چاپ صفحه

چگونه مدافع حرم شویم ؟

به گزارشعدالت خواهان گلستان"بعد از اینکه سوریه و پس از آن عراق آماج حملات تروریستی از چندین کشور همسایه شدند گروههای مختلف مردمی از آمادگی خود برای دفاع از ارزشهای اسلامی انقلابی و محور مقاومت خبر دادند .

در عراق آیت الله سیستانی فتوای جهاد دادند در ایران نیز آیت الله مکارم شیرازی نیز جهاد در مقابل تروریستها را یک وظیفه همگانی برای مسلمانان بر شمردند .

چندین سایت برای ثبت نام ایجاد شد ودر ساعتهای اولیه چندین هزار نفر ثبت نام کردند تعداد داطبین در حال افزایش بود اما چند روز بعد اعلام شد که این سایت توسط منافقین برای جاسوسی راه اندازی شده بود .


مردم هر از چند گاهی شهدایی را با نام مدافع حرم در گوشه و کنار ممالک اسلامی نشییع می کنند اما ...

واقعا این راه و رسم را چگونه می توان ارزیابی کرد ؟

مروری بر گذشته " اواخر دهه 50 جتگ تحمیلی را که از طرف مرزهای غربی بر کشورمان تحمیل شده بود و تا اواخر دهه 60 ادامه داشت تجربه ای بود که به این زودی ها از حافظه ها پاک نخواهد شد

مساجدی که برای اعزام داوطلبین برای جبهه ها ثبت نام و رزمندگان جهادی را برای آموزش سازماندهی می کردند .

چیز پنهانی نداشتیم , هر چه بود درست و غلط پیش چشممان بود مردم به امامشان اعتماد داشتند و امام هم الحق والانصاف جواب اعتمادشان را داد  او سیاست را در صداقت میدید و مدیریت را در پاک بازی و امانتداری .

اما در این زمان ما درکجا گم شده ایم ؟ چه چیزی را باید پنهان کنیم ؟ جهاد فی سبیل الله را ؟

وقتی دشمنان قسم خورده با صراحت و پر رویی کامل از تجهیز تروریستها سخن به میان می آورند تدارکات مهر و موم شده شان از انبارهای تدارکات تروریستها کشف می شود ، مرزهایشان برای ترد تروریستها باز است و انواع واقسام حمایتها را میکنند .. دیگر دلیلی برای پنهان کاری نداریم .

اصلا ما با خودمان چند چندیم ؟

از یک طرف سخنرانی هایی در یادواره های شهدا توسط سرداران سپاه در مورد نحوه رویارویی با تروریستها در خارج مرزها تشریح میشود از طرف دیگر کسی جوابگوی سوالات در کوچه های گنگ مانده جوانان و داوطلبین مبارزه با تروریستها نیست .

آقای محسن رضایی چندی پیش در یک سخنرانی گفته بود : چرا مهدی‌ باکری ها دوباره تکرار نمی‌شوند؟

آقای رضایی تکرار نمیشوند چون خیلی چیزها اختصاصی شده !

دیگر آن جور که باید همه چیز روی میز نیست انگار ما جهاد را هم زیر میزی کرده ایم !

آقای رضایی میدانید از روزی که خبر حمله گروه داعش (دولت اسراعیلی عراق و شام ) به عراق و اشغال بخش اعظم کشوری که میزبان حرمهای ما اهل شیعه است را شنیدیم دیگر دستمان به کار نمیرود . خودمان اینجاییم اما فکر و روح و قلبمان آنجاست .

آقای رضایی ما چوب ماهیگیری که برای اقتصاد ترسیم کرده بودید رو نمیخایم ... ما یک پلکان چوبی میخایم تا با استفاده از آن مرزهای بیگانگی که برای  جوامع اسلامی ترسیم کردند را رد کنیم.

چرا هیچ سازماندهی برای داوطلبین نداریم ؟

مگر امام نگفت ما باید حزب الله را برای هر 5 قاره صادر کنیم ؟

حالا قاره پیشکش داخل کشور خودمان  کجاست این حزب الله ؟

سازمان بسیج را که منزوی کرده اید ! 17 سال است که بسیجی هستم هر ساله آموزشی میرویم اردوی شبانه روزی آمادگی رزم میرویم حلقه صالحین و وهمایش و غیره  برگزار میکنیم اما همیشه آخر صفیم !

آقای رضایی من فرزند یک ارتشی  جانبازموجی جنگ  هشت ساله هستم .که هیچ وقت توسط نهادهای مسعول جانباز شناخته نشد.

من انگشت کوچیکه آقا مهدی باکری هم نمیشوم .

اما راهی را که رفته من در شرایط انزوای کامل خوب شناخته ام و به آن ایمان دارم .نه من خیلی از جوانهای دیگر .

اما واقعا شرایط را چگونه کرده اید ؟

چیکار کردیم با خودمون که باید در گوشی  از ارزشهایمان دفاع کنیم ؟ چیکار کردیم که باید بچه ها قاچاقی برن برای جهاد ؟

کسی هست پاسخ بده ؟