چاپ صفحه

آیا اراده لازم برای حفاظت از محیط زیست هست؟

جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:

در 25 سال اخیر 4 میلیون هکتار از جنگل‌های شمال برای ساخت و ساز در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته است.

این، خبر تکان دهنده‌ایست که یکی از مسئولین سازمان جنگل‌ها در اختیار رسانه‌ها قرار داده است. اهمیت این خبر هنگامی روشن‌تر می‌شود که بدانیم داشتن جنگل برای هر کشوری لازمه ادامه زندگی سالم و بانشاط است و متاسفانه ایران سهم بسیار کمی از جنگل‌های جهان را دارد بطوری که اولاً نام آن در میان 10 کشوری که دو سوم جنگل‌های جهان در آنها توزیع شده به چشم نمی‌خورد و ثانیاً سهم هر ایرانی از جنگل 18 صدم هکتار است درحالی که این سهم در جهان برای هر نفر 8 دهم هکتار می‌باشد. به عبارت روشن تر، ما باید تلاش کنیم میزان جنگل‌های کشورمان را به حداقل 4 برابر فعلی افزایش دهیم تا بتوانیم به میزان موجود در سطح جهانی از مواهب طبیعی برخوردار باشیم.
آمارهای تکان دهنده دیگری نیز وجود دارند که نشان می‌دهند وضعیت حفاظت از محیط زیست بسیار بدتر از آنست که تصور می‌شود. برای نمونه، براساس آمارهای دولتی در فاصله سال‌های 1389 تا 1390 یبش از 5/1 میلیون متر مکعب چوب از جنگل‌های شمال ایران برداشت شده است. این رقم قطعاً نشان دهنده تمام برداشت‌ها نیست زیرا قطع کردن درختان به صورت غیرقانونی هم زیاد بوده که همچنان ادامه دارد.

نمونه دیگر اینکه نرخ بیابان زدائی در کشور، یک درصد است و سالانه 50 هزار هکتار از رویش‌گاه‌های جنگلی کشور درحال نابود شدن است.

انتشار بعضی از این خبرها به مناسبت هشتم مرداد ماه که با عنوان «صیانت از جنگل» و با شعار «جنگل، رمز حیات» گرامی داشته شد، صورت گرفته است. هر چند انتخاب این عنوان و این شعار را باید به فال نیک گرفت ولی این هشدار نیز باید به مسئولین محیط زیست و سازمان‌های مرتبط با منابع طبیعی و جنگل‌ها و کشاورزی داده شود که خود را با عناوین و شعارها سرگرم نکنند و به صورت جدی درصدد مقابله با تخریب منابع طبیعی و محیط زیست برآیند. این درست است که فقدان آموزش‌های لازم، فقر فرهنگی و سودجوئی افراد سوداگر موجب شده عده‌ای به جان طبیعت بیافتند و جنگل‌ها و منابع طبیعی را نابود کنند ولی تا زمانی که این کمبودها برطرف شوند و راه‌ها بر روی افراد سودجو بسته شود، مسئولان باید به وظایف خود عمل کنند و مانع نابود شدن مهم‌ترین مجاری تنفسی و حساس‌ترین عوامل حیات و نشاط مردم شوند. نگاه به جنگل‌ها و مراتع حتی اگر نگاه سیاحتی و تفریحی باشد نیز ایجاب می‌کند با تخریب این سرمایه‌های خدادادی مقابله شود چه رسد به اینکه این مقابله به لحاظ حفاظت از نیازهای اولیه حیات انسانی، یک ضرورت انکارناپذیر است.

مهم‌ترین عوامل از میان برنده جنگل و منابع طبیعی در دوران کنونی که باید از آنها با عنوان عوامل ضد حیات انسانی نام برد، برداشت‌های غیرمتعارف چوب از جنگل‌ها، بی‌توجهی به فرهنگ آیش، تغییر کاربری، تخریب به بهانه توسعه اقتصادی و تجاوزهای غیرقانونی مرفهان با تکیه بر ثروت و قدرت و رابطه است.

برداشت چوب از جنگل‌های کشوری که بهره کمی از جنگل دارد به هر دلیل و بهانه‌ای صورت بگیرد غیرقابل قبول است. نیازهای چوبی کشور را می‌توان از کشورهای برخوردار از جنگل‌های کافی تامین کرد و در داخل کشور به همان مقدار چوب که از فرسودگی جنگل‌ها عاید می‌شود اکتفا نمود. تردیدی نیست که سود سرشار مواهب طبیعی جنگل برای کشور و مردم از نظر محیط زیست و حیات انسانی بسیار ارزنده‌تر از بهره‌های کوتاه مدت ظاهری و زیان‌آوری است که به خاطر تامین نیازهای داخلی صورت می‌گیرد. کشور ما با توجه به آمارهای تکان دهنده‌ای که از نابودی جنگل‌ها و کاهش نزولات آسمانی دردست می‌باشد اکنون به طرح‌های بزرگ آیش برای توسعه جنگل‌ها و منابع طبیعی نیاز دارد. ما باید سرمایه فراوانی را به این امر مهم اختصاص دهیم تا بتوانیم حیات نسل‌های آینده را تضمین کنیم. این، وظیفه مهمی است که برعهده دولت است و سازمان‌های مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی و کشاورزی باید برای اجرای سریع و دقیق آن احساس مسئولیت کنند.

