چاپ صفحه

موسوی گفت: من قبول دارم که ضربه بزرگی به کشور وارد می‌شود.

به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"طبقه هفتم اتاق بازرگانی تهران محل قرار ما با یحیی آل‌اسحاق، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و کشاورزی تهران بود تا برای بررسی اقتصاد کشور در دوران فتنه، حرف‌های یحیی آل‌اسحاق را به عنوان یکی از چهره‌های مطرح اقتصاددان کشور بشنویم. کسی که معتقد است فتنه ضربات سنگینی به اقتصاد کشور وارد کرد و پیشرفت کشور را برای تأمین رفاه مردم عقب انداخت.

قبل از اینکه مصاحبه را شروع کنیم آیه "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ " از سوره الأعراف را برایمان خواند و گفت:"آیه متناسب با گفت‌وگوی ماست"، آیه‌ای که در آن خداوند می‌فرماید:"اگر مردمی که در شهرها و آبادی‌ها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها می‏گشائیم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم."


مشروح گفت‌وگوی یحیی آل‌اسحاق با تسنیم را در زیر می‌خوانید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم. آقای آل‌اسحاق ممنونم از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم از اظهارات و نظرات شما استفاده کنیم. قبلاً گفته بودید که بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم به آقای موسوی می‌گویید آشوب و ایجاد ناامنی در کشور خسارت اقتصادی بزرگی به کشور وارد می‌کند. با توجه اینکه شما از کارشناسان و مسئولان اقتصادی کشور هستید، فتنه سال ۸۸ چه ضرباتی را از بُعد اقتصادی به کشور وارد کرد و سرمایه‌گذاری در کشور چه تأثیری از فتنه ۸۸ گرفت؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. دو عامل عمده در اقتصاد وجود دارد؛ یکی باعث می‌شود که تمام منابع و توانایی‌های مثبت به منصه ظهور برسد و از امکانات حداکثر استفاده شود، یکی هم نقطه مقابل است که تمام منابع را از بین می‌برد و نتیجه را به حداقل می‌رساند. این دو عامل چیست؟ در هر اقتصادی و در هر جای دنیا "ثبات" در اقتصاد عامل رشد، توسعه، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری است و همه شاخص‌های اقتصادی به گونه‌ای بسیار معنی‌دار و کاملاً مرتبط با "ثبات" است.

نمی‌شود تصور کرد که یک اقتصادی در محیطی متلاطم و غیر قابل برنامه‌ریزی رشد کند. در نقطه مقابل، هر فضایی یا کشور یا بنگاهی دچار تلاطم شد، تمام منابع آن از بین می‌رود و به حداقل می‌رسد، لذا در اقتصاد که تحت عنوان "امنیت" تعبیر کردید، شاخص‌های مختلفی هست و رابطه بین "امنیت" و "ثبات" با "سرمایه‌گذاری" و "توسعه اقتصادی" منحنی تیزی دارد.

به مجرد اینکه فضایی ناامن می‌شود اولین کاری که می‌شود این است که سرمایه‌گذار ترمز می‌کند، به مجرد اینکه شبهه‌ای برای سرمایه‌گذار پیش می‌آید ترمز می‌کند و می‌گوید صبر کنیم که این هوای گرد و خاکی صاف شود تا ببینم چه اتفاقی می‌افتد و سرمایه‌گذاری نمی‌کند. وقتی هم مقداری جلو می‌رود، به تشخیص خودش، نه شخص دیگری، برآوردی از مجموعه فضای کشور یا فضای محیط کار می‌کند، اگر ببیند خیلی ناامن است، سرمایه را فراری می‌دهد و می‌گوید من کلی خون دل خوردم و پس‌انداز کردم، عن‌قریب است که به باد فنا رود، بنابراین اموال خودش را حتی به نصف یا ثلث قیمت می‌فروشد یا تبدیل می‌کند و الفرار و به جای امنی می‌رود.

البته فقط در ایران اینطور نیست، در هر کجای دنیا بروید همین طور است، وقتی سرمایه‌گذار احساس ناامنی کند، منابع انسانی احساس ناامنی کند، آدم‌ها این حس را کنند، فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. این یک قاعده کلی اقتصاد در همه جای دنیاست.

