فساد و از جمله فساد اقتصادی، همیشه و در همه جریان های سیاسی بوده و خواهد بود. فساد دیروز و امروز و فردا، راست و چپ، اصلاح طلب و اصولگرا و دولت احمدی نژاد و روحانی نمی شناسد؛ زیرا فساد به عنوان یک وسوسه شیطانی، هر انسانی را خصوصا آنگاه که صاحب قدرت میشود یا شهرت پیدا می کند و با هر گرایشی مورد هجوم قرار می دهد و فقط انسان هایی در برابر آن مقاومت می کنند که فارغ از وابستگی ها و گرایشهای سیاسی، اعتقادات محکم تر و ایمان راسخ تر داشته باشند و حاضر نباشند خود را به آسانی و ارزان بفروشند.
به رغم این واقعیت، هرگاه مصداقی از فساد اقتصادی کشف و برملا شده است، از فاضل خداداد گرفته تا شهرام جزایری و از مه آفرید گرفته تا بابک زنجانی این داستان، تکرار و به جای بسیج و همصدا شدن همه جریان ها در جهت مبارزه بی ملاحظه با آن و استقرار عدالت، متأسفانه شاهد متهم کردن یکدیگر، جریان ها و به نوعی خوشحالی کردن از این که فردی منتسب به جریان سیاسی رقیب لو رفته است، هستیم.
در این مواقع جریان های سیاسی بیش از آن که نشان بدهند اجرای عدالت برایشان مهم است، ثابت می کنند این تسویه حساب های سیاسی است که موضوعیت دارد!
مع الاسف دولت ها نیز به این آفت خسارت بار مبتلا شده اند و چند دوره ای است که هر دولتی بر سر کار می آید به جای اولویت دادن به مراقبت از خود و تدارک راهکارهایی برای آلوده نشدن کارگزارانش به فساد، به دنبال متهم کردن دولت قبل و افشای مفاسد مدیران پیشین است و آنگاه که معلوم می شود فساد دامن کارگزاران خود او را نیز آلوده کرده است به جای اصرار بر اجرای عدالت، ماجرا را سیاسی قلمداد کرده و خط قرمز هایی را ترسیم می کند که نتیجه اش مصونیت بخشیدن به مفسدان است!
و اما رسانه ها که آنها نیز اغلب بواسطه تعلقات سیاسی و میزان دلبستگی شان به دولت ها، فقط در جهت روشنگری بی طرفانه گام برنمی دارند بلکه خروجی آنها همین رفتارها را تشدید می کند.
بگذریم که گاهی متاسفانه بعضی رسانه ها خودشان هم آلوده به فساد شده اند و مصداق این شعر که ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش؟
خلاصه این که، اگر نیک بنگریم همه ما در مبارزه اصولی با فساد مقصریم و مادامی که در این گونه رفتارهایمان تجدیدنظر نکنیم، فساد روزافزون ادامه خواهد داشت و عدالت مظلومانه به حاشیه خواهد رفت و هر از گاهی مفسدی منتسب به این جریان یا آن دولت بخش هایی از فضای رسانه ای را به خود اختصاص خواهد داد.
در این میان افکار عمومی پرسشگرانه عدالت را مطالبه می کنند؛ مطالبه ای که متوجه قوه قضاییه ای است که باید ورا و فرای این جنجال ها و غوغاسالاری ها، شهد شیرین عدالت را به کام جامعه بریزد. امید آن که قوه قضاییه پاسخ در خوری به این مطالبه بدهد.مهدی فضائلی