به گزارش پایگاه عدالت خواهان" آنگاه امام آثار و عواقب نامطلوب فتنه را پس از پاگرفتن و بزرگ شدن بیان میکند:
ثم یاتی بعد ذلک طالع الفتنه الرجوف و القاصمه الزحوف فتزیغ قلوب بعد استقامه و تضل رجال بعد سلامه و تختلف الاهواء عند هجومها و تلتبس الاراء عند نجومها. من اشرف لها قصمته و من سعی فیها حطمته...
خ 151نهج البلاغه
ثم یاتی بعد ذلک طالع الفتنه الرجوف و القاصمه الزحوف فتزیغ قلوب بعد استقامه و تضل رجال بعد سلامه و تختلف الاهواء عند هجومها و تلتبس الاراء عند نجومها. من اشرف لها قصمته و من سعی فیها حطمته...
خ 151نهج البلاغه
سپس بعد از آن، دولت فتنه وحشتآور که شکننده و نابودکننده است فرامیرسد. پس قلبها پس از استواری میلغزند و مردان پس از درستی و سلامت گمراه میشوند و افکار به هنگام هجوم آن پراکنده و اندیشه ها
پس از آشکار شدن آن دچار شک و تردید میگردند. کسی که به مقابله با آن برخیزد و پشتش را میشکند و کسی که در آن کوشش کند هلاک میشود.
پس از آشکار شدن آن دچار شک و تردید میگردند. کسی که به مقابله با آن برخیزد و پشتش را میشکند و کسی که در آن کوشش کند هلاک میشود.
مطلب مهم دیگری که دربارهی فتنه در سخنان امام آمده است، کیفیت برخورد با آن و عکس العملی است که هنگام بروز فتنه باید نشان داد.
راهنمایی های مولی الموحدیدن امیر المومنان در زمان بروز فتنه
امام می آموزد که وقتی نشانه های فتنه آشکار شد اولین و آسانترین کار این است که با فتنه گران همکاری نشود.
آن گاه باید همگام با اکثریت مردم قدم برداشت، زیرا تا فتنه گسترده نشده اکثریت با آن مخالف است و باید بدون انحراف به چپ و راست، راه مستقیم را پیش گرفت و با قدرت و شجاعت در مقابل موجهای فتنه ایستادگی کرد تا فتنه از بین برود:
کن فی الفتنه کابن اللبون لاظه فیرکب و لالبن فیحلب.
خ 151
کن فی الفتنه کابن اللبون لاظه فیرکب و لالبن فیحلب.
خ 151
در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش که نه پشتی دارد که سوار شوند و نه شیری که بدوشند.
فلا تکونوا انصاب الفتن و اعلام البدع و الزموا ما عقد علیه حبل الجماعه.
کلمات قصار حکمت 1
کلمات قصار حکمت 1
نشانه های فتنه و پرچمهای بدعت نباشید و به آنچه ریسمان اکثریت مردم به آن بسته شده است ملتزم باشید.
الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده علیها باقی الکتاب و آثار النبوه.
الیمین و الشمال مضله و الطریق الوسطی هی الجاده علیها باقی الکتاب و آثار النبوه.
انحراف به راست و چپ مایه گمراهی است و راه وسط و مستقیم همان جاده حق است و قرآن و آثار نبوت بر همین راه است.
خ 16 نهج البلاغه
خ 16 نهج البلاغه
بخش اعظم زندگانی امیرالمؤمنین در ستیز و رویارویی با «فتنه ها» سپری گردید. از ایـن رو شـنـاخـت فـتنه و کشف معیارهای حق و باطل در کشاکش بروز فتنه ها اهمیتی ویژه می یـابـد. چـنـانـچـه پیداست آن امام همام نیز سعی فراوانی در تبیین مشکله فتنه نموده است و هموست که فریاد برآورده است:
«من چشم فتنه را کور کردم، در حالی که احدی جراءت چنین کاری را نداشت.» خ 92نهج البلاغه
«من چشم فتنه را کور کردم، در حالی که احدی جراءت چنین کاری را نداشت.» خ 92نهج البلاغه
حضرت درطول مدت زمامداری خود با فتنه ناکثین، قاسطین و مارقین مبارزه کرد و به یقین کسی که فتنه ها را با جان خود لمس کرده است خصایص و ابعاد فتنه را بهتر و عینی تر می تواند بیان کند و به درمان آن بپردازد.
عاملی که فتنه جویان را در عمل سخیف خود جری می سازد،
عاملی که فتنه جویان را در عمل سخیف خود جری می سازد،
ایجاد شک و تردید در میان عوام و گـاهـی، خـواص اسـت،
در صـورتـی کـه اگـر جـوانـب فـتـنـه، قـبـل از وقـوع تـوسـط عالمان آگاه، تبیین گردد و این تبیین به آگاهی و بیداری جوامع بـیـانـجـامـد، فتنه جویان، راهی برای نفوذ در قلوب مردم نخواهند یافت و وقتی چنین شد فتنه جو به سوراخی خواهد خزید و توان هرگونه حرکتی از او سلب خواهد شد.
بـدیـن مـنـظـور، مـوضـوع فـتـنـه را ـ کـه اکـنـون بـه بـحـث روز نـیـز تبدیل شده است ـ از دیدگاه امام متّقیان و خصمِ فتنه جویان، علی بن ابی طالب (ع) پی می گیریم.
ایهالناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره.
خ 5 نهج البلاغه
خ 5 نهج البلاغه
ای مردم امواج فتنهها را با کشتیهای نجات درهم بشکنید و از راه اختلاف و ستیزه جویی دوری کنید.
