چاپ صفحه

از ساده زیستی مسئولین تا خوی کاخ نشینی / امام خمینی و رهبر معظم انقلاب الگوی ساده زیستی مسئولان نظام

به گزارش عدالت خواهان گلستان"ساده زیستی و پرهیز از تجملات و تکلفات , از اصولی است که در تعالیم اسلامی به آن سفارش های فراوان شده است . یکی از آفتهای بزرگی که نظام جمهوری اسلامی همواره از آن آسیب دیده است , این است که در روند و عرصه تغییر و تحول , برخی به جای این که در حوزه شخصی , و بالاتر از این , در حوزه اجتماعی و سیاسی و در حوزه چگونگی اتخاذ مشی سیاسی و مدیریتی , در جهت ثبات بخشیدن و تداوم بخشیدن به ارزش ها و معیارهای اصیل انقلاب , حرکت کنند و در این زمینه به تغییرات مثبت , پیشرونده , صعودی و تعالی بخش بیندیشند , بعد از نشستن بر مسند قدرت و ریاست , چه در حوزه اخلاق شخصی و چه در حوزه مشی سیاسی و مدیریتی , نوعی دیگر فکر کرده و نوعی دیگر حرکت و عمل کرده اند , و همین امر سبب شده است بعضی نارسایی ها به وجود آید. به همین دلیل , یکی از نگرانی های دائمی مردم در بزنگاههای تغییر و تحول , این است که مبادا تغییر و تحول مثبت و ارزشی که آمالشان است , گرفتار تغییر و تحول منفی رفتاری و سیاسی و اخلاقی مسند نشینان جدید شود و بار دیگر همه آمال و آرزوهای توده مردم و پابرهنگان به فراموشی سپرده شود.

 
امام خمینی در این باره شهید رجایی شهید با هنر و شهید عراقی را مثال می زنند و ثبات روحی و اخلاقی آن ها پیش از دستیابی به منصب و بعد از دستیابی به منصب را , ویژگی بزرگ آنها می شمارند و چنین می گویند :
 
