چاپ صفحه

جزئيات کشف پرونده يک آدم‌ربايي به شکل فيلم‌هاي هاليوودي

به گزارش عدالت خواهان گلستان "در بازخواني خاطرات و پرونده‌هاي پليسي علاوه بر جذابيتي که ممکن است براي بسياري از مخاطبان و خوانندگان وجود داشته باشد، رازها و عبرت‌هايي نيز نهفته است، اين پرونده‌ها سرانجام و عاقبت تصميمي را که ممکن است هرکدام از ما در زمان عصبانيت يا شرايط ديگر بگيريم به خوبي نشان مي‌دهد و برخي ديگر از اين پرونده ها نيز حاوي هشدارهايي است که مخاطبان را با نحوه فعاليت و شگرد خلافکاران و تبهکاران آشنا مي‌کند، سرگرد رامين پرويزي و سروان اکبر عليزاده از کارآگاهان پليس آگاهي هستند که جزييات يک پرونده آدم‌ربايي منجر به قتل را بازگو کرده‌اند.

به گزارش سرويس «حوادث» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بر اساس متني که پليس آگاهي ناجا در اختيار ايسنا قرار داده، اين کارآگاهان پليس آگاهي درباره اين پرونده اينطور نوشته اند: در تاريخ 19 شهريور ماه سال 88 فردي به نام معلوم از ساکن شهرستان سلماس که از کسبة خوشنام و خير شهرستان مذکور بود در حالي که طبق روال هميشگي بعد از نماز صبح به همراه يکي از دوستانش در حال پياده‌روي به سمت مزار شهدا بود از سوي سرنشينان يک دستگاه وانت که برابر اعلام شاهد عيني ماجرا سه نفر مسلح به يک قبضه کلت کمري و کلاشينکف بوده‌ و سر و صورت خود را با کلاه و جوراب پوشانده بودند ربوده شد.

به محض اطلاع پليس از موضوع اقدامات همه جانبه در براي کشف موضوع و شناسايي عاملان از جمله طرح مهار، بررسي مجرمان سابقه‌دار، بررسي افراد خانواده ربوده شده و ... آغاز شد اما به دليل اينکه متهمان هيچ‌گونه سر نخي از خود بر جاي نگذاشته بودند تحقيقات منتج به نتيجه نشد و با توجه به اينکه موضوع آدم‌ربايي به قصد اخاذي براي پليس محرز شده بود اين پرونده به صورت مجزا و ويژه مورد رسيدگي قرار گرفت. تلاش براي شناسايي مجرمان با جديت بيشتر ادامه يافته و حساسيت پرونده به رده‌هاي بالاي ناجا نيز گزارش و اکيپي از کارکنان مجرب پليس آگاهي مرکز استان نيز به شهرستان سلماس اعزام و در کنار کارکنان پليس آگاهي شهرستان و هدايت و پيگيري رئيس وقت پليس آگاهي استان و سرهنگ مصظفايي معاون مبارزه با جرايم جنايي آگاهي ناجا اقدام به بررسي ريز و کارشناسانه ماجرا کردند و تمامي اطلاعات ريز و درشت جمع‌آوري شد.

تا اينکه در تاريخ هشتم مهرماه همان سال اولين تماس از سوي ربايندگان از طريق کيوسک‌هاي تلفن همگاني شهر تهران برقرار شد و در آن فرد تماس‌گيرنده با پخش صداي ضبط شده فرد ربوده شده از خانواده وي خواست که خود را براي تماس‌هاي بعدي و خواسته‌هاي آنان آماده کنند. کارآگاهان با به دست آمدن چنين سرنخي بلافاصله با اخذ نيابت قضايي به تهران عزيمت و اقدام به بررسي تماس صورت گرفته کردند و متعاقب آن تماس هاي ديگري نيز از کيوسک‌هاي همگاني در تهران در تاريخ‌هاي دهم و يازدهم مهرماه از سوي ربايندگان انجام شد.

