چاپ صفحه

دلیل حملات دولت‌ها به سپاه پاسداران چیست؟/ مواجهه بدون اغماض سپاه با انحراف دولت‌ها/ امام(ره): اگر سپاه نبود، کشور هم نبود

به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"«من از سپاه راضی هستم، و به هیچ وجه نظرم از شما برنمی‌گردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می‌دارم. چشم من به شماست. شما هیچ سابقه‌ای جز سابقه اسلامی ندارید. سلام مرا به همه برسانید. من از همه شما متشکرم. من به همه دعا می‌کنم. اوضاع ان شاء الله به تدریج درست می‌شود؛ نارضایتی‌ها رفع می‌شود.»

این بخشی از بیانات حضرت امام خمینی (ره) خطاب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ نهادی که در ماه‌های ابتدایی پس از انقلاب اسلامی از بطن مردم برخاست و وظیفه نگهبانی از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای‌ آن و کوشش مستمر در راه تحقق آرمانهای الهی و گسترش حاکمیت قانون خدا طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت کامل بنیه دفاعی جمهوری‌اسلامی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و آموزش نظامی و سازماندهی نیروهای مردمی را بر عهده گرفت.

سپاه پاسداران از ابتدای تاسیس به تناسب ضرورت، در زمینه هاى انتظامى و امنیتى ـ که در فرموده‌هاى امام امت به آنها اشاره شده است ـ فعالیت کرد و نقش بسیار مهم و همه جانبه‌اى را ایفا نمود. در زمانى که کشور نیاز مبرم به امور امنیتى داشت و هنوز فاقد سازمان امنیتى بود، سپاه پاسداران در کشف و انهدام خانه هاى تیمى منافقین و گروهکهاى محارب، سر بر آستانه خطر مى‌سپرد و آنان را متلاشى مى‌کرد. در همان ایام بود که امام راحل در بیان اهمیت وظایف سپاه فرمود: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود».

در آن زمان حمایت‌های صریح حضرت امام از سپاه پاسداران، راه را برای غرض‌ورزان و کسانی که از سپاه زخم خورده بودند، بسته بود. نقش بی بدیل سپاه پاسداران در سالهای پس از جنگ و نقش آفرینی‌های قرارگاه خاتم الانبیا(ص) در بازسازی کشور، اهمیت این شجره طیبه را بیش از پیش گوشزد می‌کرد. این وضعیت زیاد به درازا نکشید و با روی کار آمدن دولت اصلاحات، سپاه که وظیفه صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی را داشت، به مقابله با تفکرات انحرافی و سکولاریستی اصلاحات پرداخت. دولت اصلاحات و بدنه همفکر آنان پس از روی کار آمدن، به سرعت به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند. به عنوان نمونه اکبر گنجی در پاییز ۱۳۷۶ و در شیراز پیروان ولی فقیه را فاشیست معرفی کرد، بلافاصله «روزنامه جامعه» که از نگاه غربی ها اولین تحول در جامعه مدنی ایران بود، هجمه به سپاه را شروع کرد.

 سردار رمضان شریف یکی از فرماندهان سپاه در گفت‌وگویی نخستین نارضایتی سپاه از دولت خاتمی را درباره مسائل فرهنگی می‌داند: «در حوزه فرهنگی در دولت اصلاحات رضایت چندانی از عملکرد آنان نداشتیم و تعامل سپاه با آنها کمتر بود، نوع تفکری که مسوولان این بخش به کار می‌گرفتند چه در حوزه فرهنگی یا در حوزه سیاست خارجی، باعث می‌شد تعامل کمتر باشد، چون سپاه از گفتمانی حمایت می‌کرد که بتواند اقتدار کشور را به نمایش بگذارد و در حوزه بازدارندگی تاثیر مثبت‌تری داشته باشد و طمع دشمنان را کمتر کند. »