من از خصوصیاتی که در این آقایان بود , آقای رجایی , آقای باهنر , آقای عراقی , آنی که به نظرم خیلی بزرگ است, این است که آقای رجایی یک نفر آدمی بود که , در بازار دستفروشی ـ از قراری که گفتندـ من در مطالعاتی که در ایشان ]می کرده [ کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشی اش تا حال ریاست جمهوری , در روح او تاثیری حاصل نشد. چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند. تغییر می کنند به واسطه ضعفی که در نفسشان هست , تحت تاثیر آن مقامی که پیدا می کنند واقع می شوند و اشخاصی هستند که مقام تحت تاثیر آنهاست از باب قوت نفسی که دارند. و آقای رجایی , آقای باهنر در عین حالی که خوب یکی شان رئیس جمهور بود , یکی شان نخست وزیر بود , این طور نبود که ریاست در آنها تاثیر کرده باشد , آنها در ریاست تاثیر کرده بودند , یعنی آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش .
و این یک درسی است که انسان باید از اینها یاد بگیرد والحمدلله در این جمهوری بسیارند همچو اشخاص که تفاوتی به حالشان نکرده است , آن وقتی که در طلبگی بودند یا در بازار بودند با وقتی که مقام پیدا کردند فرقی نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادی به غبغب بیندازد و یک هیاهویی بجا بیاورد , اینها نشده است و این مساله ای است که اهمیت دارد.
آن که تحت تاثیر مقام می رود. نه این است که یک مقامی دارد , این از باب این که بسیار آدم ضعیفی است, مقام به او تسلط پیدا میکند و آن وقت دنبال آن هم میرود. و این دنبال رفتن مقام بسیار ضرر دارد برای خود انسان و برای کسانی که در کار هستند برای کشورشان , از آن طرف اگر چنانچه عکس شد , تاثیر خوب دارد. هم برای خودشان و هم برای کشور , و لهذا من با این که « ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسو » به شما آقایان عرض می کنم که توجه به این معنا داشته باشید , این مقامات بعد از چند روزی دیگر تمام می شود. آنهایی که در اریکه قدرت های بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد. آنهایی هم که به درویشی و به قناعت زندگی کردند آنها هم تمام شد. این امور تمام می شود , آن چیزی که هست , ما در حضور حق تعالی هستیم و ثبت است در نامه اعمال ما همه امور , همه خلجانات نفسانی و ما باید فکر آن جا باشیم . (۱ )
امام خمینی یکی از مهم ترین عوامل فساد و تباهی جامعه را تغییر منفی و قهقرایی احوال و رفتار شخصی و عمومی دولتمردان , کارگران و مسند نشینان بالا دستی جامعه می دانند و معتقدند که اگر مسند نشینان بعد از دستیابی به مسندهای بالا , از خوی خوب و سالمی که در گذشته داشته اند , جدا شوند , انحطاط عمومی به وجود میآید , خود آن مسند نشین و دوستان و یارانش به سوی انحطاط می روند , کشور به تباهی کشیده میشود , ابرقدرت ها و قدرت های شیطانی نسبت به کشور گستاخ می شوند و درصدد نابودی آن برمی آیند , استقلال کشور از میان می رود , و در یک کلام , کشوری که مسندنشینان و زمامداران و کارگزارانش , از خوی کوخ نشینی به سوی خوی کاخ نشینی حرکت کنند , فاتحه کشور و جامعه و دولت و... خوانده می شود.
علاوه بر این , ازنظر امام خمینی , تغییر احوال و رفتار مسندنشینان و دولتمردان و عبور آن ها از ساده زیستی به سوی خوی کاخ نشینی و اشراف مآبی , این اثر منفی را هم دارد که آن ها در شناخت جامعه ای که در سطوح مختلف بر آن ریاست و مدیریت می کنند , گرفتار خطا و اشتباه می شوند و زمانی به خود می آیند که شاید دیگر کار از کار گذشته باشد. اصل سخن امام خمینی درباره آنچه ذکر شده چنین است :
ما بحمدالله امروز همه دست اندرکارهایمان کاخ نشین نیستند , دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست . آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد , آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم . آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند. آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند ـ خدای نخواسته ـ و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند. آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ نشین ها خیلی صدمه خوردیم , مجلس های ما مملو از کاخ نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشین ها بودند و همین معدودی که از کوخ نشین ها بودند از خیلی از انحرافات جلو می گرفتند و سعی می کردند برای جلوگیری . آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند , چطور و زرق و برق دنیا ـ خدای نخواسته ـ در آنها تاثیر بکند , آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم .
مادامی که این ملت , این حالی که الان دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی و این جوان های ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل می خرند , مادامی که این محفوظ است , این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچ کس نمی تواند به او تعدی کند. آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد , آن روز است که ابرقدرت ها می توانند در ما تاثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشین ها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه تقریبا کاخ نشین بودند , اینها به فکر مردم نمی توانستند باشند , احساس نمی توانستند بکنند فقر یعنی چه , احساس نمی توانستند بکنند بی خانمان یعنی چه , اینها اصلا احساس این رانمی توانستند بکنند. وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است , گرسنگی معنایش چی است , این نمی تواند به فکر گرسنه ها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است , دیدند , چشیدند فقر را , احساس می کردند , ملموس شان بوده است که فقر یعنی چه , اینها می توانند به حال فقرا برسند. کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد. در مجلس ما , در ارگان های دولتی ما , درمجاهدین ما , در ارتش ما , در قوای مسلحه , در قوای قضائیه باید این معنویت محفوظ بماند , توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست که یک نفر را از این صحرای گرم عربستان و از آن مرکز همه جهالت ها منبعث می کند و یک همچو بساط عالی و یک همچو انسانهایی را تربیت می کند و یک همچو ملتی را ایجاد می کند. از شاهنشاهی این چیزها نمی آید. شبان است که می تواند راه بیفتد و در مقابل فرعون بایستد. از یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمی آید. ما باید آدم تربیت کنیم , نه شکمباره . اسلام می خواهد انسان درست کند , اسلام می خواهد که استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود . (۲ )
یقینا اگر همین کلام مختصر امام خمینی , مورد توجه مسئولان در رده های مختلف قرار بگیرد , بسیاری از مشکلات به طور طبیعی حل می شود و جامعه با شتاب بیشتری به سوی یک جامعه مطلوب و پرنشاط اسلامی پیش خواهد رفت و علاقه و اطمینان مردم به مسئولان کشور خود , روزبه روز افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد.
ماخذ :
۱ ـ صحیفه امام , جلد ۲۰ , ص ۱۲۴ تا ۱۳۰
۲ ـ همان , جلد ۱۷ , ص ۳۷۱ تا ۳۸۴
امام خمینی : من از خصوصیاتی که در این آقایان بود , آقای رجایی , آقای باهنر , آقای عراقی , آنی که به نظرم خیلی بزرگ است , این است که آقای رجایی یک نفر آدمی بود که , در بازار دستفروشی ـ از قراری که گفتند ـ من در مطالعاتی ]می کرده [ که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشی اش تا حال ریاست جمهور , در روح او تاثیری حاصل نشد. چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند , تغییر می کنند به واسطه ضعفی که در نفسشان هست . تحت تاثیر آن مقامی که پیدا می کنند واقع می شوند و اشخاصی هستند که مقام تحت تاثیر آنهاست از باب قوت نفسی که دارند .
امام خمینی : آن که تحت تاثیر مقام می رود. نه این است که یک مقامی دارد , این از باب این که بسیار آدم ضعیفی است , مقام به او تسلط پیدا می کند و آن وقت دنبال آن هم می رود. و این دنبال رفتن مقام بسیار ضرر دارد برای خود انسان و برای کسانی که در کار هستند برای کشورشان , از آن طرف اگر چنانچه عکس شد , تاثیرخوب دارد .
امام خمینی : از یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمی آید. ما باید آدم تربیت کنیم , نه شکمباره . اسلام می خواهد انسان درست کند , اسلام می خواهد که استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود .
امام خمینی : ما بحمدلله امروز همه دست اندرکارهایمان کاخ نشین نیستند , دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست . آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد , آن روز ا ست که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم . آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند. آن روز است که انحطاط برای خودو برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنندـ خدای نخواسته ـ و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند , آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . ما در طول مشروطیت از این کاخ نشین ها خیلی صدمه خوردیم.
۱۵ خرداد, عزای عمومی
