عدالت خواهان گلستان "سخن گفتن پیرامون عدالت و افرادی که سعی در محقق کردن آرمان های آن در جامعه را دارند( عدالتخواهان) نیازمند دیدی روشن نسبت به مسائل پیچیده روز است. مسائلی که از قسم های دین، سنت، تجدد و نسبت آنان با مقوله و اصل عدالت در برهه امروزی اسلام و انقلاب متشکل گردیده است.
آنچه که مبرهن به نظر می رسد این است که عدالتخواهان امروز، که وارث تجاربی هنگفت از پیروزی و ناکامی های عملی و نظری خویش هستند، اگر بخواهند به این مقوله همچنان دیدی ژورنالیست و یا شعاری( آنارشیستی) داشته باشند، به مرور زمان نه تنها از مرتبه و منزلت خویش افول اساسی خواهند نمود، بلکه در گنداب روزمرگی های غریزی و زندگی ماشینی مبدل به مرداب هایی با بوی تعفن عقاید پوسیده خواهند شد. و شاید در حالت آرمانی نتوان برای آنها شأنی بیشتر از قر زن های انقلابی که خالی از هر گونه نظر و اصلاح هستند متصور گردید.
با توجه به نکات بالا رسالت امروز عدالتخواهان چیزی جز حرکت در این مسیر نیست.
عدالتخواه باید به این نکته باور داشته باشد که عدالت نه موضوع و مناقشه ای در سطح اجتماع و سیاست، بلکه عین شاکله زندگی او را متشکل می شود. عینیتی که باید تمام جهت گیری زندگی فرد را حتی در حوزه امور شخصی رقم بزند.
حرکت در این مسیر سطح کلان، خروج عدالتخواهان از نظرات سطحی ژورنالیست و ورود آنان به عرصه نظریه پردازی حوزه عدالت را
می طلبد. عدالتخواه باید به این درک رسیده باشد که هر مسیری جز این راه برای طی طریق بی شک به نتیجه ای قابل تصور نخواهد رسد.
نظریه پردازی علمی پیرامون عدالت سیاسی، اجتماعی، رسانه ای، ادبی، فردی و ... و سعی در تبدیل نمودن این آراء و افکار به قوانین و سنت های روز کشور و انقلاب قله آرمانی عدالتخواهان است.
بی شک پرداختن به مقوله عدالت و نظریه پردازی در این حوزه ضرورتی بسیار مهم است که حضرت امام ( روحی له الفدا) چند مدت پیش این امر را با ضرورت تشکیل رشته آکادمیک عدالت پژوهی روشن ساخته اند. این دستور خود به معنی طلیعه جدیدی در عرصه عدالت و عدالت خواهی است که نباید مثل فرمایشات دیگر ایشان به موزه و آرشیو نظرات سیاسیون بپیوندد.
نگاه به دین طبق نظریه و اصول فلسفه سیاسی فارابی، که دین را عین فلسفه و فقه را زیر مجموعه این فلسفه( فلسفه مدنی) که در حوزه اصول فلسفه عملی ( اموری که در حیطه اختیار و اراده انسان بوده و در برابر گذر زمان، تغییر جغرافیا و شخص متغیر می باشد) قلمداد می شود، رهیافتی بسیار مبتکرانه و دنیایی وسیع از نظریه پردازی را در منظر انسان عدالتخواه در زمینه گوناگون می گشاید.
مسئولیت ایمان:
ما باید باور داشته باشیم که ایمان به هر چیزی، ولو اعتقاد به یک بت سنگی، برای همان بت پرست ایجاد مسئولیت می کند. در اصول شیعه و آنچه این مکتب را متمایز از سایرین می کند همین امر است، مسئولیت ایمان و اصالت عمل.