شیعیان عزیز این است کلام مولایمان همیشه در صحنه باشیم واز اختلاف وستیزه جویی دوری کنیم .
علی (ع) در زمان خود با فتنههای مهم و شکنندهای روبرو شد که بیشترین وقت و نیروی امام در دفع آن فتنه ها مصروف شد.
در میان آن فتنهها شاید فتنه خوارج از همه سختتر بود
زیرا که این بار فتنهگران در لباس زهد و تقوا و با پیشانیهای پینه بسته به میدان آمده بودند
و مبارزه با چنین جمعیتی که همواره آیات قرآن بر لبهای آنان جاری بود و شعار فریبندهی لاحکم الا لله را با خود داشتند، سخت دشوار مینمود اما با وجود همه این دشواریها، امام کوچکترین تردیدی به خود راه نداد و در سرکوبی این فتنه که نه تنها وضع سیاسی مسلمانان بلکه عقاید دینی آنها را هم تهدید میکرد، با قاطعیت عمل کرد و در جنگ نهروان، همه آنها را از بین برد و جز تعداد اندکی که از ده نفر کمتر بودند، تمام افراد خوارج کشته شدند.
پس از جنگ نهروان، امام در مورد دفع فتنه خوارج و دشواریهای آن فرمود:
ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احد غیری بعد ان ماج نمیهبها و اشتد کلبها.
خ 92
ایها الناس فانی فقات عین الفتنه و لم یکن لیجتری علیها احد غیری بعد ان ماج نمیهبها و اشتد کلبها.
خ 92
ای مردم، من چشم فتنه را درآوردم و کسی جز من جرات این کار را نداشت و این هنگامی بود که امواج فتنه گسترده شده و به آخرین درجه شدت رسیده بود.
با زیركی و هوشمندی برخورد نمودن:
در حكمت شماره 1 میخوانیم، «كُنْ فی الفِتْنَة كابْنِ اللَّبُونِ، لا ظَهْرٌ فیركب، وَ لا ضَرْعٌ فیُحْلَبْ؛(1)
در فتنهها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.»
این تشبیه در واقع به این معنی است كه در فتنهها انسان به گونه ای زیركانه برخورد كند كه هیچ یک از دو طرف از او نتواند بهره برداری كند، نه وسیلهای برای تاخت و تاز فتنهانگیزان باشد و نه چون شتر شیرده باعث تقویت مالی و روحی آنها گردد.
در فتنهها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.»
این تشبیه در واقع به این معنی است كه در فتنهها انسان به گونه ای زیركانه برخورد كند كه هیچ یک از دو طرف از او نتواند بهره برداری كند، نه وسیلهای برای تاخت و تاز فتنهانگیزان باشد و نه چون شتر شیرده باعث تقویت مالی و روحی آنها گردد.
ابن ابیالحدید در توضیح این بخش میگوید:
«ایّام فتنه كه همان ایام خصومت و جنگ و درگیری است، بین دو رهبر گمراه كه هردو مردم را به گمراهی دعوت میكند، مانند فتنه عبدالملك و ابن زبیر و فتنه مروان و ضحاك و فتنه حجاج و ابن اشعث»؛(2)
در این موارد باید به گونهای حركت كرد كه هیچ یک از دو طرف را تقویت نكند، نه به صورت مستقیم در منازعه و درگیری آن ها شركت داشته باشد و نه به صورت تداركاتی و غیرمستقیم
«وگاه یكی از دو طرف برحق است این را نمیشود گفت ایام فتنه است مانند جنگ جمل و صفین (كه علی ـ علیه السلام ـ طرف حق بود) و مانند آن كه در این صورت جهاد همراه طرفداران حق (و علیه رهبران گمراه و فتنهانگیز) واجب است و كشیدن شمشیر و نهی از منكر و بذل جان در اثبات و عزت بخشیدن دین و اظهار حق لازم و ضروری است.» (3)
«ایّام فتنه كه همان ایام خصومت و جنگ و درگیری است، بین دو رهبر گمراه كه هردو مردم را به گمراهی دعوت میكند، مانند فتنه عبدالملك و ابن زبیر و فتنه مروان و ضحاك و فتنه حجاج و ابن اشعث»؛(2)
در این موارد باید به گونهای حركت كرد كه هیچ یک از دو طرف را تقویت نكند، نه به صورت مستقیم در منازعه و درگیری آن ها شركت داشته باشد و نه به صورت تداركاتی و غیرمستقیم
«وگاه یكی از دو طرف برحق است این را نمیشود گفت ایام فتنه است مانند جنگ جمل و صفین (كه علی ـ علیه السلام ـ طرف حق بود) و مانند آن كه در این صورت جهاد همراه طرفداران حق (و علیه رهبران گمراه و فتنهانگیز) واجب است و كشیدن شمشیر و نهی از منكر و بذل جان در اثبات و عزت بخشیدن دین و اظهار حق لازم و ضروری است.» (3)
1- حكمت 1،ص624.
2- ابن ابيالحديد، شرح نهجالبلاغه، بيروت، داراحياءالتراث العربي، چاپ دوم، 1387 ه ، ج17-18، ص82.
3-. همان.
2- ابن ابيالحديد، شرح نهجالبلاغه، بيروت، داراحياءالتراث العربي، چاپ دوم، 1387 ه ، ج17-18، ص82.
3-. همان.
نگاهی هم به سخن معلم امام علی(ع) کنیم....
فتنه ها خواهد بود که
در اثنای آن مرد بصبح مومن باشد
و بشب کافر شود
مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.
پیامبر اعظم (ص)
فتنه ها خواهد بود که
در اثنای آن مرد بصبح مومن باشد
و بشب کافر شود
مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد.
پیامبر اعظم (ص)