۱۳۵۸,۳,۱۲
امام خمینی با انتشار پیامی به ملت ایران , روز ۱۵ خرداد ـ ۱۲ محرم ـ را برای همیشه عزای عمومی اعلام کردند . در بخشی از این پیام آمده است : « با فرا رسیدن پانزدهم خرداد خاطره غم انگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید می شود , روزی که بنابر آنچه که مشهود است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم وستم کشیده ما به خاک و خون کشیده شد. روزی که طلیعه نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده , نهضت عظیمی که بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسئول و متعهد , در مقابل محمدرضا پهلوی که مخالفتش با اسلام عزیز آشکارتر شد , شکل گرفت , روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثه ای ناگوار اعتراضی با موج عظیم انسانی , اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائله ۱۵ خرداد ـ ۱۲ محرم ـ را هر چه دردناکتر بوجود آورد... من روز پانزدهم خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام می کنم و برای بزرگداشت شهدای خویش در این روز بزرگ در مدرسه فیضیه به سوگ می نشینم . »
ماهیت گروهگ منافقین
۱۳۵۸,۳,۲۳
امام خمینی (ره ) از دیر باز ـ در زمانی که منافقین , اطمینان و اعتماد بسیاری از شخصیتهای مذهبی , سیاسی کشور را جلب کرده بودند ـ اسلامخواهی منافقین را پوششی برای اهداف حزبی و سازمانی آنها می دانستند.
ایشان در سخنرانی خود در دیدار گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران بازگو کننده وقایع قبل از انقلاب در برخورد ایشان با منافقین است . می فرمایند : « من نجف که بودم یک نفر از همین افراد آمد پیش من . قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند. شاید بیست روز , بعضیها می گفتند بیست و چهار روز ـ مدتی بود پیش من , هر روز آمد آنجا و روزی شاید دو ساعت آمد , صحبت کرد , از]می [ نهج البلاغه , از قرآن , همه حرفهایش را زد من یک قدری به نظرم آمد که این وسیله است , نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است … من هم یک طلبه هستم , من اینقدر نهج البلاغه خوان و قرآن و اینها نبودم که ایشان بود! ده بیست روز ماند من گوش کردم به حرفهایش , جواب به او ندادم , همه اش گوش کردم و آمده بود که تایید بگیرد از من , من همان گوش کردم و یک کلمه هم جواب ندادم , فقط اینکه گفت :
ما می خواهیم که قیام مسلحانه بکنیم , من گفتم نه . قیام مسلحانه حالا وقتش نیست و شما نیروی خودتان را از دست می دهید , او می خواست من تائیدش بکنم …. از ایران هم برای آنها اشخاص سفارش کرده بودند که اینهارا تائید کنید اینها مردم کذایی هستند , فلان , مع ذلک من باورم نکردم … اینها را نمی توانیم خیلی رویشان اطمینان داشته باشیم »
سازمان مجاهدین خلق ـ که بعدها پس از افشای ماهیتش از سوی مردم ایران عنوان « منافقین » گرفت ـ به ظاهر با ایدئولوژی اسلامی , مشی مبارزه مسلحانه را در پیش گرفت و در صدد برآمد تا از نفوذ معنوی و سیاسی امام خمینی (ره ) در میان نیروهای دانشگاهی و روشنفکران مسلمان گسترش روز افزون یافته بود. در جهت تقویت مواضع سازمانی خود و جلب کمکهای مالی بهره جوید. لکن خوشبختانه با همه تلاشها موفق نشدند.
حجت الاسلام والمسلمین دعایی که خود در نجف شاهد چنین تحرکاتی از سوی منافقین بود , چنین می گوید : « گروهی از اعضای اصلی مجاهدین ـ که بعدا عنوان « منافقین » گرفتند ـ برای دیدار با امام وکسب موافقت ایشان با اصول نظری خود و تائید مبارزه مسلحانه ای که در پیش گرفته بودند , نزد ایشان ـ در نجف ـ رفتند .امام آنان را با آغوش باز پذیرفتند و اجازه دادند تا در چند جلسه نظراتشان را بیان کنند. اگر چه آنها فقط دو تا از کتابهای خود را به نظر ایشان رساندند , امام با مطالعه همان دو کتاب و استماع گفته ها به مبانی آنان پی بردند و علیرغم در اختیار داشتن نامه تائیدیه چند تن از علمای بزرگ , حاضر و تائید مرام و راه و رسمشان نشدند و گفتند الان وقت مبارزه مسلحانه نیست . امام با مطالعه کتاب « راه انبیا , راه بشر » دریافتند که اینها به معاد اعتقاد ندارند و آن را سیر تکامل همین جهان می دانند. »
موج گرایش به مارکسیسم در بین اعضای این سازمان در سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۴ , و عملکرد منافقین پس از پیروزی انقلاب اسلامی در همسویی کامل با گروههای ضد انقلاب , به شهادت رساندن گروه زیادی از مسئولین نظام و مردم مسلمان , و پناه بردن به دامان آمریکا و دول غربی و همپیمانی آنان با صدام , نشانگر عمق بینش امام خمینی است .
 