آفت بزرگ تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی، منابع طبیعی، پارک‌ها و باغ‌های موجود در شهرها و حتی مناطق جلگه‌ای و جنگلی را باید تهدیدی دانست که به دست طماعان برخوردار از امکانات با همدستی بعضی مسئولان در دستگاه‌های مختلف صورت می‌گیرد. شاید حفره‌های موجود در مقررات و قوانین، راه را برای چنین خیانتی باز گذاشته‌اند و شاید سوءاستفاده‌هائی که از موقعیت‌ها می‌شود زمینه این تخلف را فراهم کرده است ولی هرچه هست مسئولان بالاتر می‌توانند این مشکل را حل کنند و تغییر کاربری را بگونه‌ای محدود و منضبط نمایند که به زیان محیط زیست نباشد. همین مشکل در مورد بهانه‌هائی از قبیل توسعه اقتصادی نیز وجود دارد درحالی که حیات انسانی را نباید فدای هیچ چیز حتی توسعه اقتصادی کرد، توسعه اقتصادی اگر برای رفاه انسان‌هاست، باید در چارچوبی قرار گیرد که به حیات سالم انسانی لطمه نزند. این، چیزی است که مسئولان کشور باید برای اجرائی شدن آن همت کنند و اهرم‌های لازم را جهت برخورد با تخلف از مصالح جامعه ایجاد نمایند.

بزرگ‌ترین تهدید برای منابع طبیعی، جنگل‌ها و کشاورزی کشور، تجاوزهای غیرقانونی مرفهان با تکیه بر ثروت و قدرت و رابطه است که به این مواهب خدادادی صورت می‌گیرد. آنها با تکیه بر ثروتی که معمولاً بادآورده است، از تمام سدها عبور می‌کنند، موانع قانونی را کنار می‌زنند و به زمین خواری، دریاخواری و حتی کوه خواری ادامه می‌دهند. برای آنها نه محیط زیست اهمیت دارد، نه جان انسان‌ها و نه مصالح کشور. آنها فقط رفاه و آسایش کوتاه مدت خود را می‌خواهند هر چند اگر درست فکر کنند خواهند فهمید که استراحت‌های کوتاه مدت در ویلاهای میلیاردی حتی به زیان خود آنها نیز هست، زیرا وقتی محیط زیست آسیب ببیند، عوارض آن شامل همه می‌شود.

تهدید دیگر، که آنهم بسیار مهم است، به کشاورزی کشور مربوط می‌شود. بسیاری از عواملی که محیط زیست را تهدید می‌کنند، برای کشاورزی نیز تهدید هستند. ایران، کشور پهناور چهار فصلی است که می‌تواند در زمینه‌های محصولات کشاورزی خودکفا باشد البته اگر مسئولان کشور برای رسیدن به این مهم از اراده کافی برخوردار باشند. اکنون متاسفانه زنگ خطر در زمینه وابستگی محصولات کشاورزی نیز به صدا درآمده است. تبدیل شدن بسیاری از زمین‌های کشاورزی به ویلاها و شهرک‌های مسکونی ثروتمندانی که فقط چند روز از سال را در این ویلاها می‌گذرانند و خشکسالی ناشی از کاهش بارندگی، خطر وابستگی کشور در زمینه محصولات کشاورزی را هر روز بیشتر می‌کند. نکته قابل تامل اینست که مسئولان علیرغم آگاهی از این خطر بزرگ، اراده‌ای برای مقابله جدی با آن نشان نمی‌دهند. هشدارهای جدی سال گذشته رهبر انقلاب که حتی خطر کوه خواری را نیز گوشزد کردند و به صورت بسیار جدی از مسئولین قوا خواستند با این خطر مقابله کنند نیز فقط چند صباحی با شعار و بخشنامه بعضی مسئولین همراه گردید و بعد از مدت کوتاهی به فراموشی سپرده شد.
تردید نباید کرد که حفاظت از حیات انسانی و مقابله با تهدیدهائی از قبیل خشکسالی و سیل و رسیدن به خودکفائی کشاورزی نیازمند اراده جدی مسئولان ارشد نظام است، واقعیتی که نادیده گرفتن آن خطرهای بزرگی را متوجه کشور خواهد کرد. رشد این خطر در دورانی که نظام جمهوری اسلامی در کشور حاکمیت دارد، بهیچوجه قابل قبول نیست. نظام جمهوری اسلامی به اقتضای احکام فقهی باید سلامت جسم و روح مردم و رفاه حال و آینده جامعه را تامین کند.

براین اساس، در این دوران باید جنگل و منابع طبیعی در ایران افزایش یابد، برای حفاظت از محیط زیست برنامه ریزی‌های گسترده صورت بگیرد و این برنامه‌ها بدون ذره‌ای کوتاهی و مسامحه به مرحله عمل و اجرا در آید. مطالعه اوضاع کنونی نشان می‌دهد درحال حاضر متاسفانه اراده‌ای برای چنین کاری وجود ندارد. چنین وضعیتی زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست و مسئولان ارشد نظام باید اراده لازم را برای رسیدن به آنچه شایسته این نظام است به وجود بیاورند.