چاپ صفحه

بخشش داماد جنایتکار پای چوبه دار

دوباره سوءظن سراغش آمد و حس کرد، شهلا به او خیانت می کند. همین حس کافی بود تا دوباره دعوا و درگیری آغاز شود. ناصر هیچ کنترلی بر رفتارش نداشت به همین خاطر به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت. شهلا هم فهمیده بود این بار قضیه یک دعوای معمولی و داد و فریاد نیست. به همین دلیل سعی کرد از خانه فرار کند اما ناصر مقابل در ایستاده بود و راه فراری وجود نداشت. سریع خود را به بالکن خانه رساند تا از همسایه ها کمک بخواهد اما قبل از این که حرفی بزند، ضربه های چاقو فریاد را در گلویش خشکاند.

با اطلاع این جنایت به پلیس درنخستین روز شهریور 90، ماموران کلانتری 108 نواب خود را به محل حادثه در خیابان مرتضوی رساندند. جسد غرق در خون شهلا در بالکن قرار داشت و زن جوان با ضربه های چاقو از پا درآمده بود.

مرد میانسالی کنار جنازه ایستاده بود و با معرفی خود به عنوان همسر مقتول گفت: «من شهلا را کشتم. عصبانی شدم و از آشپزخانه چاقویی برداشتم و وقتی به خودم آمدم همسرم را کشته بودم.»

پس از بررسی های مقدماتی جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و ناصر هم با قرار بازداشت روانه زندان شد. با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه، اولیای دم خواستار قصاص قاتل شدند. پدر مقتول گفت ناصر همیشه دخترم را کتک می زد و او را اذیت می کرد.

او به مصرف شیشه اعتیاد داشت و دخترم هرچه تلاش کرد نتوانست او را نجات دهد. سرانجام هم مرتکب قتل شد و حالا باید مجازات شود.

دختر 15 ساله مقتول هم در شکایت خود گفت: من و برادر کوچکم همیشه شاهد مشاجره پدر و مادرم بودیم. پدرم مرد خشنی است و همیشه در خانه دعوا می کرد و مادرم را بدون هیچ دلیلی کتک می زد. پدرم ساعتی قبل از حادثه وارد خانه شد و با مادرم دعوا کرد و او را کتک زد. بعد هم به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت. او در را قفل کرد و بعد به طرف مادرم رفت و او را کشت. بعد از حادثه به اتاقش رفت و لباس هایش را عوض کرد و منتظر رسیدن ماموران شد. در این حادثه مادرم را از دست داده ام اما نمی خواهم پدرم قصاص شود. می دانم که او گناهکار است اما بدون هیچ قید و شرطی از او اعلام گذشت می کنم.

بعد از آن پدر مقتول بار دیگر در جایگاه قرار گرفت و گفت: من حاضرم که سهم نوه ام را هم پرداخت کنم تا ناصر قصاص شود.پس از آن بود که مرد چهل و پنج ساله در جایگاه قرار گرفت و اتهام خودش را پذیرفت.

او گفت: من مدتی قبل از حادثه به مصرف تریاک و بعد شیشه اعتیاد پیدا کردم. به خاطر همین بدون هیچ دلیلی به رفتار همسرم بدگمان می شدم و با او دعوا می کردم. همسر به من ناسزا می گفت و فحاشی می کرد.همین موضوع باعث می شد که من بیشتر عصبانی شوم. روز حادثه هم وقتی وارد خانه شدم با هم مشاجره کردیم. وقتی به من ناسزا گفت کنترل خودم را از دست دادم و با چاقوی آشپزخانه او را به قتل رساندم. پس از حادثه متوجه اشتباهم شدم اما همسرم فوت شده بود.

پنج قاضی جنایی بعد از مشورت، ناصر را به قصاص محکوم کردند. پس از آن پرونده از سوی قضات شعبه 16 دیوان عالی کشور بررسی و رای دادگاه تایید و پرونده برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی ارجاع شد. در حالی که شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شده بود، اولیای دم مقتول با مراجعه به دادسرای جنایی تهران داماد سابق خود را در آستانه اربعین حسینی بخشیدند. آنها در رضایتنامه خود اعلام کردند، بدون قید و شرط و حتی دریافت دیه داماد سابق خود را بخشیده اند.

با رضایت اولیای دم، پرونده این جنایت به دادگاه فرستاده شد تا ناصر از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.