به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"، تشکل ها و احزاب اصلاح طلب در دو سال اخیر جنب و جوش های خود را افزایش داده اند و وزارت کشور نیز به برخی از درخواست های آنان برای تاسیس حزب، مجوز داده است.
مردم فراری از تحزب
هیچ جای شکی نیست که تحزب در نظام های مردم سالاری یکی از پایه ها واساس آن محسوب می شوند و شاخص های دموکراسی با کارکردها و کارویژه های حزب و فعالیت های حزبی گره خورده است. احزاب در نظام های مردم سالار یکی از ابزارهای مهم و کارآمد در راستای تحقق دموکراسی محسوب می شود، به گونه ای که با تحزب گرایی می توان به طرح مطالبات شهروندان پرداخت و در جهت رفع نیازهای جامعه مدنی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلاش کرد.
اما حزب در ایران نه آن معنا و مفهوم را دارد و نه مردم به عضویت در حزب و فعالیت در آن تمایلی نشاند می دهند. به طور کلی می توان گفت در کشور، تجربه تحزب گرایی خوبی را شاهد نبوده ایم چرا که پیش از از انقلاب شکوهمند اسلامی عاملی همچون ساختار سیاسی قدرت باعث تشکیل احزاب فرمایشی و ناامن شدن فضای واقعی تحزب گردید و در دوران بعد از انقلاب اسلامی نیز این مسئله جای خود را به عللی مانند نفوذ بیگانگان و تاثیرات ناشی از شرایط جنگ تحمیلی داد که همه این موارد سبب گردید تا مردم ایران نسبت به احزاب و گردانندگان آن رویکرد مثبتی نداشته باشند و از فعالیت های حزبی روی گردان شوند و از عضویت در احزاب بپرهیزند.
سابقه بد احزاب سیاسی در دوران چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی کار را به جایی رساند که در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، خیابان های شهرهای بزرگ مکانی شده بود برای زورآزمایی و گردن کشی احزابی چون جبهه ملی آزادی و سازمان مجاهدین خلق ایران. فضای سیاسی باز در اوایل انقلاب هر چند فعالیت گروه ها و احزاب سیاسی مختلف را موجب شد اما فرصت طلبی برخی از این دسته جات با اقدامات مسلحانه و برهم زدن امنیت ملی در فضای شکل گیری پایه های نظام و جریان داشتن جنگ در مرزها، فضای سیاسی را آلوده گرد. جبهه ملی آزادی که ملی گراهای چون سنجابی، پارسا، اردلان و فروهر از زمامداران آن بودند، حتی در مقابل احکام قرآن قیام کردند و مردم را به خیابان ها کشاندند. از سوی دیگر، مسعود رجوی سازمان مجاهدین خلق را به رویارویی مسلحانه با مردم و نظام جمهوری اسلامی کشاند و پس از فرار از ایران در جبهه مقابل در همپیمانی با صدام علیه ایران وارد جنگ شد.
همچنین باید این نکته را نیز در نظر داشت با شروع مجدد فعالیت های حزبی در دوره های بعد، برخی بر این نظرند که تندروی های تعدادی از احزاب سیاسی که موسوم به دوم خردادی هستند یکی از عمده دلایل فرار مردم از فعالیت های حزبی شد، به گونه ای که بسیاری از مردم ازچنین روندی توسط احزاب شاکی و گله مندند.
هرچند بررسی علل ناکارآمدی حزب در ایران در این مجال نمی گنجد، اما خود حدیثی است که سال ها مورد بررسی قرار گرفته و کتاب ها و رساله ها در همین زمینه نگارش شده اند. می توان گفت ساختار فرهنگی و اجتماعی ایران و سعی برخی جریانات برای پیاده کردن الگوی غربی یا شرقی حزب، از عوامل اصلی عدم شکل گیری احزاب سازمان یافته و تشکیلات ماندگار در کشور شده است.
آزموده را آزمودن خطاست
با بررسی تاریخ حزب گرایی پس از انقلاب به استثنای سال های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب، فعالیت های جناحی و حزبی تا سال 1376 به خاطر مسائلی چون جنگ و مشکلات ناشی از آن، بسیار کم رنگ بود. اما با روی کار آمدن دولت سید محمد خاتمی، مجوزهای تاسیس احزاب در کشور متداول شد و ده ها حزب کوچک و بزرگ شکل گرفتند اما مردم و حضور در فعالیت های حزبی همچنان حلقه گمشده تحزب گرایی در ایران باقی ماند. حزب مشارکت، مردم سالاری و اعتماد ملی از معروفترین احزاب بودند. در کنار این، فعالیت های جناحی در انجمن های اسلامی دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت نیز دنبال می شد.