در دیداری که با آقای موسوی داشتید، این مطالب را گفتید؟

در دیدار با آقای موسوی قرار بود هر کدام یک‌جوری به او بگوییم که ما از دور چه می‌بینیم، یعنی به‌عنوان یک چراغ بگوییم که ما داریم این طور می‌بینیم، هر کسی از زاویه‌ای می‌بیند، یکی سیاسی، یکی اجتماعی و من از زاویه اقتصادی گفتم آقای مهندس موسوی من به عنوان یک مسئول اقتصادی می‌بینم بعد از شرایط جنگ که وضعیت به آرامش رسیده و سرمایه‌ها برمی‌گردد و مردم امیداوار شده‌اند و سرمایه‌گذاری می‌کنند و امیدهایی به تولید و رشد و توسعه است و بوی آن می‌آید که اگر این حرکت ادامه یابد، محیط متلاطم شود.

بر اساس قاعده کلی که عرض کردم تمام زحمات به باد فنا می‌رود و دوباره به دست‌انداز می‌افتیم، بعد باید کلی زحمت کشیده شود تا فضای اعتماد ایجاد شود که سرمایه‌گذاران برگردند، اعتمادسازی کلی وقت می‌برد و خون دل می‌خواهد که یک سرمایه‌گذار و فعال اقتصادی داخلی و خارجی اعتماد کند. دلیلش این است که سرمایه‌گذاری بلند مدت است، یعنی یک سرمایه‌گذار آجری در کارخانه می‌گذارد تا تولید از آنجا بیرون آید، حداقل ۴ سال طول می‌کشد که نتیجه بگیرد و کارخانه اداره شود، بنابراین تا زمانی این روند طی شود و حداقل ۴-۵ سال باید ثبات ببیند.

حالا اگر سرمایه‌گذار ببیند که همه چیز به هم می‌ریزد، اصلا سرمایه‌گذاری نمی‌کند، حد اقل باید دورنمای ۴-۵ ساله را ببیند که فضا امن و مرتب است تا سرمایه‌گذاری کند، پس اعتمادسازی خیلی کار سختی است ولی برعکس بی‌اعتمادی با دو سخنرانی ایجاد می‌شود و با ۴ حادثه همه چیز به هم می‌ریزد. یعنی اگر همه چیز به هم ریخت و اوضاع به هم خورد، کلی باید وقت صرف شود تا درست شود.

گفتم که آقای مهندس موسوی من وارد مسائل سیاسی شما نمی‌شوم، دیگر آقایان صحبت کردند و خودتان می‌دانید ولی آنچه که من دارم استشمام می‌کنم این است که به فضای امن ضربه می‌خورد، این کار را نکنید، از راهی بروید که این اعتماد از بین نرود، کاری کنید منابع کشور که برایشان خون دل خورده شده از بین نرود، ما کلی در دوران جنگ بودیم و بعد از آن تحریم‌ها بوده و آرام آرام فضا رو به آرامش اقتصادی می‌رود.

ضمن اینکه این فضا را فقط در محیطی در راستای خودمان نداریم، از اول ایجاد این انقلاب ما دشمنانی داشتیم و عده‌ای فهمیدند این انقلاب با ریشه آنها مخالفت دارد. علت اینکه به ما مرکز شرارت می‌گویند از نظر خودشان درست برآورد کرده‌اند، نظام مهندسی شده‌ای در دنیا هست که دنیا را اداره می‌کند، قدرتی غالب ۲۰ کشور که تمام دنیا را مدیریت می‌کنند، می‌خواهند همه چیز را در یک دایره مهندسی خودشان تحت کنترل داشته باشند ولی با انقلاب اسلامی ما از این دایره بیرون آمدیم.

آنها همه تلاش می‌کنند که ما را سر جای خود برگردانند، این جنگ ۸ ساله و تمام برخوردهای این سی‌و‌چند ساله همه به خاطر این است که می‌گویند شما دو حادثه ایجاد کردید، یکی اینکه از این مدار بیرون رفتید و اینکه منطقه را به هم می‌زنید، لذا این مهندسی دارد به هم می خورد و قطعا با ما درگیرند و هیچ شکی در این نیست. بنابراین از هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد می‌خواهند از همه سازمان‌های اطلاعاتی، سازمان‌های ۴۰۰ ساله و تجربیاتی که در کشورهای مختلف برای استعمار داشتند استفاده کنند تا این اتفاق نیفتد.

به ویژه اینکه در قرن اخیر یک جنگی به اسم جنگ اقتصادی به صورت تئوریک و عملیاتی راه افتاد، البته یک عده قبول ندارد و می‌گویند اقتصاد تعامل و معامله ست و اصلاً با جنگ کاری ندارد. ما یک جنگ زمینی، یک جنگ سایبری و یک جنگ هوایی داریم ولی یک جنگی که امروزه غالب است، "جنگ اقتصادی" است. یعنی ستاد عملیاتی، افسران اجرایی و ... دارد، دقیقا مانند یک جنگ.

نکاتی که می‌خواستم ضمنی به آقای موسوی عرض کنم همین‌ها بود؛ همان‌طور که در جنگ مرزها را تهدید می‌کنند، در جنگ اقتصادی اگر بناست تهدید اقتصادی کنند، خمیرمایه تهدید آنها ناامنی داخلی و عدم ثبات و جنگ روانی است، یعنی ابزارهایی که دارند این است، کما اینکه الان می‌بینیم که تحریم‌ها همین برنامه را دارند.

ابزار ضربه زدن در جنگ زمینی موشک زدن به مرزهاست و در جنگ اقتصادی متلاطم کردن اقتصاد کشور، ایجاد جنگ روانی و عدم اعتماد ایجاد کردن، فرصت‌ها را سوزاندن و عدم امکان سرمایه‌گذاری و مسیرهای شفاف و قانونی، بی‌راهه کردن و زندگی را از عادی به غیرعادی منحرف کردن است. فرض کنید اگر ما در واردات از مسیر قانونی برویم، هزینه‌هایی داریم ولی اگر بخواهیم مویرگی و از راه قاچاق برویم باید حداقل ۲۰ درصد گران زندگی کنیم، دسترسی به مواد اولیه و منابع و بازار به هم می‌ریزد، اصلاً ساختار کاملاً به هم می‌ریزد.

از این رو چیزی که من خدمت آقای مهندس عرض کردم، این بود که شما که سرتان در حساب و کتاب است، بالاخره نخست وزیر این کشور بودید و جنگ را دیدید، الان همه این‌ها تمام شده، داریم به آرامشی که منشأ یک پرش است می‌رسیم، این فضای تلاطم ابزاری در دست دشمن می‌دهد که عالماً و عامداً از آن استفاده خواهد کرد و پالسی می‌دهیم که او بکوبد، این پالس را ندهیم. دلسوزانه خدمت شما می‌گوییم.

در رابطه با اظهارات و استدال‌های شما آقای موسوی مطلبی نگفت و نظری نداشت؟

دوستانی که به دیدار آقای موسوی رفته بودند، قرار بود ناصحانه حرف بزنند و اول جلسه هم گفتند ما برای شما احترام قائلیم و نخست وزیر امام (ره) بودید و مدیریت جنگ کردید، خانواده شما و خودتان را می‌شناسم، شما در مسیر انقلاب سرمایه‌گذاری کرده‌اید، گفتیم به عنوان چشم و گوش شما می‌گوییم اینطوری است. ایشان در برخورد اول مخصوصا در قضیه اقتصادی گفت که ما این‌ها را قبول داریم.

آقای موسوی قبول داشت اقدامات و کاری‌هایی که می‌خواهد انجام دهد ضربه بزرگی را به اقتصاد کشور می‌زند؟

بله. گفتیم که اگر این اتفاق بیفتد وضعیت اقتصادی ضربه می‌خورد، البته در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی نیز صحبت کرده بودیم. آقای موسوی گفت شما نگران نباشید من خودم بسیجی هستم و با تمام وجود با انقلاب آمده‌ام و سرمایه‌گذاری کرده‌ام و هستم، خانواده من و خود من همه در مسیر انقلابیم و شما نگران نباشید، من حواسم هست و مواظب هستم که به اصل نظام لطمه نخورد ولی می‌گفت به من ظلم شده است.

دوباره در دور دوم صحبت گفتیم که خیلی خوب، اینکه به شما ظلم شده برآوردی است که شما دارید و الان در مقام قضاوت نیستیم، اگر هم می‌خواهید احقاق حق کنید در چارچوب نظام جلو بروید، در چارچوبی بروید که از لحاظ اقتصادی لطمه نزند.گفت اصلا شما نگران نباشید من اصلا نمی‌خواهم اصل نظام را زیر سئوال ببرم، در آن جلسه خوشحال شدیم که الحمدلله حل شد.

