چاپ صفحه

سرعدالت را بیخ تا بیخ بریدند "شمشیرها بخوابید، دعوا سرلحاف است! "

به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستانزمانیکه مردم به دور علی(ع) ریختند و به مثابه رمه گوسفندان اطراف وی جمع شدند(2) تا عزت بیعتش را برای خود تمثیل سازند و بر عدالتش گردن نهند، ایشان بخوبی می دانست که دیر زمانی نخواهد گذشت و کسانی که حکومت بر مردم را جزء آرزوهای خویش قرار داده و از این رو هر کدام رفیق خود را به حساب نمی آورد(3)، تاب عدالت را بی تاب کرده و عنان صبر ازکف برون داده و از تساوی حقوقشان با پابرهنگان و زاغه نشینان خشمگین گشته و بیعت خویش را فراموش خواهند نمود. به همین دلیل می فرمود:"برای بیعت با من دستم راگشودید ولی من آن را بستم و باز دستم را کشیدید ولی آن را بستم و نگاهش داشتم، آنگاه بر من هجوم آوردید و مثل شترهای تشنه که وقت آب خوردن به آبگیرهای خود هجوم می برند تا در اثر ازدحام بند کفش رها شد...و اشخاص ضعیف زیر دست و پا رفتند."(4)

علی(ع) راست می گفت، چرا که، تا شمشیر عدالت علی(ع) بلند شد شکم های برآمده از حرام کنارهم جمع شدند و علی(ع) تنها ماند، بیعت کنندگان با دست علی(ع)، دست عدالت علی(ع) را بستند وعلی(ع) کشته عدالتش شد.

اقلیت اشرافی ومرفهین بی درد در طول تاریخ عدالت را خانه نشین می کنند_چنانچه علی(ع) را خانه نشین کردند_ و تیغ تیز عدالت را کُند، تا رانت های اقتصادی وسیاسی خود را توجیه کنند. و گرنه عدالت علی با کاخ نشینی سرسازگاری ندارد.

به هرحال تا بوده عدالت زیر تیغ اصحاب زَر زور و تزویر مظلومانه ذبح شده. روزی شیخ فضل الله را بالای دار بردند سوت و کف زدند، روزی مدرس را سَم دادند، روزی یاران دورغین به حضرت روح االله جام زهر دادند. تا پیرجمارانی پر کشید و سید خراسانی پرچمدار عدالت شد و باز همان قصه ی تلخ مظلومیت علی(ع).

در سال 68 با علی زمان بیعت کردند، اما چه زود اهل کوفه شدند و علی را تنها گذاشتند. هنوز بوی جنگ و شهادت در کشور موج می زد، هنوز فریاد جنگ فقر وغنای حضرت روح الله در گوش مردم مانده بود، مردم با قناعت، ساده زیستی و ایثار خو گرفته بودند که عده ای خسته و پشیمان از بیعت با عدالت، تکنوکرات شدند وشمشیر اشرافیت را از رو بستند.

تا جاییکه در سال 69رییس جمهور وقت گفت: "اظهارفقر وبیچارگی کافی است واین رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده است که مسئولین به مانور تجمل روی آورند.

از آن روز انقلابیون خسته و پشیمان استارت ستیز علنی با عدالت را زدند، مانور تجمل کار خودش را کرد. ذائقه مردم کاملا دگرگون شد، ساده زیستی وقناعت به زهد فروشی وتظاهر به تقوا تعبیر می شد، امت با خانه های ساده جای خود را به خان های مذهبی با ویلا های مجلل دادند، توسعه اقتصادی لیبرالی، عدالت اقتصادی علی را ذبح کرد. برج ها وآسمانخراش های چشم نواز قدبرافراشتند تا نگاه کسی به حلبی آباد ها وزاغه نشین ها نیفتد. کیش وقشم منطقه عمیلاتی "مانور تجمل" شدند. فقرا و مستضعفین زیر چرخه های قدرت وثروت اشرافیت له شدند. به راستی گچ هم گچ های قدیم که روی سیاهی با افتخار می نوشت: "انقلاب مال کوخ نشین هاست" اما از وقتی خط فقر را با ماژیک وایت برد می کشند با یک اشاره پاک می شود.

