضو شورای شهر مشهد پیرامون حواشی پیش آمده در جلسه اخیر این شورا با حضور مدیر کل صدا و سیمای خراسان رضوی یادداشتی در اختیار سایت فرهنگ نیوزقرار داده اند که متن این یاداشت به شرح زیر است.
روز سه شنبه مورخ 1/11/92 جلسه صحن علنی شورای اسلامی شهر مقدس مشهد با حضور مدیرکل صدا و سیمای استان خراسان رضوی جناب حجت الاسلام نهاوندی برگزار گردید. طبق اعلام قبلی بنا بود جناب مدیرکل محترم به مدت 20 دقیقه گزارشی از عملکرد صدا و سیمای استان ارائه نماید و چنانچه اعضای شورا نسبت به گزارش مدیرکل ، مطالبی دارند ایراد نمایند.
گزارش ایشان که البته بیشتر به کلاس « آموزش رسانه » شبیه بود تا گزارش عملکرد ، بیش از 20 دقیقه به طول انجامید که در پایان به صورت غیر مترقبه از شورا و شهرداری ، درخواست حمایت مالی نمودند .
این درخواستِ دور از انتظار حقیقتاً موجب مسرت و خوشحالی گردید . خوشحالی از اینکه ظاهراً بناست تأمین بخشی از هزینه های صدا و سیما از طریقی غیر از تبلیغ چیپس و پفک صورت پذیرد.
طبیعی است که اگر قرار باشد از بودجه مدیریت شهری ، سهمی به صدا و سیما تعلق گیرد می بایست نمایندگان مردم نسبت به کیفیت هزینه کرد آن اظهار نظر نمایند . لذا هشت نفر از اعضای شورا طبق وقت قبلی هر کدام به مدت 2 دقیقه به بیان نقطه نظرات و دیدگاههای خود پرداختند که در این میان نکاتی به عنوان انتقاد از مدیرکل و سازمان متبوعشان بیان شد . پس از جمع بندی و نتیجه گیری ، شورا وارد دستور بعدی شد و جناب مدیرکل جلسه را ترک نمود و مورد مشایعت و بدرقه برخی اعضا نیز قرارگرفت .
در پایان جلسه صحن علنی آن روز ، از برخی همکاران شنیدیم که جناب مدیرکل از روند جلسه امروز و انتقادات مطروحه ناراضی و به شدت خشمگین شده و در هنگام خروج از صحن ، تهدید به افشاگری و تخریب شورا و منتقدین نموده اند . از کنار این مسأله به سادگی گذشتیم چرا که برایمان قابل باور نبود که آستانه تحمل یک مدیرکل رسانه استانی این قدر نازل و پایین باشد که از شنیدن بخشی از انتقادات نخبگان که از زبان اعضای شورای شهر مطرح شده اینگونه برآشفته شوند.
در روزهای بعد نیز کراراً از اشخاص حقیقی و حقوقی ، همین تهدیدات را با عبارات مختلف به نقل از جناب مدیرکل شنیدیم . مسأله برایم اعجاب آور شد ، لذا مجدداً انتقادات طرح شده در جلسه آن روز را که در رسانه های خبری و خبرگزاریهای رسمی انعکاس یافته بود را برای بازنگری مطالعه نمودم که مبادا مطلبی خلاف واقع یا خلاف شرع و یا خلاف عقل گفته شده که خدای ناکرده موجب هتک حرمتی یا قتل نفسی شده باشد . پس از مطالعه انتقادات ، حقاً و انصافاً مطلبی که حتی به صورت تلویحی ، اهانتی در خود جای داده باشد نیافتم . ماحصل انتقادات این بود که شورای شهر از رسانه استانی انتظار دارد براساس گفتمان انقلاب اسلامی و منطبق با تعالیم توحیدی مکتب امام و رهبری حرکت نماید . بی اختیار یاد این آیه شریفه افتادم که « وَ اِذا قیلَ لَهُم ارکعوا لایَرکَعون » (مرسلات 48)
زمانی که پیامبر به آنها (قوم ثقیف )می گفت (در برابر اوامر و نواهی الهی ) خضوع کنید و کرنش برید (چنان از باده غرور سرمست بودند که ) خضوع نمی کردند و کرنش نمی بردند ( و می گفتند ما هرگز در مقابل کسی خضوع نکرده ایم و در مقابل خدای تو هم خضوع نخواهیم کرد ).
البته هنوز باور این مطلب برایمان صعب و دشوار بود تا اینکه در حدود ساعت 23:30 روز دوشنبه مورخ 7/11/92 از طریق برخی دوستان متوجه شدیم جناب مدیرکل در برنامه تلویزیونی درسازمان متبوعش ، تهدیدات خود را عملی نموده و به زعم خود بر منتقدین غلبه پیدا نموده و حساب ایشان را کف دستشان گذاشته ، تمسخر و کنایه هایی را نسبت به شورا و منتقدین روا داشته اند.
حقیر بر خلاف بسیاری از نخبگان که از دیدن این برنامه متأسف و متأثر شده اند بسیار خرسندم وخدا را شاکرم که بالاخره رسانه ما هم به یکی از انتقاداتی که سالهاست از طرف نخبگان مطرح می شود و اتفاقاً در جلسه آن روز هم شخص حقیر آن را بازگو نمودم جامه عمل پوشاند و شأن مطالبه گری خود را ازمسئولان تقویت نمود . اما به جهت اینکه جناب مدیرکل محترم تازه پا به عرصه مطالبه گری گذاشته اند و تاکنون با این فضا نامأنوس بوده اند لازم دیدم بر خلاف میل باطنی مطالبی را به عنوان « رفتار شناسی جناب مدیرکل » از باب موعظه گوشزد نمایم :
انتقاد در جامعه رشد یافته و بین اهل تعقل و تفکر باعث ازدیاد محبت و دوستی می شود و برعکس در جامعه عقب مانده از فکر واندیشه موجب دشمنی و کدورت .
براساس آموزه های دینی ، اگر در دل انسان ، بت ها رشد یابند و بر پیکره ی عقل و اندیشه سایه گسترانند طبعاً انتقاد ( حتی از نوع منصفانه ) اثر گزار نخواهد بود . اگر روح انسان مملوّ از حُبّ دنیا گردد ، این حُبّ او را « یُعمی و یُصِّم » می کند که نتیجه ای جز « لایَفقَهون » در بر نخواهد داشت .
شایسته است جهت تذکر و یادآوری برای خودم و مدیرکل محترم ، فرمایش امیرمؤمنان (ع) به یکی از کارگزاران خود را بازگو نمایم که حضرت درخصوص انتخاب اطرافیان به این مدیر فرمودند : « ثمَّ لیَکُن آثَرُُهُم عندک اَقولَهُم بِمُرِّالحق ِّ لک ... » از میان آنان (اطرافیان و دوستان ) افرادی را انتخاب کن که در حق گویی به تو از همه صریح ترند.
اما مع الاسف از رفتارهای برخی مدیران معلوم می شود اطراف آنها را مُتِمَلّقین و چاپلوسانی احاطه نموده اند که آنها را به شنیدن تعاریف و تماجید ، عادت داده اند به طوری که دیگر تاب تحمل شنیدن انتقادی را ندارند و به محض شنیدن نکته ای بر خلاف میلشان برآشفته می شوند و دست به رفتارهای نامعقول
می زنند که البته بهره ای برای آنان نخواهد داشت . مطالبه گری یک وظیفه است ولی مطالبه ای که براساس گفتمان انقلاب اسلامی باشد نه مطالبه گری براساس تمایلات نفسانی .
باز هم مناسب است جهت تذکر و یادآوری و به عنوان موعظه به برخی از دلایل انتقاد ناپذیری اشاره نمایم که امیدوارم در دادگاه وجدان به قضاوت بنشینیم و ریشه این رفتارها را در درون خود جستجو نموده و به درمان بپردازیم قبل از اینکه به درمانمان بپردازند.
برخی از دلایل انتقاد ناپذیری عبارتند از :
1- بزدلی فکری : که نوعاً ناشی از جهل است . شخصی که دچار بزدلی فکری است از شناخت ایده ها و نظرات متفاوت رویگردان است .
2- تنبلی فکری : شخصی که به این بیماری مبتلاست ، از پرسش گری و مطالبه روی گردان است و باور دارد که اولین دریافت بهترین دریافت است .
3- نفاق قلبی : بارورشدن نقاق در قلب انسان مانع از انتقاد پذیری می شود ، قلبی که در آن بذر نفاق جوانه بزند مصداق « اِنّ الشَیاطین لَیوحونَ الی اولیائِهم» (انعام 121) خواهد بود .
خدای متعال در سوره بقره در توصیف منافقان می فرماید :
« وَ اِذا قیلَ لَهُم لاتُفسدوا فِی الارضِ قالوا اِنّما نَحنُ مُصلِحون » آری نپذیرفتن انتقاد به گمان صالح و مصلح بودن ، نشانه نفاق است .
در پایان لازم می دانم دوباره یادآور شوم ما ، آقای مدیرکل محترم را مبرّای از این موارد می دانیم و رفتار ایشان را حمل بر صحت نموده و معتقدیم انتقادات همکاران مان در ایشان و سازمان متبوعشان مؤثر افتاد و بالاخره پی بردند که یکی از شئون رسانه ، مطالبه گری و پرسش گری است که البته در شروع کار دچار اشتباه شده و شاخص و معیار اصلی را نادیده گرفته اند که مجدداً یادآور می شوم :
مطالبه گری اگر براساس گفتمان انقلاب اسلامی و براساس مکتب توحیدی امام خمینی (ره) و امام خامنه ای ( حفظه اله تعالی ) باشد ارزشمند است و بی شک در قلوب مردم و دلسوزان نظام اثر بخش خواهدبود.
امیدوارم خداوند تبارک و تعالی همه ما را از شرور نفس و شیطان مصون و محفوظ بدارد .
وَالعاقِبه لِلمُتّقین
مجید فاطمی