وقتی سوار آسانسور شدیم ناگهان دیدیم که جمعیت کثیری اطراف آقای مهندس را گرفتند، خدا آقای عسگر اولادی را رحمت کند، نگاهی به اطرافیان کرد و گفت بعید می‌دانم این‌ها بگذارند آقای مهندس درست تصمیم بگیرد.

چه کسانی بودند؟‌

نمی‌دانم ولی به دلیل اینکه آقای عسگراولادی سابقه آنها را می‌دانست، در همان آسانسور گفت من بعید می‌دانم که آقای موسوی بتواند از دست این‌ها خلاصی پیدا کند، خدا کند نجات پیدا کند.

به همان بحث اقتصادی برگردیم، گفتید وقتی ثبات در کشور نباید سرمایه‌گذاری هم کاهش پیدا می‌کند و حتی منابع نابود می‌شود. این مسئله ارتباط مستقیمی با بخش خصوصی هم دارد. در بخش خصوصی چه ضربه‌ای به کشور وارد شد؟

بله، وقتی تحرک ایجاد کند مربوط به بخش خصوصی است و تصمیم‌گیری آنها مربوط به برداشت شخصی خودشان است و اگر فضا را ناامن ببینند ترمز می‌کنند و سرمایه‌گذاری نمی‌کنند و همکاری‌های بین المللی آنها نیز آشفته می‌شود. واقعا ضربه اقتصادی خیلی بزرگی به کشور در همه بخش‌ها بود.

گفتید بعد از اینکه دوران جنگ را پشت سر گذاشتیم رفته رفته به ثبات رسیدیم و در سال ۸۸ آماده پرش اقتصادی بودیم، فتنه سال ۸۸ جلوی پرش نظام را در بحث اقتصادی گرفت و باعث شد زحمات چندین ساله از بین برود؟

بله ضربه زد، هیچ شک نکنید... قطعاً ضربه زد و اینکه ما را در زمینه اقتصادی عقب انداخت و فرصت را از دست داد، شکی در آن نیست و کسی هم نمی‌تواند رد کند، این منطق برای هر تحلیلگر اقتصادی کاملاً روشن است.

در اینجا مسئله رفاه مردم نیز تحت الشعاع قرار می‌گیرد، به عبارتی پرش برای تأمین رفاه مردم نیز به دلیل حوادث سال ۸۸ با مشکل مواجه شد و عقب افتاد؟

بله، وقتی تلاطم شود و رشد اقتصادی به هم بخورد، مشکلاتی برای مردم ایجاد می‌کند. وقتی جنگ روانی ایجاد شود، منابع و عرضه کم می‌شود و تقاضا زیاد می‌شود، همه آن شاخص‌ها به هم می‌ریزد و به تبع آن تعادلات به هم می‌ریزد، اقتصاد در چارچوب یک تعادل سامان پیدا می‌کند، اگر تعادل به هم بریزد، همه شاخص‌ها به هم می‌ریزد. اگر ضربان قلب آدم به هم بخورد، چشم، تنفس و راه رفتن و ... مشکل پیدا می‌کند، این‌ها مراکز حساس هسته فنی هستند و هسته اصلی این بالانس به هم بخورد همه چیز بهم می‌ریزد. بالانس اقتصاد هم با این فتنه به هم خورد و متلاطم شد.

در دوران اغتشاشات و فضای ناامنی که در فتنه سال ۸۸ ایجاد شد، شیب افزایش قیمت ارز با سرعت به بالا رفت و ما شاهد افزایش قیمت ارز بودیم که با این مسئله حتی دولت وقت با وارد کردن دارو هم با مشکل مواجه شد و اگر هم وارد می‌کرد افزایش قیمت خیلی زیادی به تبع افزایش قیمت ارز داشت. فتنه سال ۸۸ چه تأثیری بر افزایش قیمت ارز و اختلالات بازار ارز داشت؟

برای اینکه بحث ریشه‌ای شود تا مخاطبین استفاده کنند باید بگویم که کف مسئله نرخ ارز این است که در چند حوزه اثر جدی دارد، یکی نرخ ارز و یکی نوسانات نرخ ارز. اگر نرخ ارز بالا رود یا منحنی آن تند تند به هم بریزد روی مصرف کننده، یعنی عامه مردم اثر منفی دارد، هر چه منحنی بالاتر برود ارزها گران‌تر شده و درنتیجه واردات و تولیدات داخلی گران‌تر شود، لذا مصرف کننده ضربه می‌بیند.

