چاپ صفحه

"ندای ایرانیان"بازوی پنهان جریان نیمه جان اصلاحات

به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"چند وقتی است که شاهد حرکتی لایه ای توسط جریان موسوم به اصلاحات هستیم که تحت عنوان "ندا" وعده نسل جدیدی از اصلاحات را می دهد.

با نگاهی کوتاه اما گذشته نگر به مؤسسان و نطق نظراتشان پیرامون اساس فعالیت در این حزب نو و خودساخته، می توان تفسیر و تحلیلی مختصر را پیرامون این موضوع به دست آورد. مقایسه دلایلی که از سوی فرمانداران "ندا" برای تاسیس طرح می شود در کنار مواضع و اقدامات پیشین این افراد، پارادوکسی برجسته را برای همگان آشکار می سازد که هیچ نوع همخوانی و قرابت بینشان یافت نمی شود.

نمونه بارز این انگاره، به شخص "محمدصادق خرازی" (به عنوان موسس) برمی گردد که روند فعالیت فعلی اش با گذشته وی قرابتی که ندارد، بلکه تفاوتی زمین تا آسمان را نشان می دهد.

پیگیری دیدگاه های اخیر خرازی بر این فرضیه که او در پی القای تعدیل عقاید شخصی خود به مخاطب است، صحه می گذارد. خرازی و همقطاران فعلی اش نظیر سجاد سالک و رضا شریفی و دیگر افراد حاضر در هسته اولیه این تشکل (که عمدتاً از فعالین حزب منحله مشارکت و فتنه 88 هستند) دایما بر این نکته که نسل دوم اصلاح طلبان قصد دارد در چارچوب قانون و بدون خروج از چارچوب نظری و عملی نظام جمهوری اسلامی حرکت کند، تاکید دارند.

حزب سازی جریان فتنه با برچسب توابین


گویا ضربه ای محکم  بسان پتک بر سر افراطیونی خورده باشد که از ردیف رادیکال ترین افراد کشور، عده ای قبای چارچوب مداری بر تن کرده اند؛ اصلاح طلبی و اصلاحات که از ابتدای علم شدن، با هدف براندازی نرم پا به اجتماع نهاده و پی ریزی این تفکر با دیدگاه سکولاریزه کردن جامعه دینی ایران صورت گرفت، حال به یکباره قصد پوست اندازی کرده؛ آن هم نه توسط نسل جدید سنی، که به دست براندازانی نظیر مشارکتی ها و سربازان پروژه کودتای 88!

اصلاحات که پس از شکست در انتخابات دهم ریاست جمهوری، چاره بازگشت به قدرت را در کودتای مخملی و بازی در زمین اپوزیسیون خارجی دانست، خواسته یا ناخواسته، چهره 30 سال پنهان شده پشت ظواهری چون "اصلاح دینی"، "دموکراتیزاسیون"، "روشنفکری"، "جامعه مدنی" و "ملی گرایی" خود را عیان ساخت تا عملا تمام قدرت و آبروی خود را خرج پیروزی در این پروژه کند؛
فَوقعَ ماوَقَع.

پس از وقایع فوق الذکر، به گونه ای بازگشت به عرصه فعالیت سیاسی - اجتماعی مقبول و درون نظامی، مرحله ای دشواری به خود دید و بازگرداندن اعتماد از دست رفته نسبت به این جناح(!)، طالب معجزه بزرگ بود. فضا به نوعی پیش رفت که فارغ از تحلیل ها در محیط رسانه ای جریان رقیب، تئوریسین هایی از داخل همین جریان نیز رای به مرگ سیاسی اصلاحات داده و چاره را در دمیدن روح تازه (تنفس مصنوعی) و یا رونمایی از نسخه ای در ظاهر جدید دانستند.

اساسا پروسه  تنفس مصنوعی، با فرض بر اینکه نتیجه دهد، فرایندی زمانبر و بلندمدت را طی خواهد کرد، اما با وجود اینکه تاسیس و مانور برای تشکل و حزبی نوپا در نظام ایران به سهولت امکانپذیر است، فرایند چینش اعضا، به خودی خود تهدیدها و فرصت هایی را پدید خواهد آورد.

مختصرا از تهدید می توان به اختلاف نیروهای رادیکال گذشته با نیروهای به ظاهر تواب(!) و از فرصت به جذب نیروهای تازه و جوان، با شعارهای به روزتر نام برد، اما در تبیین وضعیت فعلی جریانی که به اصلاحات مشهور است، می توان به چند نکته اشاره داشت:

1. از سویی این دیدگاه در اقدامی هماهنگ، سعی در پیاده کردن هر دو استراتژی مذکور دارد به گونه ای که از یکسو شاهد تلاش ها در جهت به فراموشی سپردن اقدامات ننگین خود در گذشته و ایجاد انگاره "شتر دیدی، ندیدی..." با ابزارهای مختلفی همچون مظلوم نمایی و عادی نشان دادن روابط اجتماعی سران و محکومان فتنه است. (پیام های پیاپی محمد خاتمی از سالگرد ازدواج بازیگران دسته چندم سینما گرفته تا فوت بزرگان، بایکوت خبری حماسه 9 دی ماه و فجایع 8 ماه آشوب های خیابانی، حضور رییس دولت اصلاحات در جمع های کم تعداد و خصوصی و پوشش گسترده رسانه ای و...)

2. از سویی دیگر نیز، عده ای از همین جریان و با همین سوابق به سمت تبری جویی از اقدامات گذشته خود و همراه و همپیمانان دیرین خویش، مدعی صلح و آرامش چارچوبی و معترف به خشونت طلبی رادیکالی شان شده اند. (نمونه آن تشکیل حزب "ندا" و مواضع مؤسسین آن است)

3. در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، با رویای خام احیای مجلس ششم، "ندای ایرانیان" را می توان بازوی پنهان جریان نیمه جان اصلاحات دانست که علیرغم اعلام استقلال(!) در زمین رادیکالی های موسوم به جبهه دوم خرداد بازی کند و همانگونه که پیش بینی می شود، نیروهای کمترشناخته شده و تازه را در لیست های جداگانه وارد گود کند؛ که با این استراتژی هم از ظن شورای نگهبان رها شود و هم، نفرت عموم جامعه را تسکین بخشد.

نهایتا، دستیابی به این تفسیر که "اصلاحات در قالب نسل جدید(!) ایدئولوژی براندازی نرم پیشین خود را کنار گذاشته است" را نمی توان توبه از استراتژی گذشته دانست و علت تعدیل و آرامش فعلی را تنها می توان در ناتوانی و  ناکامی های متعدد و همچنین جلوگیری از انزوا و انفعال بیشتر خلاصه کرد.



* محمدحسین صبوری
فعال رسانه ای استان فارس