سپاه پاسداران علی‌رغم انقادات جدی به عملکرد فرهنگی دولت خاتمی، هر جا نیز پای منافع ملی و کیان انقلاب به میان می‌آمد، همیشه در عرصه حضور داشت. یکی از این نمونهها، ماجرای 18 تیر سال 78 است. مجتبی ذوالنور، نماینده سابق ولی فقیه در سپاه درباره اتفاقات 18 تیر 1378، می گوید: «شما 18تیر را ببینید. به آقای خاتمی پیشنهاد داده شد که سپاه ورود یابد. آقای خاتمی فرمود بگذارید امور در مجرای طبیعی خودش جریان داشته باشد. یعنی چه؟ یعنی نیروی انتظامی داریم، جمع می‌کند. نیروی انتظامی زیرنظر وزیر کشور است. همین حرفی که شما دنبالش هستید. اما کار رسید به جایی که بعد از پیام مقام معظم رهبری، نزدیک به 100 خودروی دیگر را در تهران آتش زدند و حتی شعارها علیه خود آقای رییس‌جمهور هم شد. آن وقت بود که آقای خاتمی از سپاه خواست که سپاه وارد میدان شود و اوضاع را کنترل و جمع کند. لکن سپاه اقدامش را منوط به دو شرط کرد: 1- آقای خاتمی در مصاحبه‌یی اعلام کند که آشوبگران طرفدار او نیستند و از آنها نیستند. 2- آقای خاتمی به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی رسما این ماموریت را به سپاه ابلاغ کنند. که پس از خوابیدن بحران موضوع برخلاف واقع طرح نشود که سپاه خودسری کرده است و آقای رییس‌جمهور خاتمی هر دو اقدام را پذیرفتند

به هر روی سپاه پاسداران با توجه به نفوذ جریانی مرموز در حوزه فرهنگ و تلاش برای سکولاریزه کردن جامعه، به وظیفه ذاتی خود عمل کرد و مانع از انحراف انقلاب از آرمانهایش شد و پای این مساله نیز هزینه زیادی را پرداخت کرد و متهم به سیاسی کاری و دخالت در سیاست و .... شد.

با روی کار آمدن دولت نهم و بازگشت به شعارهای اصلی انقلاب اسلامی، سپاه که وظیفه حفاظت از انقلاب و دستاوردهای آن را برعهده داشت، در کنار دولت قرار گرفت و در مواقع لازم  از کمک به دولت خودداری نمی‌ورزید. این شرایط البته در دولت دهم نیز ادامه داشت و سپاه به وظایف ذاتی‌ خودش ادامه می‌داد. در این بین اما اتفاقی ناگوار روی داد و احمدی‌نژاد از میانه سال 89، مسیری را در پیش گرفت که سرانجام نامعلومی برای کشور به همراه داشت. در این ایام جریانی به عنوان انحرافی در کنار محمود احمدی‌نژاد قد راست کرد؛ جریانی که رئیس‌جمهور را مدیریت و مهندسی می‌کرد و در نهایت با خانه‌نشینی 11 روزه احمدی‌نژاد راه رئیس‌دولت و سپاه از هم جدا شد. مقاومت سپاه در برابر کج‌روی‌های رئیس دولت یازدهم، به مذاق احمدی‌نژاد خوش نیامد و او از میانه سال 90، پرچم مقابله با سپاه را برافراشت و گاه و بیگاه در سخنرانی‌ها و نشست‌های خبری‌اش مستقیما تیرهای خود را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌زد و حتی در مواردی فعالیت های سپاه را زیرسوال می‌برد. او زمانی فعالیت‌های اقتصادی سپاه را مورد انتقاد قرار می‌داد و زمانی دیگر تلویحا به موضوع مهندسی انتخابات از سوی سپاه اشاره می‌کرد و حتی مدعی دخالت سپاه در انتخابات نظام پزشکی می‌شد!.

احمدی نژاد در مسیر خود حتی تلاش داشت بودجه سپاه را به حداقل برساند. او در همایش مسئولان «قرارگاه سازندگی سپاه» که با حضور مقامات ارشد سپاه برگزارشده بود، سپاهیان را مورد خطاب قرار داد و با اشاره به اینکه دولت با تشکیل سازمانی به نام «اموال دولت» با فروش املاک و زمین‌های خود کسب درآمد کرده است از سپاه پاسداران خواست تا برای تامین مخارج و کسب درآمد برخی از املاک و اراضی تحت اختیارش را به فروش برساند.  این سخنان رییس دولت موجی از انتقادات را سبب شد.

