"«مایکل لدین» مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا و از چهرههای برجسته محافظهکار یکشنبه گذشته با انتشار مطلبی در نشریه «فوربس» متن کامل نامهای که گفته میشود از سوی سران فتنه و در پاسخ به پیام دولت آمریکا نوشته شده را منتشر کرد.(جزئیات بیشتر)
براساس اظهارات لدین دولت آمریکا از طریق سناتور شامر پیامی برای گروه (میر حسین) موسوی، جنبش سبز فرستاد و در پاسخ به این نامه پیامی از سوی جنبش سبز در 9 آذر 1388 برای کاخ سفید فرستاده شد که بخشهایی از این نامه که در نظام جمهوری اسلامی ایران با شدیدترین و اهانت آمیزترین الفاظ توصیف شده را در اختیار مخاطبان قرار گرفته می شود.
در ابتدای این نامه، نویسندگان با اشاره به بخشهایی از تاریخ ایران مدعی هستند که مسیر دموکراسی در ایران با وقوع انقلاب اسلامی منحرف شد و براین اساس انقلاب اسلامی را مترادف با جریانهای تکفیری در منطقه معرفی میکنند.
در این زمینه، در نامه جنبش سبز به مقامات آمریکایی نوشته شده است: «بین گروههای رادیکال سنی و شیعی شباهتهای ایدئولوژیکی وجود دارد: حذف نفوذ و ارزشهای غربی و اسرائیل، اجرای شریعت به عنوان منبع قانون، استفاده از زور و در صورت نیاز ترور برای وادار کردن دشمن به تسلیم. همانطور که میدانید، رژیم ایران مدتهاست که از گروههای تروریستی نظیر القاعده و طالبان حمایت میکند، با این حال مشابهتهای ایدئولوژیک نتوانسته به طور کامل از درگیریهای قومی در عراق و چند کشور اسلامی دیگر جلوگیری کند.»
این نامه در ادامه بدون در نظر گرفتن منافع ملی ایران و در راستای رسیدن به اهداف سیاسی جریان برانداز تاکید می کند که جمهوری اسلامی در سال 66 به عربستان حمله کرد (اشاره دارد به حمله نیروهای امنیتی سعودی به حجاج ایرانی) و پیش از این نیز این ایران بود که صدام را برای حمله ترغیب کرد.
نامه جنبش سبزیها در ادامه به طور تلویحی به سران کاخ سفید این سیگنال را ارسال میکند که باید با تشدید فشارهای اقتصادی بر جمهوری اسلامی و مردم زمینه براندازی در ایران را فراهم کنند که در بخشهایی از آن آمده است: «از سوی دیگر، فقدان اعتبار و نبود پشتوانه مردمی به علاوه وضعیت بد اقتصادی (بیکاری، تورم و فقر)، فرصتی فوقالعاده برای تغییر واقعی ایجاد کرده است.»
این نامه در ادامه با ارائه تحلیلی درباره وضعیت سیاسی جاری در ایران در برهه پس از انتخابات 22 خرداد 88، با قاطعیت از سرنگونی و موفقیت عملیات براندازی سخن میگوید و تصریح میکند که آنچه جنبش سبز نامیده میشود یک جریان بدون رهبر نیست و تحت رهبری یکی از نامزدهای ریاستجمهوری یعنی میرحسین موسوی نخستوزیر اسبق قرار دارد.
البته نویسندگان در ادامه نامه خود سینگالهای مهم دیگری را نیز برای کاخ سفید و سازمان سیا ارسال میکنند تا برای استفاده از جنبش سبز به عنوان بحرانی که زمینه سرنگونی نظامی جمهوری اسلامی و حتی فراتر از آن تجزیه کشور ایران باشد، وارد عمل شوند؛ به گونهای که با ترور فردی که وی را رهبر جریان میدانند، بحرانی فراگیر در کشور ایجاد شود و سپس زمینه جنگ قومیتی در راستای بالکانیزه شدن ایران و تجزیه دامن زده شود.
نویسندگان سبز در این زمینه نوشتهاند: «رژیم با وجود میل شدید به ساکت کردن آقای موسوی و تیم وی، نسبت به بازداشت یا کشتن او بیمیل بوده است، چراکه به خوبی میداند که انزوا و حذف آقای موسوی موجب شکلگیری موج ملی اعتصابها و ناآرامیهای خشونتآمیز غیرقابل کنترل همهجانبه میشود که طی آن با شمار زیادی نه فقط درون رژیم بلکه (مانند وضعیت یوگوسلاوی) بین اقلیتهای قومی و فارسها، تسویه حساب میشود.»
این نامه در ادامه مشاورههایش به کاخ سفید درباره چگونگی مواجه با جمهوری اسلامی تاکید می کند که ایران اسلامی در مسیر تولید سلاح هستهای قرار دارد و آمریکا باید با قدرت با دولت تهران برخورد کند تا ایران در عرصه جهانی دست بالا نداشته باشد.