امام خمینی (س ) در جایگاه یک عالم ربانی و یک اسلام شناس رسالت بر دوش و مسئولیت شناس بر این باور بود که اسلام بزرگ تامین کننده عزت و سعادت مسلمانان و بلکه بشریت می باشد و برای نیل به این بهروزی باید اسلام را شناخت و پس از شناخت اسلام که دین زندگی است بدان عمل کرد.

او همچنانکه همگان را به « قیام لله » دعوت میکرد(۱ ) خود پیش و بیش از دیگران به این موعظه الهی گوش جان سپرد و برای عزت مسلمانان به احیا معارف و احکام اسلام همت گماشت و مقدمه لازم برای پیاده شدن دستورات دین و جلوه گر شدن تعالیم اسلامی را در برپایی حکومت اسلامی می دانست . چرا که به فرموده امام صادق (علیه السلام ) :اسلام بر پنج پایه استوار است بر پایه های نماز زکات روزه حج و ولایت . ولی آنچنان که به ولایت دعوت شده است به هیچیک از آن پایه ها (با عظمت و جایگاهی که دارند) دعوت نشده است . « (۲ )

حضرت امام در گام های نخست نهضت اسلامی خویش در مقابل نقشه شیطانی دشمنان اسلام که شعار جدایی دین از سیاست را ترویج می کردند با اندیشه اصیل و ریشه دار حکومت اسلامی را به عنوان جزئی مهم از اسلام جامع مطرح کرد و ایجاد حکومت اسلامی را بهترین وسیله و بستر برای اجرای احکام نورانی اسلام میدانست . الگوی روشن امام در مطرح نمودن اندیشه حکومت اسلامی حکومت پیامبر اکرم (ص ) و امیرالمومنین (ع ) در صدر اسلام بوده است . حکومتی که در کمال عدالت بدنبال ایجاد بسترهای لازم برای نیل انسان ها به بهروزی و سعادت بود. البته ایشان به اقتضاات عصر خویش توجه کامل داشت و آرمان خود را پیاده شدن احکام اسلام و عملی شدن تعالیم دین ـ متناسب با تحولات زمان اجرا می کرد و بر همین اساس نظام جمهوری اسلامی را بنیان نهاد و آن را همانند نهالی پروراند و به بار نشاند.

حکومت نبوی و علوی الگوی امام

امام خمینی (س ) وقتی در برابر پرسش های متعدد و مکرر خبرنگاران ـ در پاریس درباره ماهیت و ابعاد حکومت اسلامی قرار می گرفت و برای آگاه کردن آنان و همچنین دفع شبهات ذهنی آنان که حکومت اسلامی امام را با حکومت هایی که این نام را بر خود نهاده بودند مقایسه می کردند آنها را به حکومت نبوی و حکومت علوی در صدر اسلام توجه می داد . (۳ ) هم از این نظر که در حکومت آنان حرمت و کرامت انسانی افراد محترم است و آزادی های آنان پاس داشته می شود و هم از این نظر که در حکومت اسلامی الهام گرفته از حکومت پیامبر(ص ) و امیرالمومنین (ع ) از مناسبات اشرافی خبری نیست و حاکم اسلامی و کارگزاران او در کمال ساده زیستی همانند افراد ضعیف جامعه زندگی خواهند کرد : « رئیس مذهب ما(حضرت علی (ع )) که حکومتش وسیع بود. چندین مقابل ایران حجاز و مصر و ایران و همه آنها تحت سیطره او بود . زندگی اش از همه افراد ملت پایین تر بود . » (۴ )
حضرت امیر(ع ) به یکی از کارگزاران خویش که از رویه ساده زیستی فاصله گرفته و به هم نشینی با اشراف بر سر سفره رنگارنگ و تجملاتی میل پیدا کرده بود ساده زیستی خود را گوش زد می کند و علت آن را اینگونه توضیح می دهد : « لعل بالحجاز اوالیمامه من لا طمع با لقرض و لا عهدله باشبع » (۵ ) چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند . در حالی که شاید در حجاز و یا یمامه افرادی باشند که حتی قرص نانی گیرشان نیاید و دیر زمانی باشد که شکمشان سیر نشده باشد. »

ساده زیستن حکومت گران در حکومت اسلامی و در سیره پیشوایان دین و پرهیز آنان از تجملات و تشریفات امر مسلم و روشنی است و امام خمینی که بدنبال احیا اسلام و اقامه دین و برپایی حکومت اسلامی بود بر خود لازم می دید که از آفاتی که حکومت اسلامی را مورد تهدید جدی قرار می دهد پرهیز کند و پرهیز دهد.
به اعتراض دوست و دشمن او خود مظهر و نمونه کامل « ساده زیستی » بود چه آن زمان که در نجف اشرف زندگی می کرد و به یاد مبارزان در بند رژیم ستم شاهی از مهمترین امور رفاهی نیز پرهیز داشت و چه پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی که همواره معیشت ساده ای را انتخاب کرده بود و از خوراک پوشاک و مسکن ساده بهره می برد و خود را هم سطح با طبقه ضعیف جامعه نگه می داشت : حسینیه جماران و چند اتاق مختصر و محقر کنار حسینیه که محل زندگی او و خانواده مکرمشان در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است .