اتهامات احمدی‌نژاد در دو سال پایانی دولتش به حد اعلا رسید و او در «همایش تخصصی راهبردهای نوین در پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالا و ارز» فعالیت‌های اقتصادی سپاه را مورد انتقاد قرار داد و گفت: « باید همه مرزهای غیرقانونی برای هر سازمان، نهاد و دستگاهی که باشد، بسته شود، اگر کالایی امنیتی، اطلاعاتی و دفاعی است آنها هم می‌توانند از مرز قانونی وارد شوند، هیچ وزارتخانه‌ای حق ندارد اسکله یا مرزی خارج از کنترل گمرک داشته باشد. ممکن است کالایی از پرداخت عوارض معاف باشد که اشکال ندارد چون قانون است؛ اما معنی‌اش این نیست که نباید ثبت شود

اینجا بود که سپاه سکوت را جایز ندانست و به اظهارات رئیس‌جمهور واکنش نشان داد. سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه که نمی خواست رویارویی مستقیمی با احمدی‌نژاد داشته باشد، تنها به این نکته اکتفا کرد که «این بحثی انحرافی است که توسط افرادی که به نظر ما، ذی نفع هستند، مطرح می‌شود. این افراد با مطرح کردن چنین بحثهایی، قصد دارند توجه دولت و دستگاه‌های دیگر را از جایی که قاچاق اصلی کالا اتفاق می‌افتد، منحرف کنند. نیروهای مسلح به طور طبیعی به دلیل وضعیت نظامی که دارند، اسکله‌هایی نظامی در اختیارشان است که در آنها هیچ‌وقت بحث تبادل کالا صورت نمی‌گیرد و این مسایل صحبت‌های انحرافی است که مطرح می‌کنند

سپاه پاسداران اما در برابر اتهامات رئیس‌جمهور وظیفه ذاتی خود را فراموش نرکد و از اصول خود عقب ننشست؛ تا جایی که
محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه به جریان انحرافی در راس دولت اشاره کرد و گفت:«جریان انحرافی حاضر در بخش خصوصی دولت برای اثرگذاری در انتخابات آینده ازطریق پول و رانت‌ به‌دنبال یارگیری است و وجود برخی دیدگاه‌های اعتقادی، فرهنگی و سیاسی در بین برخی افراد اطراف رئیس‌جمهور نگرانی‌هایی را برای دلسوزان انقلاب ایجادکرده است».

اما روزگار احمدی‌نژاد نیز سپری شد و او در 12 مرداد 1392، زمام امور را به دست حجت الاسلام حسن روحانی داد و از گردونه سیاست خداحافظی کرد. پس از احمدی‌نزاد سپاه پاسداران در برابر دولتی قرار گرفت که بسیاری از مهره‌های آن، از عناصر اصلاح‌طلب و حامیان جریان فتنه بود. این شرایط البته برای سپاه که در حفظ دستاوردهای نظام از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید و با هیچ فرد و شخصی عهد اخوت نبسته بود، متفاوت از قبل نبود. روحانی از همان روزهای ابتدایی دولتش، از سپاه به نیکی یاد کرد و حتی دست دوستی خود را به سمت این نهاد مهم در انقلاب اسلامی ایران دراز کرد. روحانی به خوبی دریافته است که در شرایط بحرانی اقتصادی کشور، سپاه می‌تواند کمک بزرگ به دولت روحانی باشد: « شایعاتی را که راجع به سپاه مطرح می‌شود اصلا قبول ندارم. می‌خواهند سپاه را رقیب مردم قرار دهند اما سپاه رقیب مردم و بخش خصوصی نیست و پیمانکاری مثل پیمانکاران معمولی نیست و نبوده است. سپاه امروز باید پروژه‌های مهمی که بخش خصوصی توان آن را ندارد برعهده بگیرد.» او حتی از سپاه خواست که در مساله قاچاق کالا در کنار نیروی انتظامی و اطلاعات باشد چون شرایط به نحوی است که سپاه باید کمک کند تا جلوی قاچاق کالا گرفته شود.

اما این شرایط و تعریف و تمجید از سپاه پاسداران  در وظایف ذاتی سپاه خللی ایجاد نکرد و آنچه بیش از این تعابیر اهمیت داشت، دستاوردهای انقلاب اسلامی بود.