اصالت داشتن عمل درنظرگاه تشیع را نباید با مباحث پراگماتیستی غرب خلط کرد، که خود پدیده ای باطل است. نگاه به عمل باید طبق این حدیث مورد کنکاش قرار گیرد:
ایمان به سه چیز است، نخست اقرار به زبان، دوم ایمان به قلب و سوم عمل به اعضا و جوارح ( امام رضا .ع . – تحف العقول جلد دوم )
مومن به عدالت و خویش را عدالتخواه قلمداد کردن نیز مستلزم این است که باید از سه مرحله فوق تبعیت کامل شود. در حقیقت آنچه تفاوت اصلی عدالتخواهان با دیگر جریانات مذهبی را رقم زده است همین سه اصل است.
عدالتخواهان علاوه بر سردادن و زنده نمودن شعارهایی عدالت و آرمانخواهی و اعتقاد قلبی به آنها ( که بین تمامی جریان مذهبی مشترک است) به شق سوم آن عامل بوده است، یعنی عملی کردن شعارها. امری که بسیاری از جریانات هیچگاه به آن ورود نکرده و اگر چیزی هم در کارنامه داشته اند، نوعی ورود سیاسی منفعت طلبانه بیش نبوده است. عدالتخواهان برای به عمل رساندن شعارهای خود در تمامی طول تاریخ هزینه های هنگفتی از جان و مال و آبرو پرداخت نموده اند.
به قول معلم شهید دکتر شریعتی:
مومن بودن و کافر بودن، خوب بودن و بد بودن، شیعه بودن و شیعه نبودن، پس از مرحله عمل است که محقق می شود چرا که مومن بی عمل، شیعه بی عمل، با کافر منکر هیچ تفاوتی ندارد!
دقیق همین مقوله است که عدالتخواهان را با دیگر نحله های مذهبی، نه تنها دچار اختلافی در سطح بلکه در عمق مبانی اعتقادی نموده است. اختلافی که گاه به خروج یا ماندن در دایره تشیع منتهی می گردد.
نگارنده امروز به خوبی متوجه این امر گشته که پس از ترویج اسلام آمریکایی و رسوخ روح آن در جوامع مسلمین، امروزه ما درحال شکل گرفتن نوع خطرناکتری از این امر به اسم " تشیع آمریکایی " هستیم. نسخه ای که برای کنترل جوامع شیعی و به استحاله کشاندن آرمان های آن پیچیده و ترویج شده امّا کمتر کسی متوجه ان گشته است.
تشیع آمریکایی با اصل نگاه ناقص به تشیع و ترویج بنیاد این نگاه که "حفظ حکومت به بهای تغییر آرمان حکومت" هم باید انجام گردد از یک سو و افزایش نگاه مصلحت سنجی مقطعی به استراتژی ثابت ( به جای اصالت آرمانخواهی ) از سوی دیگر می تواند به قیچی شدن آرمان های حکومت های شیعی و شیعیان مومن منجر گردد.
بر عدالتخواهان فرض است که برای ایمانی که به مقوله عدالت درتشیع دارند، گام های موثرتری در ایفای مسئولیت ایمان خویش بردارند. و این گام چیزی نیست جز ورود به عرصه نظریه پردازی عدالت در زمینه های گوناگون.
آرمان ما این باید باشد که خصایص جامعه ای که برای حکومت بعد از ظهور متصور شده است را، قبل از ظهور متبلور سازیم. باید بر این عقیده اشتباه که تصور می کند آن مولفه های ارمانی را باید خود حضرت ولی عصر( عج) محقق نماید، خط بطلان بکشیم. آن مولفه ها در حقیقت آرمان های ما برای رسیدن به عدالت درمقوله های گوناگون در عصر قبل از ظهور است، مصداق های زمینه سازی برای ظهور را روشن کرده اند نه خود ظهور را.
ایمان بی مسئولیت، همان ایمانی است که منجر به رسوخ روزمرگی ، تشکیل شکم های برجسته و پیشانی های پینه دارمی گردد. ایمانی که تبدیل به نان و پست میشود، از همان جنسی که چون زیر پوست جمع شد حرف و سخن امام را در کربلا و عاشورا نخواهی فهمید!
سلمان کدیور