در این میان تجدیدنظر طلبان بیگانه با عدالت که راه را هموار دیدند، از پس آزادی، سرعدالت را بیخ تا بیخ بریدند تا کسی فریاد عدالتخواهی سرندهد و موجب سلب آرامش آقازاده ها در سواحل لندن نشود. عدالتخواهی را با برچسب تندروی محکوم کردند تا عزیزدلمان دنبال "حاکمیت دوگانه"، "مذاکره با آمریکا"، "هواپیمای شخصی"، "ویژه خواری"و"زمین خواری" باشد.

شام است و تیغ خورشید زندانی غلاف است    شمشیر ها! بخوابید دعوا سر لحاف است
آن سو یکی که با گرگ سرگرم گاو بندی ست    این سو یکی که با خود مشغول ائتلاف است
شعر سفر مخوانید شاعر اسیر زلف است          از کربلا مگویید حاجی در اعتکاف است
مردان همیشه مردند آماده نبردند                     آری ولی نه امشب امشب شب زفاف است
در همین دوران بود که علی زمان امام خامنه ای(مدظله العالی) همانند پدرانشان مظلومانه فریاد عدالت سر دادند تا خواب را براشرافیت فراری از عدالت آشفته کنند. امام خامنه ای حاکمیت بدون عدالت را نامشروع خواندند و دربیانی فرمودند:" «مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهى است. این پایه مشروعیت ماست."(5)

علمدار عدالت یک تنه در برابر اسلام اشرافیت ومرفهان بی درد ایستاد تا اینکه در سال80 در پیامی هشت ماده ای خطاب به روسای سه قوه صراحتا فرمودند:" به مسئولان خیرخواه در قواى سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، به نوعىهمدستى با فاسدان و مفسدان است". در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهىنباید استثنا شود." و این هشدار نشان از مظلومیت عدالت و عدالتخواهان می داد. اما کار به جایی رسید که امام امت فرزندان دانشجوی خود را در پیامی تاریخی در 6/8/81 به مطالبه جدی عدالت فراخواند. ایشان در این پیام با ذکر این نکته که:" امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور مسئله‏ى عدالت است." همگان را دوباره به امر مهم و حیاتی عدالت متوجه کردند.و دانشجویان را حامی اصلی گفتمان عدالت خواندند.

روح جنبش دانشجویی با محافظه کاری ومصلحت اندیشی ها ی موهوم در پارادوکس است و دانشجو نمی تواند نسبت به فقر و فساد و تبعیض بی تفاوت باشد. دانشجویان به عنوان قشرفرهیخته وچشم تیزبین جامعه بدلیل دوری از تعلقات اجتماعی وسیاسی باید پرچمدار جنبش عدالتخواهی باشد. و در راه عدالتخواهی نیز از سیاسی بازی های رایج پرهیز کنند.

امام خامنه ای در این پیام تاریخی تاکیدی دوباره بر مطالبه عدالت توسط دانشجویان کردند و این پیام صریح و حکیمانه سرمنشاء حرکتی نو و باشتاب در میان نسل جوان دانشجوی انقلابی وعدالتخواه شد. چرا که " دانشجوى جوان اگر چه خود برخاسته از قشرهاى مستضعف جامعه هم نباشد، به عدالت اجتماعى و پر کردن شکافهاى طبقاتى به چشم یک آرزوى بزرگ و بى‏بدیل مى‏نگرد.

این احساس و انگیزه در دانشجو پر ارج و مبارک است. و مى‏تواند پایه‏ى قضاوتها و برنامه‏هاى عملى او براى حال و آینده باشد. اگر عدالت - عدالت واقعى و ملموس و نه فقط سخن گفتن از عدالت - آرزو و آرمان و هدف برنامه‏ریزى‏هاست، پس باید هر پدیده‏ى ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد ."

