چاپ صفحه

پرده‌های نفاق کنار می‌روند فشار از کدخدا، چانه‌زنی از رعیت!

به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان"تئوری قدیمی "فشار از پایین، چانه زنی از بالا" که مترجم ایرانی آن، سعید حجاریان، بازداشتی فتنه 88 بود، این روزها تغییر عنوان و ماهیت داده و با عنوان "فشار از کدخدا، چانه زنی از رعیت" از سوی عده ای واداده در حال پیگیری است.

در ادامه فضای تساهل و تسامحی که طی 1/5 سال گذشته دراختیار عده ای فرصت طلب غربزده قرار داده شده، روز چهارشنبه 26 آذر، سالن فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران مهیای برگزاری میزگردی به بهانه برای بررسی 10 سال مذاکرات هسته ای میان ایران و کشورهای 1+5 گردید که عنوان این میزگرد، درباره یک توافق نامگذاری شده بود.

براساس این گزارش، در این همایش، 3 نفر از چهره های همیشه حاضر در ویترین رسانه های زنجیره ای جریان خاص، (هرمیداس باوند، صادق زیبا کلام و احمد شیرزاد) تلاش کردند تا با بیان نظریاتی بیشتر ژورنالیستی و کمتر فنی و حقوقی، به تکرار دیدگاه های تاریخ مصرف گذشته خود بپردازند.

باوند با تکرار اسم احمدی نژاد، تلاش می کرد تا نظر منتقدین او را به سخنان خود جلب کند و جان مایه کلام خود را در این عبارت خلاصه کرد که "مادامی که مشکلات خود را با آمریکا حل و فصل نکنیم مشکل ما ادامه دارد"! در نگاه "رعیت پندارانه" او نسبت به "کدخدای تقلبی" (آمریکا) این ایران است که باید مشکلاتش را با شیطان بزرگ حل و فصل کند و هرچه او بگوید را بر گردن نهد. باوند البته توضیح نداد که سقف خواسته های کدخدایش تا کجاست و ایران برای رهایی کامل از مشکلاتی که سخنران این میزگرد به آنها اشاره کرده، تا کجا باید پا پس بکشد؟!

زیباکلام، همان چهره ای که به شدت دوست دارد جایگاه ثابت و دایمی در رسانه های مکتوب و مجازی برای خود داشته باشد، نیز همان ادبیات کهنه را روی میز خطابه اش گذارد و برای به دست آوردن دل کدخدایش، برای سگ هار او در منطقه در نوشابه باز کرد: "جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که عملا اعلام کرده می‌خواهد یک کشور دیگر به نام اسرائیل را نابود کند، این در شعار هم خلاصه نشده و هرگاه توانستیم در رابطه با نابودی اسرائیل با کمک به حماس و لبنان و غیره گام برداشتیم و اگر سلاح‌های مرگبار هم به آنها نداده‌ایم به خاطر این بوده که نمی‌شده است"! او البته بیان نکرده که میان این سخنان و موضوع این میزگرد که به مذاکرات هسته ای بازمی گردد، چه ارتباطی وجود دارد؟ آیا او به عنوان پیشقراول و رعیت، از طرح های بعدی کدخدا در مذاکرات مطلع شده که اینگونه چانه زنی را آغاز کرده است؟! آیا او حاضر است در راستای نگاه شیطان پسند خود، به فکر آب و غذای سگ هار آمریکا در منطقه بیفتد؟!

فشار از کدخدا، چانه‌زنی از رعیت!


اما سومین سخنران این میزگرد جنجالی، احمد شیرزاد بود؛ از نمایندگان مجلس معروف ششم که آبروی خود و خانه ملت را یکجا بردند. همان فردی که یکی از نطق هایش در صحن، حتی صدای یکی از سران فتنه را به آسمان رساند و مهدی کروبی که آن روزها در کرسی ریاست مجلس جلوس کرده بود، در واکنش به گزافه گویی های این فرد، از تریبون رسمی پارلمان گفته بود "این حرفهایی که شما (شیرزاد) زدید همان حرفهایی است که مرتب رادیو اسرائیل می‌گوید. با همه احترامی که برای شما قائلم به نظر من سخنان شما به این معنا بود که کل نظام به مردم دروغ می‌گوید و امریکا و اسرائیل راست می‌گویند".