حضرت امام مبرای مصون ماندن حکومت اسلامی و محفوظ ماندن نظام جمهوری اسلامی همواره و بارها در مناسبت های گوناگون مسئولین و کارگزاران حکومتی را به پرهیز از تجملات و تشریفات سفارش می کرد و بر این اعتقاد بود که ساده زیستی و خدمت گذاری مسئولین محبت و رضایت مردم را جلب می کند و رفتار این چنینی رضایت الهی را نیز بدنبال دارد همچنانکه اینگونه سلوک حاکمان راحتی خودشان را نیز در پی دارد و در نتیجه وقتی بین حکومت و ملت رابطه سالم برقرار شود منافع ملی تامین می گردد. « کاری باید بکنید که محبت مردم را جلب کنید این هم رضای خدا در آن هست هم راحتی خودتان در آن هست و هم برای کشورتان مفید است . » (۶ )
تجمل گرایی نگرانی جدی امام

حضرت امام بر این عقیده بود که تا آن وقتی که پیوند بین مسئولین نظام جمهوری اسلامی و مردم حفظ شود این نظام خلل ناپذیر می ماند و اما آن وقت که بخاطر رفتار ناسالم کارگزاران حکومتی مردم از نظام دلسرد شوند آن وقت دیگر باید برای بقای نظام نگرانی جدی داشت و امام خود نگران این آسیب بود. « مبادا این مردم که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند… اگر خدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شان روحانیت نیست … از دست دادن آن (اعتقاد و ایمان به روحانیت و مسئولین ) همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان » (۷ )

امام به مسئولین و دست اندر کاران سفارش می کند باید مردمی که با همه نوع فداکاری اسلام و جمهوری اسلامی را حفظ کردند را حفظشان کرد و حفظ آنان به زندگی ساده و همانند طبقات ضعیف است . امام خمینی : « ما باید حفظ کنیم آنهایی را که اسلام و جمهوری اسلامی را نگه داشتند و بعد از این هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به این است که زندگی ما ساده و عادی باشد . » (۸ )

امام خمینی الگوی مسئولان در ساده زیستی

حضرت امام با تاسی به زندگی ساده و نورانی معصومین (ع ) یک زندگی واقعا زاهدانه و بی آلایش داشتند و سیره و رویه ایشان همواره بر سادگی و زهد واقعی بود. ایشان در مدت اقامت طولانی خود در نجف اشرف از منزل استیجاری استفاده می کردند و علی رغم اصرار دوستان و ارادتمندان برای تهیه منزل مناسب با نظر آنان موافقت نکردند . (۹ )

برخورداری و عنایت به همین روش زندگی بود که در فرانسه هم از زندگی در شهر و ساختمان بالاتر از سطح متوسط ابراز ناراحتی کردند و به حوالی شهر ـ نوفل لوشاتو و منزلی ساده و بدون تشریفات نقل مکان کردند . (۱۰ )

یکی از یاران امام نقل می کند : در اوایل ورود امام به قم یک روز حاج احمد آقا آمدند و به من گفتند آقا از این خانه ناراحتند می گویند این خانه تجملی است . به من فرموده اند که بروید یک خانه تهیه کنید وگر نه من می روم خانه خود. خانه خود ایشان در کوچه پس کوچه بود و رفت و آمد مشکل بود و اصلا امکان نداشت که در آن جمعیت رفت و آمد کنند . (۱۱ )

وقتی نوید پیروزی انقلاب در حال محقق شدن بود و یاران و ارادتمندان امام در پاریس و تهران در جنب و جوش خاصی بودند از ستاد پاریس پیغام رسید که امام اراده کرده اند که اولا محل اسکان ایشان شمال شهر نباشد و جای پر زرق و برق هم نباشد . (۱۲ )

حضرت امام پس از آنکه بیماری قلب پیدا کردند و به تهران منتقل شدند به جرات مراقبت های ویژه پزشکی و نظارت و هدایت امور کشور از نزدیک بنا شد در تهران بمانند ولی شرط ایشان برای ماندن در تهران این بو دکه منزلی مطابق نظرشان از لحاظ سادگی و دوری از تجملات برایشان تهیه شود. علی رغم تلاش ارادتمندان حدود چهار ماه طول کشید تا منزل جماران تهیه گردد حضرت امام در این بین تهدید کردند که اگر برایم منزل مناسبی پیدا نکنید به قم می روم . و وقتی پس از تلاش و جستجوی زیاد منزل جماران پیدا شد و امام در آن مستقر گردیدند فرمودند : من حالا راحت شدم . چون این چهار ماه همه اش در عذاب بودم . (۱۳ )

هدف از ذکر این موارد از سیره عملی امام توجه به این نکته است که اگر او دیگران را و در راسشان مسئولان و کارگزاران حکومت و بویژه روحانیون مسئول را به زهد و رهیدگی از دنیا و زرق و برق آن توصیه می کردند خود در این وادی گوی سبقت را از همگان ربوده بودند.