همچنين در ادامه در تاريخ‌هاي دوازدهم و شانزدهم مهرماه سه تماس ديگر هم از کيوسک‌هاي تلفن همگاني شهرستان اروميه با خانواده فرد ربوده شده انجام که بنا به برخي دلايل از جمله حرفه‌اي بودن متهم توفيقي در رديابي و شناسايي گروگانگيران از طريق سيستم‌هاي مخابراتي به دست نيامد، همزمان با تماس‌ها هم دست‌نوشته‌اي از سوي پست پيشتاز از شهرستان تهران به خانه فرد ربوده شده در سلماس واصل شد که طي آن ربايندگان با قرار دادن شرايط پيچيده خواستار تحويل پول به ميزان دو ميليون يورو معادل چهار ميليارد تومان در کرکوک عراق شده و شرط آزادي اين فرد را دريافت اين مبلغ اعلام کردند . در اين مورد هم محل ارسال نامه در شهرستان تهران مورد بررسي قرار گرفت اما هيچگونه سر نخي حاصل نشد که با هماهنگي قضايي اقدامات لازم در اين خصوص انجام شد .

در حالي که کارآگاهان مشغول بررسي و کشف سرنخ‌هايي بودند، ربايندگان دست به اقدام ديگري زده و اين بار با استفاده از يک خط تلفن همراه با شماره مشخص با خانواده فرد بوده شده تماس گرفته و اقدام به تهديد جاني گروگان خود کردند، اين اقدام باعث ايجاد رعب و وحشت در ميان بستگان فرد ربوده شده، شد و آنان را ترغيب کرد که نسبت به پرداخت وجه درخواستي در اسرع وقت اقدام کنند. بلافاصله نيز اکيپي از کارکنان مجرب براي رديابي خط مد نظر مجددا به تهران عزيمت کردند که در بررسي‌هاي انجام شده مشخص شد خط اعلامي به همراه يک دستگاه گوشي تلفن همراه در تاريخ 19 مهرماه از سوي متهم در شهرستان خرم دره زنجان و با با ارائه تصوير شناسنامه مجعول خريداري شده است.

همزمان با آن اکيپي از کارکنان پليس آگاهي سلماس به خرم دره عزيمت با بررسي موضوع و انجام تحقيقات متوجه شدند که در تاريخ قيد شده متهم با مشخصات ظاهري قد بلند عينکي درشت اندام و بدون ريش و سبيل، گوشي و دو خط نو را خريداري و محل را ترک کرده است. در ادامه متهم طي چندين مرتبه از نقاط مختلف تهران و در ساعات و تاريخ‌هاي متفاوت با استفاده از خط ايرانسل خريداري شده با خانواده ربوده شده تماس و بعد از مکالمه‌اي کوتاه تماس را قطع و گوشي را خاموش کرده بود. به دليل کوتاه بودن مدت زمان مکالمه و متغير بودن مکان‌هاي تماس نتيجه‌اي در براي رديابي و دستگيري متهم حاصل نشد اما کاراگاهان پي جوي پرونده همچنان تلاش خود را با جديت ادامه دادند و با جمع بندي کلي اطلاعات و سر نخ‌هاي موجود در پرونده نفاطي که احتمال حضور متهم در آن وجود داشت را شناسايي کردند. همزمان با آن تحقيقات فني و پليسي نيز با دستور قضايي ادامه داشت. در اين بين فردي که که با کپي شناسنامه‌اش اقدام به خريد سيم کارت شده بود شناسايي شد و تحقيقات از وي آغاز شد.