این روزها اما برخی اظهارنظرهای دولتی‌ها و رسانه‌های همسو، حکایت‌ دیگری را از ارتباط دولت با سپاه پاسداران روایت می کند. در میانه‌های آذرماه سال جاری، حسن روحانی در همایش ملی ارتقای سلامت اداری و مبارزه با فساد سخنانی را بر زبان آورد که رسانه‌های داخلی و خارجی مخاطب آن را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی کردند. او گفته که «باید تجمیع قدرت را از بین ببریم. با تجمیع یک قدرت در نهاد فساد درست می‌شود؛ اگر تفنگ، پول، قدرت، روزنامه، سایت و تبلیغات در یک جا جمع شد حتما فساد است؛ دنیا عقلش رسیده که قدرت‌ها را تفکیک کرده است. الا اگر تفنگ، روزنامه، قدرت و خبرگزاری را همه در یک نهاد جمع کردیم ابوذر و سلمان هم باشد فاسد می‌شود.»

پس از این اظهارنظر روحانی، رسانه‌های دولت حمله به سپاه پاسداران را آغاز کردند. یکی از سایت‌های وابسته به دولت در یادداشتی، انواع و اقسام اتهامات و توهینها را نثار سپاه پاسداران کرده است. نویسنده در این یادداشت که ساعتی پس از انتشار از خروجی خبرآنلاین حذف شده است، به صراحت این نهاد انقلابی را مخاطب سخنان رئیس جمهور درباره فساد ابوذرها و سلمانها معرفی کرده و بهانه این اتهام را نیز حضور سپاه در بخشهایی از اقتصاد ایران عنوان کرده است.

 اتهام و توهین در همین جا خلاصه نشده و در بخشی از مطلب حذف شده از خروجی خبرآنلاین با اتهام به کارکنان خدوم و مومن سپاه آمده است: « نکند در سایه فساد سیستمی فرا گیر در کشور یک روز همچون ارتش عراق اعلام شود به 50 هزار نظامی بدون آنکه وجود خارجی داشته باشد حقوق پرداخت میشده است؟»

اما شاید یکی از تاسفبارترین بخشهای این متن اهانت آمیز را باید آنجا دانست که در حالیکه در هفتههای اخیر بارها و بارها خبر شهادت فرماندهان و سرداران سپاه برای دفاع از مرزهای استراتژیک ایران اسلامی در کشورهایی چون سوریه و عراق منتشر شده است، این سایت خبری مینویسد: «آیا در موقع بلا و طوفانهای خطر و جنگ در کشور قادر خواهیم بود این سرداران که اینک رخت مدیر عاملی بر تن دارند را به جبهه های پر از خاک و خون که نیاز به تنفس در فضای و دود آتش و از جان گذشتگی و ایثار دارد روانه کنیم؟ آیا قادر خواهیم بود آنها را از پشت فرمان ماشینهای گرم و نرم پیاده و به داخل تانک و نفر برهای تنگ و خشن هدایت کنیم؟ و آیا نهادی که وظیفه اصلیش حفاظت از این آب و خاک در روزهای سخت بوده است تحت شرایط جنگی و تجاوز خارجی همچنان کارایی گذشته را خواهد داشت؟ و یا همانند ارتش عراق در مقابل یک گروه نورس کشور را تحویل اجانب خواهد داد؟»

 براساس این گزارش، تا پایان عمر دولت یازدهم مدت زیادی باقی مانده است و به نظر می‌رسد این اظهارات و حملات به سپاه در گذشته نتوانسته در آینده نیز نمی‌تواند این شجره طیبه را از اصل انقلاب دور کند. نحوه مواجهه سپاه با دولتها نشان داده که موضع آن موضعی اصولی است. انحراف از مسیر انقلاب چه در دوران خاتمی باشد و چه دوران احمدی نژاد برای سپاه فرقی نمی کند. نحوه مواجهه سپاه با جریان انحرافی باید این فهم را به تجدیدنظرطلبان منتقل کرده باشد که خط تماس سپاه با سیاست چگونه است. باید فهمیده باشند که برای سپاه مهم نیست کدام جریان کشور موجب انحراف است. محتوای رفتار سیاسیون برای سپاه مهم است و شاخص تأیید نیز پایبندی به اصول انقلاب اسلامی است. شاید همین وظیفه ذاتی است که امام(ره) را به بیان این جمله وامی‌دارد که «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود».