متعاقب اغتشاشاتی که به بهانه انتخابات و تبلیغ و پخش گسترده تقلب در انتخابات و صدور بیانیههای تحریکآمیز و درخواست هواداران و مردم به آمدن در خیابانها که موجب بلوا و آشوبهای خیابانی و سلب امنیت عمومی به مدت 8 ماه در تهران و چند مرکز استان شده بود، با دستگیری تعدادی از سران فتنه، به سرعت آشوبها فروکش کرد و با بازگشت آرامش به تهران و افشای ماهیت فتنه و اهداف سران آن، همچنین نوع حمایتهای گسترده خارجیها از فتنهگران و نقش آنها در هدایت و مدیریت فتنه، ریزش عمدهای در هواداران دو نامزد فتنهگر به وجود آمد و بسیاری از دستگیرشدگان با برائت از فتنه و عملکرد خود در جریان اغتشاشات، خواستار محاکمه و اشد مجازات سران فتنه شدند.
از میان اعترافات بازداشتشدگان، توجه به اعترافات محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر محمدخاتمی رئیس جمهور اسبق اصلاحطلب و یکی از سران فتنه، روشنگر حقایقی چند است که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
وی ابتدا با اعلام این که انتخابات واقعاً فوقالعاده بود و مشارکت 40 میلیون نفر مسألهای نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت، گفت: «بنده شخصاً از معدود کسانی بودم که در موضوع انتخابات با حضور موسوی موافق نبودم، سال 84 که وی برای حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت کردم چرا که این مقطعی که وی در سیستم حکومتی حضور نداشت، میتوانست توهماتی برای موسوی ایجاد کند که این توهمات به کشور آسیب میزد.
انتخابات دور دهم، انتخابات متفاوتی بود و شاید انتخاباتی بود که دو تا سه سال برای آن کار شده بود و تصور میکنم که اصلاحطلبان پس از شکست در سه انتخابات، به نوعی برای محدود کردن مقام معظم رهبری و اعتقادات مردم حرکت کردند.
بنده اعتراف میکنم که بخش عمدهای از سفرهای خاتمی به عنوان سفرهای تبلیغی بود که این سفرها بتواند توجهات را معطوف به وی کرده و خاتمی را تنها شانس پیروزی در انتخابات ایران مطرح کند.»
وی در ادامه افزود: «اصلیترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسأله تقلب است، بنده البته جایی مطرح کردم که تقلب یک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهنشدن مردم در خیابانها هم در آن موجود بود، تمرین نگه داشتن گسترده مردم در خیابانها در چارچوب تقلب بود که میتوانست معنا پیدا کند.»
محمدعلی ابطحی سپس به رنگ سبز به عنوان رسانهای برای انقلاب رنگی و مخملین در ایران اشاره کرد و اظهار داشت: «این که هنوز نتایج انتخابات مشخص نشده و موسوی خود را به عنوان رئیس جمهور ایران معرفی میکند و البته خاتمی هم در این بین به وی تبریک میگوید، نشاندهنده نوعی تفاوت دیدگاه در بحث تقلب است، تقلب واقعاً در ایران وجود نداشت، چرا که در انتخابات سال 84، وقتی فاصله کروبی و احمدینژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که تقلب مطرح شود؛ لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح میکرد و بنده تعجب میکنم که در این انتخابات با وجود اختلاف 11میلیون چگونه بحث تقلب پذیرفت میشود.
این در حالی است همانهایی که 500 هزار اختلاف را تقلب نمیخواندند، امروز 11 میلیون فاصله را تقلب میخوانند، وافعاً ما اصلاحطلبان در بسیاری از موارد صداهایی که باید میشنیدیم را نمیشنیدیم و در واقع این توهم، توهم بزرگی بود که موسوی پیدا کرده و احساس میکرد که تقلب 11 میلیونی امکانپذیر است.»
رئیس دفتر محمد خاتمی افزود: «پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله رأی برای چه بود؟
شاید خاتمی دلیل خود را داشت، موسوی شاید کشور را نمیشناخت ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم، اتفاقاً بر عکس همه مسائل را میدانست، توانایی و اقتدار مقام معظم رهبری را میشناخت اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که این همراهی خائنانه بود، هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدینژاد را داشت، اینها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود.»
نزدیکترین یار دیرین خاتمی ادامه داد: «واقعاً مجمع روحانیون منتسب به امام و انقلاب بود، لذا حداقل باید حرمت این انتصاب را نگه میداشت، بنده خودم را نیروی اصلاحطلب میدانم، لذا میگویم که خاتمی حق نداشت ظرفیت اصلاحات را به پای موسوی بریزد حتی موسوی هم این ظرفیت را نداشت.
به عنوان کسی که طرفدار مردمسالاری هستم، به فرهنگ و تاریخ ایران خیانت کردهام، کار بدی کردم که در راهپیمایی شرکت کردم، ولی کروبی به بنده گفته بود که ما با این رأی کم نمیتوانیم مردم را به خیابانها دعوت کنیم، ولی خود برویم تا به نوعی اعتراضمان را نشان دهیم.
موسوی به کروبی پیغام داده بود که من چیزی برای از دست دادن ندارم، موسوی اگر چه چیزی برای از دست دادن نداشت، ولی با توجه به رأی 13 میلیونی با این پیگیری آشوبها خیلی چیزها را از دست داد.
بنده میگویم که هیچکس نمیتواند روی خط امام و نظام تاکید کند، ولی در عین حال کوچکترین عملی انجام دهد که نظام را به خطر هم بیاندازد، چرا که امام فرمودند، حفظ نظام از اوجب واجبات است.
اگر مقام معظم رهبری نبودند و یا اگر ایشان یک قدم به عقب مینشستند، امروز هلال ناامنی ایران، افغانستان و پاکستان شکل میگرفت و در صورتی که این هلال تشکیل میشد، دیگر هیچ جا و آثاری از انقلاب نمیماند.
از این رو، ملت ایران باید از تیزهوشی مقام معظم رهبری و سربازان بانام و بینام ایران که این کشور را از این مسأله نجات دادند، تشکر کند.»
وی در پایان افزود: «به همه دوستان میگویم و همه دوستانی که صدای ما را میشنوند، بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوبها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.