مخصوصا اگر نوسانی حرکت کند و متلاطم شود، قدرت تصمیم‌گیری را از بین می‌برد، لذا آن کسی که کالا دارد، نمی‌فروشد و آن کس که کالا ندارد بیشتر می‌خواهد بخرد و این باعث می‌شود که مصرف کننده هم به دلیل افزایش قیمت و هم تلاطم ضربه بخورد. برای تولید کننده نیز چون می‌خواهد مواد اولیه و قطعات تهیه کند، تلاطم و نرخ بالا ضربه می‌زند و برای دولت که منابع عظیم آن تأمین ارز است و درآمدهای نفتی باید به دلار تبدیل شود و آن هم به ریال، هم قیمت این ارز مهم است و هم مقدار آن.

الان چرا بودجه به مشکل برخورد؟ زیرا قیمت نفت از ۱۰۰ دلار به ۶۰-۷۰ دلار رسیده و تمام منابع بودجه و برنامه‌ریزی‌ها به هم ریخت. هنچنین برای صادر کننده در چند حوزه نقش دارد. پس تلاطم نرخ ارز و قیمت نرخ ارز خیلی مهم است.

در آن شرایط چه اتفاقی افتاد؟ نرخ ارز تابع عرضه و تقاضای ارز است؛ چه مقدار ارز بیاید و چه مقدار از آن تقاضا باشد، اگر مقدار عرضه ارز با تقاضای آن بالانس باشد، قیمت خود را نگه می‌دارد ولی اگر طوری شود که عرضه کم شود و تقاضا زیاد شود قیمت بالا می‌رود. با فتنه ۸۸ چه شد؟ با آن فتنه عرضه ارز کم شد و کسانی که پول داشتند، صادر کننده‌ها، جریانات فروش نفت و صادرات لطمه دیدند و هم صادرات نفتی و هم غیر نفتی و عرضه ارز کم شد.

کسانی که ارز داشتند و به داخل کالا می‌آوردند، دیگر به داخل کالا نیاوردند، زیرا اوضاع نا امن بود، پس عرضه ارز کم شد. در نقطه مقابل اینکه تقاضای ارز خیلی کم شد، یک عده پولشان را به دلار تبدیل کردند، عده‌ای پولشان را به خارج انتقال دادند، یک عده فکر کردند که بهترین چیز ارز است و زندگی خود را فروختند و ارز خریدند، بنابراین تقاضای کاذب و غیرکاذب روانی بالا رفت، یعنی دو شاخه تاثیرگذار آسیب دید، هم عرضه کم شد و هم تقاضا بالا رفت و به هم ریخت و قیمت را بالا برد و مصرف کننده و تولید کننده و کل اقتصاد به هم ریخت و جنگ روانی ایجاد کرد.

یادم نمی‌رود که به خیاطی رفته بودم، دیدم که رئیس خیاطی داد و بیداد می‌کند، گفتم چه شده حاج‌آقا؟ گفت که نمی‌دانی ارز چه بلایی سر ما آورد، این کارگر به جای اینکه کت و شلوار بدوزد دلالی می‌کند و خرید و فروش ارز می‌کند، بعد سر آنها داد و بیداد می‌کرد. در یک خیاطی، خیاط از این تلاطم دادش به هوا رفته بود، چون هر کسی که ۱۰ یا ۲۰ تومان پول داشت به جای سوزن زدن سراغ خرید و فروش ارز رفته بود.

هنوزم که هنوز است من عرض می‌کنم، آنچه که باعث رشد و توسعه اقتصادی است، ثبات اقتصادی و ایجاد فضای امن است. همین الان مذاکرات هسته‌ای و تحریم‌ها را ببیند، اگر دشمن زرنگی کند و مهارت به خرج دهد و بتواند در حوزه اقتصادی تلاطم ایجاد کند و اگر بانک مرکزی مهار نرخ ارز را به دست نگیرد و آنها در مذاکرات احساس کنند که اثر کرده‌اند، از تمام قدرت جنگ روانی، داخلی، خارجی، دوستان داخلی، ارتباطات بین‌المللی و رسانه‌هایشان استفاده می‌کنند تا این فضای جنگ روانی را توأم با جنگ اقتصادی به هم تلفیق کند تا به اهدافشان برسند، لذا در آن مقطع حتماً یکی از مسائلی که بود، اثر فتنه ۸۸ در تلاطمات ارزی بود که تلاطمات اقتصادی در پی داشت.

یکی از بحث‌هایی که در رابطه با فضای ایجاد شده از فتنه ۸۸ بر اقتصاد کشور تأثیر داشت، تورم و رکود در دوران آشوب‌ها و اغتشاشات فتنه‌گران بود. فتنه ۸۸ چه تأثیری بر تورم و رکود داشت؟

ریشه آن در حوزه اقتصاد به عدم ایجاد ثبات، محیط متلاطم و غیر قابل پیش‌بینی، فضا را برای جنگی روانی آماده کردن، عدم امکان تصمیم‌گیری، عدم سرمایه‌گذاری، عدم تلاش برای رشد اقتصادی و ... برمی‌گردد، نتیجه همه این‌ها رکود و جلوگیری از رشد اقتصادی است. یعنی نخ تسبیح داستان بحث ثبات و تلاطم است.

خدا وکیلی اگر همان اندازه به سمت تقوا رفت و تقوا مراعات می‌شد برکات خدا می‌آمد و حتما ایشان به حق خودشان می‌رسیدند و به نظر من گیر اصلی این است. به خودم می‌گویم: نباید این شاخص را از دست می‌دهیم. اگر در همان سطحی که می‌فهمم و همین الانی که با شما صحبت می‌کنم در نظر بگیرم که این صحبت‌های من چقدر مورد رضایت خداست و آن مقداری از حرف‌های من که به خاطر خلوص و خدا هست، خدا عمل و حرف خالص را صعود می‌دهد ولی در نقطه مقابل عمل ناخالص را بر سر آدم می‌زند.

ما باید این را باور داشته باشیم و مراعات رضای خدا کلید همه چیز است و عدم مراعات کلید همه بدبختی‌هاست و فرد و جامعه و حزب و گروه همین است. عذر می‌خواهم که دائما تکرار می‌کنم، تکرارم به خاطر این است که حل‌المسائل در دست ماست، کلی دستمان است و تاریخ هم داریم، برای ما باید عبرت شود.

ما از نظر اقتصاد، شعار نمی‌دهم، من به عنوان کسی که موهایش را در این مسیر سفید کرده و حداقل ۴۰ سال در حوزه های اقتصادی، استراتژی و تصمیم‌گیری، بنگاه‌داری و .. بودم و دائم در حوزه اقتصاد سیر کرده‌ام، می‌گویم کشور از نظر منابع اقتصادی نسبت به کشورهای مثل خودش کم ندارد که هیچ، زیاد هم دارد، یعنی منابع انسانی که عمده‌ترین آورده اقتصادی در جهان امروز است نزد ماست، ما بیشترین منبع انسانی را داریم، چه از نظر تعداد و چه سن که سن عمده کشور پایین ۳۰ سال هستند و ما بالای ۵ میلیون فارغ التحصیل و دانشجو داریم و اصلاً از لحاظ منابع انسانی مشکل نداریم، بلکه بالا هم هستیم.

از نظر منابع طبیعی، نفت و گاز و انرژی و معادن و موقعیت جغرافیایی over (بالا) هستیم و دومین کشور دارنده نفت و گاز جهانیم و از نظر منابع نیز یک جدول مندلیف هستیم و هر چیزی بخواهیم در کشور هست ولی دست نخورده مانده است. موقعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک انحصاری در دنیا هستیم و با ۱۵ کشور همسایه هستیم. اصلاً عامل بالانس منطقه‌ایم، دروازه ورودی برای ۱۵ کشور هستیم و بازار ۵۰۰ میلیون نفری اطرافمان داریم که به همکاری‌‌های ما تشنه‌اند.

خلاصه سابقه تاریخی و هوش و استعداد ما زبانزد است، ما ایرانی هستیم و تازه به دوران رسیده نیستیم، در طول تاریخ جهان، ادعا نیست بلکه واقعیت است، روزی یا ۲۴ ساعتی نیست که کشوری به نام ایران نباشد، کوچک شدیم ولی ایران به عنوان ایران بوده و در مقابل همه حوادث ایستاده و نسل ما از آریایی‌هاست و ضریب هوشی ما از متوسط جهان به بالاست. این‌ها شعار نیست بلکه واقعیتی است.