ایشان با رهبری داهیانه خود خطر عدالت ستیزان صاحب قدرت وثروت را گوش زد کردند و از دانشجویان مطالبه عدالت را خواستار شدند:" مسابقه‏ى رفاه میان مسئولان، بى‏اعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامه‏ریزان، ثروت‏هاى سر برآورده در دستانى که تا چندى پیش تهى بودند، هزینه کردن اموال عمومى در اقدامهاى بدون اولویت، و به طریق اولى در کارهاى صرفاً تشریفاتى، میدان دادن به عناصرى که زرنگى و پرروئى آنان همه‏ى گلوگاه هاى اقتصادى را به روى آنان مى‏گشاید، و خلاصه پدیده‏ى بسیار خطرناک انبوه شدنِ ثروت در دست کسانى که آمادگى دارند آنرا هزینه‏ى کسب قدرت سیاسى کنند. و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسى اضعاف آنچه را که هزینه کرده‏اند گرد مى‏آورند. اینها و امثال آن نقطه‏هاى استفهام برانگیزى‏ست که هر جوان معتقد به عدل اسلامى ذهن و دل خود را به آن متوجه مى‏یابد و از کسانى که مظنون به چنین تخلفاتى شناخته مى‏شوند پاسخ مى‏طلبد. و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضایى عملکرد قاطعانه براى ریشه‏کن کردن این فسادها را مطالبه مى‏کند. "

و این حرکت مستقل عدالتخواه در جنبش دانشجویی با هدایت های امام خامنه ای اکنون توانسته است گفتمان انقلاب وعدالتخواهی را دوباره احیا کند. از این روست که اکنون دانشجویان در شرایط حاضر باید بیش از پیش به طرح مطالبات اساسی مستضعفین و استقرار عدالت در همه شئون بپردازد. چرا که مانند پیام هشت ماده ای رهبر معظم انقلاب رو به مسئولین، این پیام امام خامنه ای خطاب به دانشجویان نیز هم اکنون به روز است و تاریخ انقضاء آن نگذشته است. و هنوز هم پا برهنگان و مستضعفین این برپادارندگان واقعی انقلاب، در مظلومیت به سر می برند و ما باید "برای احقاق حقوق فقرا در تمام جوامع بشری تا آخرین قطره خون خود دفاع کنیم."(6)

اگر امروز علی زمان، دانشگاهیان را مکلف می کند که مطالبه عدالت را در صدر مطالبات جنبش دانشجویی قرار دهند، بدان دلیل است که راه مولا علی علیه السلام زنده تر گشته و مخالفینش جرأت عرض اندام بخود ندهند.

اکنون در پرتو عدالتخواهی جنبش دانشجویی نباید گذاشت خواب به چشمان زمین خواران بیاید، نباید گذاشت عده ای به نام ولایت ولایتمداران را حذف کنند، نباید گذاشت طلبه عدالتخواه سیرجانی تنها بماند، نباید گذاشت آقازاده ها با پول بیت المال در لندن خوش بگذارنند، نباید گذشت شورای تمام شهر بشود شورای بالاشهر، نباید گذاشت فتنه گران لباس مقدس روحانیت را خدشه دار کنند.

امروز دانشجویان به عنوان افسران گوش به فرمان نائب الامام سید علی خامنه ای(حفظ الله) گفتمان عدالت را جهت ظهور حضرت ولی عصر(روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه) محقق و عملی خواهند ساخت.

”یک لحظه از درخواست و مطالبه عدالت کوتاهی نکنید ؛ این شانشماست .جوان و دانشجو و مومن شانش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه این فکرهم با همه وجود، خودم هستم و امروز بحمدالله نظام هست".(7)


منابع:

1. بیانات مقام معظم رهبری

2. برگرفته از سخنان حضرت امیر در خطبه معروف به شقشقیه، نهج البلاغه.

3. برگرفته از سخنان حضرت امیر در خطبه 148، نهج البلاغه.

4. قسمتی از فرمایش حضرت امیر در خطبه 220 نهج البلاغه

5. بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اعضاى هیأت دولت، 5/6/1382

6. صحیفه ی نور، ج15، ص279

7. بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه شیراز 14/2/87