به گزارش"همزمان با شکایت این خانواده و تشکیل پرونده قضایی، مشخصات دختر گمشده و آخرین تصویر وی در اختیار پلیس قرار گرفت و جستجو برای یافتن وی آغاز شد. در این مرحله از تحقیقات، مأموران اطلاعاتی به دست آوردند که نشان می داد دختر جوان باکسی اختلاف نداشته و خانواده اشنمی دانند علت غیبت مرموز او چه بوده است.
جستجوها ادامه داشت تا این کهروزهای پایانی هفته گذشته، مأموران به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد زن جوان، آخرین بار سوار خودرویی بوده و پس ازآنناپدیدشده است. مأموران تحقیقات را روی این موضوع متمرکز کردند و توانستند هویت راننده را شناسایی کنند. راننده جوان اهل همان روستا بود. این فرد به نام علی به عنوان تنها مظنون پرونده، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و مشخص شد از زمانی که زن جوان گم شده، او نیز به روستا بازنگشته و ناپدیدشده و حتی خانواده اش خبری از او ندارند. در این مرحله از تحقیقات، مأمورانمخفیگاه های احتمالی او را زیر نظر گرفتند تا اینکه یکشنبه بیستوپنجم مرداد امسال، توانستند آخرین مخفیگاه تنها مظنون پرونده را شناسایی کنند و با هماهنگی قضایی و اعزام به آنجا، متهم پیش ازآنکه فرصتی برای فرار پیدا کند، دستگیر شد.
متهم پس از انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و اظهارات ضدونقیضی بیان کرد و مدعی شد با زن جوان آشنایی نداشته و فقط با او هم روستایی بوده ونمی داند چه بلایی بر سر او آمده است. درحالی که او منکر هرگونه اطلاعاتی از سرنوشت زن گمشده بود، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی با هماهنگی قضایی خانه این فرد را مورد بازرسی قراردادند و گوشی متعلق به زن گمشده را در خانه وی کشف کردند.
متهم دوباره بازجویی شد و این بار که راه های فرار را بسته دید، اعتراف کرد و گفت: دختر جوان را با همدستی خواهرزاده ام به قتل رسانده ام. مقتول هم روستایی ام بود و در جریان رفت وآمد به روستا متوجه شدم او طلا همراه دارد. همین موضوع وسوسه ام کرد تا طلاهایش را سرقت کنم. روز حادثه او را در خیابان دیدم و درحالی که سوار خودرویم بودم، مقابلش توقف کردم. با او حرف زدم و مدعی شدم مادرم بیمار است و سراغ او را می گیرد. دختر جوان با اعتماد به گفته هایم سوار خودرو شد و حرکت کردم. در میانه راه، تغییر مسیر دادم که او به ماجرا شک کرد و خواست توقف کنم که توجهی نکردم تا این که مقابل یک مزرعه خارج از روستا توقف کردم. همان جا بود که خواهرزاده ام به من ملحق شد و دونفری او را از خودرو خارج کردیم.
وی خاطرنشان کرد: دختر جوان قصد داشت از دستمان فرار کند که با چاقوهایی که همراه داشتیم، به او حمله کردیم و او را به قتل رساندیم. با اطمینان از کشته شدن دختر جوان، طلاهایش را دزدیدیم و جسدش را داخل خودرو انداختیم و با انتقال به روستایی در شهرستان بندر ترکمن در مزرعهای اطراف روستا دفن کردیم. طلاها را که پنجمیلیون تومان ارزش داشت، تقسیم کردیم و بعد آن را به طلافروشی فروختیم.
با اعتراف متهم، همدستش نیز تحت تعقیب پلیس قرار گرفت که مشخص شد وی چند هفته پیش از دستگیری دایی اش به اتهام سرقت دستگیرشده و در زندان به سر می برد. با انتقال این فرد از زندان به پلیس آگاهی، او بازجویی و منکر جنایت شد، اما زمانی که در مواجهه با دایی اش قرار گرفت، سکوت خود را شکست و اعتراف کرد در این سرقت منجر به قتل نقش داشته است.
متهمان به قتلدختر جوان
سرهنگ علی امیریان، فرمانده انتظامی شهرستان آق قلای استان گلستان دراین باره گفت: با ثبت اظهارات متهمان، کارآگاهان جنایی به محلی که جسد دختر جوان آنجا دفن شده بود، اعزام شدند و توانستند جسد را باگذشت22 روز از جنایت پیدا کنند. در ادامه، متهمان صحنه جنایت را بازسازی کردند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.