این ویژگی‌ها به اسلام وصل شد، ناب‌ترین رشته اسلام یعنی شیعه، ما یک قدرت هویتی شخصیتی تاریخی داریم و مرکزیتی داریم و اعتقاد حتمی، جزمی و قطعی داریم آتیه جهان از نوع اعتقادات ما خواهد بو. خیلی صریح عرض کنم که جهان به دست حضرت حجت (عج)خواهد بود، از نوع اعتقادات ماست، چنین امید جدی و قطعی را داریم، پس ما مرکزی اقتداریم.

بهترین موقعیت جغرافیایی، منابع و نیروی انسانی در منطقه خاورمیانه‌ای را داریم که خود جهان به آن قلب زمین می‌گویند. تمام حوادث تاریخ از اینجا اتفاق افتاده و علت اینکه از ما نگران هستند این است که ما بالقوه و بالذات قدرت داریم، آن چیزی که ما را محدود کند و نگذاشته از منابعمان استفاده کنیم تنوع انتقادات، تفرقه‌ها و نابسامانی‌ها و فتنه‌هاست.

متأسفانه انواع مختلف این فتنه‌ها آمده و رفته، تا آمدیم تکان بخوریم ضربه وارد شد ولی خوشبختاتنه بدنه قوی است، حوادث مانند مغول پیش آمد ولی ما دوباره از مغول سلطان محمد گذشتیم و خواجه نصیر طوسی آمد و مغول را در خودش هضم کرد، یعنی این بدنه و فرهنگ قوی است و حوادث را قورت می‌دهد و ما با این مسائل آنچه را که در توان اقتصادی خود نشان داده‌ایم این است که به واقع اگر یک نسخه اقتصادی درست را مراعات کنیم، جزو اول‌های جهانیم، یعنی بالقوه را داریم.

جای نگرانی این است که از منابع خود درست استفاده نمی‌کنیم، خوشبختانه اقتصاد مقاومتی مطرح شد و اگر بتوان جلو رفت و دوستان خوب و دلسوز ما باید بدانند که حوزه اقتصاد حوزه‌ای شدنی است، به آن ضربه نزنیم و دست‌به‌دست هم دهیم و خیلی مسائل سیاسی را در حوزه اقتصادی وارد نکنیم.

بعد از فتنه سال ۸۸ غرب به بهانه‌های مختلفی ایران را تحریم کرد و حتی قطعنامه ۱۹۲۱ نیز در همان دوران علیه ایران صادر شد. آقای دانشجو هم می‌گفتند حتی تحریم‌ها به بخش علمی هم رسید و دشمن سعی داشت با تحریم علمی انتقام شکست خود را در فتنه ۸۸ بگیرد. تحریم‌های بین‌اللملی در سال ۸۸ به چه صورت بود؟

فتنه۸۸ امیدی به آنها داد که فشارها مؤثر است، لذا سعی کرد فشار را بیشتر کند و در همه حوزه‌ها تحریم‌ها انجام شد. وقتی تحریم روابط بانکی می‌کنند، یعنی اجازه نقل و انتقال پول نمی‌دهند، بنابراین نه صادرات و نه واردات می‌توان انجام داد و این یک نخ تسبیح است. نشستن روی شبکه ارتباطات پولی و مالی باعث می‌شود تمام شبکه را تحت کنترل خود درآورند.

ارتباط "فتنه" و "اقتصاد" را چگونه می‌دانید؟

من عرض می‌کنم که این دو واژه "فتنه" و "اقتصاد" بدون مصداق، کاملا بیان‌گر و مشخص است و جایی که فتنه اتفاق افتاد یعنی ثبات نیست و تلاطم هست و اعتماد و آرامش نیست و این مفهوم اقتصادی این چند واژه، به معنای عدم سرمایه‌گذاری و عدم تولید و فرار سرمایه و گرانی و تورم و آشفتگی که اصلاً احتیاج به بحث ندارد و لغت فتنه با ملحقات و تعاریفش و لغت اقتصاد با ملحقاتش روشنایی و تاریکی است، هر جا فتنه اتفاق افتاد، اقتصاد هم افت خواهد کرد، حالا به ضریب این فتنه و گستردگی و عمق آن آشفتگی اتفاق می‌افتد، اصلا نمی‌شود تصور کرد فتنه‌ای باشد و در سطح ملی به اقتصاد لطمه نخورد.

ممنونم از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید تا بتوانیم در خدمت شما باشیم...

خواهش می‌کنم. موفق و مؤید باشید.