سرانجام با اظهارات اين فرد کارآگاهان موفق به شناسايي يکي از آدم ربايان شده و متوجه شدند که وي بعد از آخرين تماس در تهران به سلماس رفته وهمچنان در اين شهر است، بلافاصله اکيپ به محل اختفاي اين فرد اعزام شد و او در يک عمليات غافلگيرانه در حاليکه با ايجاد در گيري و مقاومت و تمرد قصد فرار از دست مأموران را داشت دستگير و به مقر پليس آگاهي سلماس منتقل شد. او در ابتدا ادعا کرد که وي را اشتباهي دستگير کرده‌اند و بيگناه است و با اين شيوه قصد انحراف ذهن مأموران را داشت اما در ادامه پس از مواجهه با دلايل و مدارک و مستندات جمع‌آوري شده چاره‌اي جز بيان حقيقت نديده و اعتراف کرد به دليل اينکه در تهران در طلافروشي کار مي‌کرده و وضعيت مالي نامناسبي داشته و از طرفي از از وضعيت مالي مناسب گروگان نيز با خبر بوده نقشه ربودن وي را طراحي بعد از ان دو نفر از افراد محلي به‌نام‌هاي معلوم را تحريک و ترغيب به انجام اين کار کرده و به مدت دو ماه گروگان خود را تحت نظر و مراقبت قرار داده و سرانجام نقشه طراحي شده‌اش را چندين بار مرور کرده در روز حادثه در حالي که از قبل يک قبضه اسلحه کلاشينکف و يک قبضه اسلحه کمري قلابي (فندک به شکل اسلحه کمري) را تهيه کرده بوده با خودرو وانت به همراه دو همدستش به مقابل مسجد محل اقامه نماز صبح رفته و بعد از خروج وي از مسجد به تعقيب او پرداخته و در نزديکي گلزار شهدا در حالي که خودش راننده بوده با تهديد اسلحه کمري اين فرد را سوار برخودرو کرده اند.

اين فرد اعتراف کرد که پس از آن با به دست داشتن اسلحه کلاشينکف از شهر خارج شده اند و بعد از بستن چشم‌هاي ربوده شده مجددا به شهر سلماس برگشته و روز بعد با تهيه آذوقه و قرص قلب براي ربوده شده به محل قبلي رفته‌اند که در آن شرايط با توجه به سردي هوا دو همدست ديگرش اعلام کرده‌اند که نمي‌توان گروگان را در کوه نگه داشت به همبن دليل در آنجا صدايي را ضبط کرده اند که گروگان به خانواده‌اش گفته بود اينها هر چه مي‌خواهند بدهيد.

پس از آن گروگانگيران گروگان خود را به طويله خانه خواهري مصلح که در دامنه دره مجاور بود بردند که در حين انتقال به دليل شيب کوه گروگان از بالاي صخره پرت و به روي سنگ‌ها افتاد که در اين لحظه از دهانش خون آمد. هنگام شب از داخل دره صداي تيراندازي شنيده شده که در اين زمان گروگانگيران از ترس اينکه شناخته شده‌اند تصميم به کشتن گروگان خود گرفتند و سرانجام او را خفه کردند.

متهمان بعد از اطمينان از مرگ ربوده شده با استفاده از قمه و چوب اقدام به حفر قبر در همان محل کرده و بعد از بستن دست‌ها و پاهاي گروگان او را در پتو پيچانده و در عمق تقريبي نيم متر دفن کرده و از محل دور شده‌اند. پس از آن به يکديگر قول داده‌اند که ماجرا را نزد کسي باز گو نکنند و متهم اصلي نيز بلا فاصله به تهران و سپس از مرز بازرگان به کشور ترکيه رفته و پس از مدتي وقتي مطمئن شده که کسي از اين ماجرا بويي نبرده و تحت تعقيب نيست به ايران بازگشته و براي اخذ پول از خانواده ربوده شده شروع به انجام تماس‌هاي تلفني کرده و تماس‌ها را بيشتر از تهران و اروميه گرفته است.

از منزل متهم نيز بازرسي به عمل آمد و در جبان آن و يک عدد فندک به شکل کلت کمري و گوشي تلفن همراه خريداري شده از خرمدره و کارت جعلي صفحه اول پاسپورت که به شکل کارت شناسايي تهيه شده بود و ... کشف و ضبط شد و سوابق کيفري متهم نيز استعلام و مشخص شد که نامبرده داراي چهار فقره پيشينه کيفري از قبيل سرقت، حمل سلاح و ... است. با اقرار متهم محل دفن جسد مشخص و جسد با توجه به اينکه در محله صعب‌العبور دفن شد ه و به سرد خانه انتقال و جسد باز سوي خانواده‌اش از روي البسه شناسايي و پس از انجام تشريفات قانوني و اخذ D.N.A تحويل خانواده‌اش شد.

همسر متهم نيز به اتهام همکاري با شوهرش با قرار مناسب به زندان زنان منتقل شد.