اما موضوع اساسی در شکل گیری تعداد زیاد حزب و به تبع آن روزنامه ها و رسانه های وابسته به آن، ویژگی دستوری بودن تاسیس چنین احزابی بود. به بیان دیگر، اکثر حزب هایی که در ایران شکل گرفته اند از سوی افراد و مقامات بوده است و در همین ابتدای کار یکی از مولفه های اصلی حزب که شکل گیری از پایین به بالا است، مورد اغماض قرار می گیرد. این ویژگی در دوران خاتمی روند تندتری را به خود گرفت و امکانات دولتی و مالی فراوانی به احزاب دوم خردادی اختصاص یافت. تیراژ گسترده روزنامه های اصلاح طلب در کنار برگزاری همایش ها و کنگره ها در سرتاسر کشور، تنها بخشی از هزینه دولت خاتمی برای شکل بخشی سازمانی به احزاب خودساخته بود.
از دیگر ویژگی احزاب جدید همان مشکل لنگ زدن در عضویت گیری و حضور تشکیلاتی مردم در آن بود. اما احزاب اصلاح طلب برای رفع این نقیصه حضور در خیابان ها را جایگزین این نقص کردند. روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلبان با انتخاب تیترهای جنجالی و هیجانی که برداشت تقابل با نظام را در ذهن جوانان و دانشجویان به دنبال داشت سعی در تهییج مردم برای حضور در خیابان ها، تجمعات و گردهمایی های را داشتند که عملا خواسته های حزبی دنبال می شد.
اتفاقات تلخ و ناگوار مربوط به ماجرای روزنامه سلام، درگیری های کوی دانشگاه در سال 1378 تنها دو نمونه از فجایعی بود که احزاب اصلاح طلب برای دستیابی به اهداف خود به آن دامن می زدند. بنابراین احزابی که کارویژه اصلی آنها، پیگیری اهداف سیاسی مشروع در چارچوب ساختار سیاسی و قانونی جمهوری اسلامی بود، عملا به رویارویی و تقابل خیابانی با نظام روی آوردند و حتی با سرویس های جاسوسی خارجی ارتباط برقرار کردند. مسافرت گروهی برخی از روزنامه نگاران اصلاح طلب به خارج از کشور برای حضور در کلاس های خبرنگاری منجر به ارتباط با سرویس های جاسوسی سیا و ام آی 6 و حتی موساد شد.
احزاب اصلاح طلب حتی بارها تحریم انتخابات را در دستور کار خود قرار دادند و افراد و گروه های دیگر را نیز ترغیب به این کار می کردند. تحریم انتخابات اصطلاحی بود که پیش از اصلاح طلبان توسط ضد انقلاب ها و سلطنت طلب ها تبلیغ می شد. اما اوج صف آرایی این احزاب در سال 1388 روی داد. تشکیل اتاق های عملیات روانی در زمان تبلیغات در ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی و صدور بیانیه ها برای حضور مردم در خیابان ها کار را به جایی کشاند که تروریست های سازمان مجاهدین خلق، مزدوران موساد و سیا به داخل کشور نفوذ کنند و برای ماه ها کشور را با بحران های سیاسی و امنیتی متعددی روبه رو کردند.
ارواح از قبر خارج می شوند
به دنبال اتفاقات ناگوار در سال 1388، کارنامه ای که از احزاب، رسانه ها و گروه های اصلاح طلب برجای مانده بود، کارنامه ای سیاهی بود که دود آتشی که آنها شعله های آن را برافراشته بودند، به چشم منافع ملی مردم رفت و کشور را در حالت تدافعی قرار داد. پس از فروکش کردن بحران و بعد از 2 سال، آرامش نسبی به فضای سیاسی کشور بازگشت و افراد و احزاب اصلاح طلب به گوشی خزیدند تا فضا برای دیگر برای حضور در عرصه سیاسی برای آنها مهیا شود.