تمام حرف های شیرزاد در میزگرد جنجالی را می توان در یک جمله خلاصه کرد: "از این چاه (صنعت هسته‌ای) آبی در نمی‌آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، از سال 82 تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور"! عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت در واقع کوشید تا این مفهوم را به مخاطبان کم شمارش تزریق کند که باید در صنعت هسته ای را گل گرفت و برای آینده کشور، دست گدایی به دست کدخدای تقلبی او و دوستانش دراز کرد. او البته تشریح نکرد که در سایه سال ها کاسه گذاشتن پشت در کاخ سفید، تاکنون چه آب و نانی برای آنها درآمده است؟!

مطالب مطرح شده در این میزگرد آنقدر سخیف و کوتاه بینانه بود که نیاز به پاسخ منطقی و کارشناسی ندارد و هر انسان آزاده ای، با کمترین سطح اطلاعات به خوبی می داند که کمترین نوع علم نیز نافع است و هرکس که بخواهد به کلی علمی را زیرسوال برده و خواستار تعطیلی آن شود، یا مریض است یا رعیت کدخدا!

در عین حال، توجه به این نکته ضروری است که ظاهرا پس از فتنه 88 که نتوانست آرزوهای دست نیافتنی غرب به رهبری آمریکا مبنی بر سست کردن پایه های انقلاب اسلامی برای زوال آن را برآورده سازد، تحریم های ناشی از همان فتنه نیز علیرغم مشکلات فراوانی که برای مردم پدید آورد، اما در نهایت به هدف موردنظر شیطان بزرگ نزدیک نشده است.

حال، ظاهرا در تقسیم کاری که میان کدخدای تقلبی بعضی ها(!) با رعیت آنها صورت گرفته، بنا بر این گذارده شده که تئوری "فشار از پایین، چانه زنی از بالا" به "فشار از کدخدا، چانه زنی از رعیت" تغییر ماهیت دهد؛ بدین ترتیب که حریف آمریکایی پای میز مذاکرات، با سوءاستفاده از شرایط به وجود آمده، زیاده خواهی های خود را ادامه داده و در بیرون از اتاق مذاکره، طی لابی گسترده "عبری- عربی- غربی" علاوه بر تشدید تحریم ها، نسبت به افزایش فشارها برعلیه ایران (مانند کاهش قیمت جهانی نفت) دولت و ملت ایران را به گوشه رینگ دلخواه کشانده و همزمان، رعیت شیطان در داخل، با پچ پچ های خناسی، پنبه کل علم و صنعت هسته ای را بزند و به بهانه رفع تحریم ها، این زمزمه ابلهانه را بیخ گوش ملت نجوا کند که هسته ای می خواهیم چیکار؟! مگر کشورهایی که هسته ای نشدند، چه شدند؟! دم کدخدا را باید دید تا مشکلات زمینی و آسمانی مرتفع شود و...

9 دی نزدیک است؛ روز رستاخیز امت انقلابی ایران علیه کدخدای تقلبی و رعیت ورشکسته او. نه آمریکا مردم ایران را شناخته است نه دست پروردگان بخت برگشته یانکی ها در داخل. رابطه کدخدا - رعیتی سالهاست در این کشور به بایگانی تاریخ سپرده شده و اینک، مشتی کهنه به دوران رسیده نمی توانند تفاله های فکری خود را تحت لوای اعتدال، به خورد خلق الله دهند. مردم برای رسیدن به صنعت هسته ای که به مراتب مهمتر و حیاتی تر از ملی شدن صنعت نفت است، هم خون عزیزانشان را داده اند و هم هزینه های گزاف مالی و معنوی پرداخت کرده اند.

ملت، آنچه که با خون به دست آورده اند را به خاطر نان نسیه شیطان از دست نخواهند داد.

ظاهرا یکی از خصوصیات دوران عجیب موسوم به اعتدال، پدیدآمدن فرصتی برای افشای ماهیت درونی عده ای و کنار رفتن پرده های نفاق از آنان است تا باطن خود را در منظر عمومی بهتر نشان دهند.