با ساده زیستی و دوری از تجملات مشکلات طبقه محروم جامعه قابل درک و لمس می شود و طبعا مسئولان به فکر چاره جوئی مشکلات آنان برمی آیند. باشد که با اقتدا به سیره نظری و عملی امام عزیز امانت ارزنده او نظام جمهوری اسلامی » این خون بهای شهیدان بزرگوار و ثمره مجاهدات ملت بزرگ ایران را سالم نگه داریم و با حفظ مشخصه های اصیل آن به نسل های آینده تحویل دهیم انشاالله

پی نوشت :

۱ ـ صحیفه امام ـ ج ۱ ص ۲۰ ـ۲۳

۲ ـ اصول کافی ج ۲ ص ۱۸ باب دعائم الا سلام ج ۱

۳ ـ نک به صحیفه امام ج ۴ ص ۴۱۷ ـ ۴۱۹

۴ ـ صحیفه امام ج ۵ ص ۵۳۳

۵ ـ نهج البلاغه نامه ۴۵

۶ ـ صحیفه امام ج ۸ ص ۱۲۶ ـ۱۲۷

۷ ـ همان ج ۱۹ ص ۳۱۷

۸ ـ همان ص ۳۱۸

۹ ـ برداشت هایی از سیره امام خمینی ج ۲ ص ۴۶

۱۰ ـ پاسدار اسلام ـ ش ۲۸ ـ خاطرات آقای فردوسی پور .

۱۱ ـ پا به پای آفتاب ج ۴ ص ۳۲۲

۱۲ ـ فصلنامه حضور ش ۳ ـ مصاحبه با آقای محسن رفیقدوست .

۱۳ ـ برداشت هایی از سیره امام خمینی ج ۲ ص ۴۲ ـ.۴۴

ساده زیستن حکومت گردان در حکومت اسلامی ودر سیره پیشوایان دین و پرهیز آنان از تجملات و تشریفات امر مسلم و روشنی است وامام خمینی که بدنبال احیا اسلام واقامه دین و برپایی حکومت اسلامی بود برخود لازم می دید که از آفاتی که حکومت اسلامی را مورد تهدید جدی قرار می دهد پرهیز کند و پرهیز دهد
حضرت امام خمینی : ما باید حفظ کنیم آنهایی را که اسلام و جمهوری اسلامی را نگه داشتند و بعد از این هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به این است که زندگی ما ساده و عادی باشد .

 

پربیننده‌ترین خبر امروز،ساده زیستی ،امام خمینی ،رهبرمعظم انقلابعدالت خواهان گلستان ،عدالتخواهان ،گلستان ما،اولکامیز،ترکمن های ایران،گرگان خبر,ترکمن سسی,، انتخابات ،صاحب نیوز ،گلستان ما ،عدالت خواهی ،عدالتخواه ،مطالبه گری ،مطالبه ،عدالت طلب ،عدالت طلبان ،مطالبه گران ،خون دل ،بسته خبری ،اخبار گلستان ،اخبار سیاسی ،اخبار ورزشی ،اخبار تصویری ،اخبار ایران ،اخبار اجتماعی،اخبارحوادث،تجاوز ،خیانت ،اخباربندرترکمن ،پربحث‌ترین اخبار,مبارزه با مفسدان اقتصادی ،اختلاس ،ارتشاء،عدالت خواهان گلستان ، اختلاس،اعمال نفوذ ،تبانی در معاملات ،اخذ پورسانت،تصرف غیرقانونی،جرائم گمرکی،قاچاق کالا و ارز،جرائم مالیاتی، پولشویی،اخلال در نظام اقتصادی ،فساد اقتصادی،مبارزه با مفاسد اقتصادی ،مفاسد اقتصادی ،احمد توکلی ،آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب،اقتصاد, صنعت, سياست, رسانه, سياسی, اجتماعی, فرهنگی, هنری, حوادث, ورزش, خبر, اخبار, تحليل, مقاله, گفتگو, مصاحبه, رويداد, رخداد, مجلس, رياست،جمهوری, قانون, آگاهی, رشد, سرمايه, تورم, مفاسد اقتصادی, انتخابات