انتخابات مجلس نهم و حضور محمد خاتمی در پای صندوق رای در روستایی در حوالی تهران، شروع فعالیت های اصلاح طلبان را رقم زد. این حضور به معنای حرکت چراغ خاموش کسانی بود که فتنه 88 را رقم زده بودند. با نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری و تلطیف شدن فضای سیاسی، به همان نسبت جنب و جوش های اصلاح طلبان فزونی یافت و بار دیگر تزهای انتخاباتی خود را برای معرفی نامزد مورد نظر عرضه می کردند. هر چند آنها مدعی تقلب بودند و برخی از آنها شرکت در انتخابات را بیهوده می دانستند اما عملا در حال پیاده سازی برنامه های خود برای پیروزی در این دور از انتخابات بودند.
در نهایت با کنار رفتن عارف از مبارزات انتخاباتی و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، ائتلافی پیرامون حسن روحانی شکل گرفت که همین ائتلاف منتهی به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری شد. رای اصلاح طلبان به روحانی بهانه ای شد برای مطالبه خواسته های بر زمین مانده آنها در ده سال گذشته. از همان روزهای نخست سکانداری قوه مجریه، روحانی با سیل درخواست ها مواجه شد. یکی از خواسته های اصلی اصلاح طلبان در کنار انتصاب وزرا و مدیران، صدور مجوز تشکیل حزب، بازگشایی خانه احزاب، مجوز انتشار مجلات و روزنامه های خاص بود.
پیروزی روحانی، جان تازه ای به اصلاح طلبانی داده بود که چندین سال در کنجی در حال یادآوری خاطرات گذشته بودند. وزارت کشور در سیبل توپخانه رسانه های اصلاح طلب قرار داشت و فشار اصلاح طلبان در نهایت منجر به آن شد تا مجوز تاسیس برخی از احزاب جدید داده شود.
حزبی با داعیه جدید اما با کارویژه حزب مشارکت
در این میان تاسیس حزب اتحاد ملت ایران با سر و صدا و واکنش های متعددی روبه رو بود. در میان کسانی که در هیات موسس این حزب حضور داشتند نام کسانی به چشم می خورد که در حزب منحله مشارکت حضور داشتند. حضور چنین افرادی در نگاه اول بازگشت مجدد حزب مشارکت به عرصه سیاسی را تداعی می کرد. به هر حال وزارت کشور مجوز حزب جدید را صادر کرد و حزب اتحاد ملت ایران با حضور افرادی مانند، محمد آقایی (مسئول کمیته تشکیلات و عضو مؤسس حزب منحله مشارکت)، حسین خلیلی اردکانی (رئیس شورای منطقه کرج حزب منحله مشارکت)، محمد خلخالی، حیدر زندیه، مژگان اثباتی، علیمحمد مظفری (عضو هیئت مؤسس حزب منحله مشارکت)، رؤیا بلوری (همسر علیمحمد مظفری و عضو شاخه زنان حزب منحله مشارکت)، پیروزی (عضو یکی از کمیتههای اقشار حزب منحله مشارکت)، داوود کریمی دستجردی، سید حسن موسوینژاد (رئیس کمیته اطلاع رسانی حزب منحله مشارکت)، آیدین پیرزه و غلامرضا انصاری عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران تاسیس شد.
این حزب در بیانیه (1) اعلام موجودیت خود آورده است: "اکنون که به یمن حماسه سیاسی مشارکت مردم در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ فضای جدیدی از اعتدال و امید در کشور به وجود آمده است، جمعی از فرزندان ملت بر آن شدهاند تا به پشتوانه قانون اساسی و به اتکای حقوق ملت مندرج در فصل سوم آن گامی نو در جهت پیشبرد آرمانهای انقلاب و نیازهای اصلاحات بردارند. ما بر آنیم که با برخورداری از همه ظرفیتهای اصلاحطلبانه کشور و تمامی جوانان و مردان و زنان زمینه جدیدی را از فعالیتهای مدنی و حزبی با رعایت موازین قانونی سامان دهیم و سرمایه ما در این راه آحاد مردمی هستند که دل در گرو این اصلاحات دارند و امید است که بتوانیم هماهنگ با خواستهای ملت شریف ایران و تجارب گرانبهای بیش از صد سال اصلاح طلبی و با بهره گیری از دستاوردهای بشری فعالیتهای سازمان یافته نوینی را در کنار همه احزاب اصلاحطلب و نهادهای مدنی سامان دهیم."
مروری بر سابقه موسسان حزب اتحاد ملت ایران،(2) نشان می دهد این افراد زمانی که دارای تریبون می شوند، نه تنها ارکان مختلف نظام را مورد تاخت و تاز خود قرار می دهند بلکه بر آتش فتنه نیز می دمند.
تغییر راهبرد از رسانه های مکتوب به شبکه های اجتماعی
اما نکته اساسی که در بیانیه این حزب وجود دارد تاکید بر جامعه محور بودن حزب اتحاد ملت ایران است. حرکت به سمت حزب جامعه محور که اصلاح طلبان در سال های واپسین حضور در قدرت به بررسی تئوریکش پرداخته بودند، حال در آستانه تولد است.
احزاب جدید اصلاح طلب که در دو سال اخیر مجوز تاسیس کسب کرده اند شکل جدیدی از ارتباطات با جامعه را در دستور کار قرار داده اند. استفاده از پتانسیل شبکه های اجتماعی در تحولات جهان عرب در سال 2011 تجربه شد و نشان داد در تهییج مردم چه قدرت باورنکردنی دارد. پتانسیلی که می تواند در ایران نیز مورد استفاده قرار گیرد و اصلاح طلبان آن را در دستور کار خود قرار داده اند.
زمانی روزنامه های زنجیره ای وظیفه تحریک قشرهای مختلف را برای لشکرکشی های خیابانی بر عهده داشتند و حال احزاب جدید قصد دارند با استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی مانند وایبر، واتس آپ، فیس بوک و غیره این کارویژه را انجام دهند و این درست همان چیزی است که اصلاح طلبان به عنوان حزب جامعه محور از آن یاد می کنند.
در سال 88 شبکه های اجتماعی موبایلی تا به این حد که امروز شاهد هستیم رشد نکرده بود. در حال حاضر اکثر افراد دارای تلفن های همراه هوشمند مجهز به نرم افزارهای شبکه اجتماعی هستند. یک پیام حزبی به راحتی می تواند در عرض چند دقیقه در کل کشور فراگیر شود. اسم رمز تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 1388 توسط فتنه گران به کار گرفته شد و در یک پروژه مهلک سیاسی آن را در سطح کشور از طریق تیترهای جنجالی روزنامه های زنجیره ای و بیانیه ها منتشر کردند. ایجاد شک و تردید و ابهام در نتیجه انتخاباتی که به کام اصلاح طلبان نبود، منتهی به آشوب و هرج و مرج در کشور شد و ایران را به صدر اخبار رسانه های خارجی برد.
بنابراین در رویدادهای آینده نیازی به تحریریه و دفاتر بزرگ برای ایجاد هیجان و آشوب در سطح جامعه نیست، حتی فتنه گران فراری خارج نشین به خاطر فراگیری شبکه های اجتماعی می توانند در اتاق های فکر خود با انتشار اخبار جهت دار فضا را آلوده کنند. حال این ویژگی شبکه های اجتماعی در دستور کار احزاب جدید اصلاح طلب قرار گرفته تا همزمان با اغماض دولت در مقابله با خطرات شبکه های اجتماعی و کنترل هوشمند این شبکه ها، زمینه های ایجاد گسترده زیرساخت های اجتماعی احزاب اصلاح طلب مهیا شود. این زیرساخت در زمان های مشخص مانند انتخابات می تواند کارکردهای بسیاری برای بسیج افکار عمومی داشته باشند و در صورت عدم دستیابی به اهداف مطلوب، افکار عمومی را به کف خیابان ها رهنمون سازند.
گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب که در چند سال اخیر به صورت چراغ خاموش حرکت می کردند با روی کار آمدن روحانی، از پشت صحنه رقابت های سیاسی وارد عرصه سیاسی ایران شده اند و بار دیگر در پی بازآفرینی قدرت خود در ارکان قدرت هستند. به طور کلی می توان دوران حسن روحانی را برای احزاب اصلاح طلب دوران گذار دانست که با طی شدن این دوران و ایجاد زیرساخت های کافی در دوره های بعدی انتخابات، مستقل وارد عرصه خواهند شد.
پانوشت:
1- بیانیه اعلام موجودیت حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
2- چرا نباید به حزب «اتحاد ملت ایران اسلامی» مجوز داد؟