به گزارش پایگاه عدالت خواهان"این پژوهش به بررسی «شکلگیری جریان های فکری رومانتیک در سپهر سیاسی ایران، از دوران مشروطه تا دهة 1330» می پردازد. اهمیت یافتن رومانتیسم، بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار، در تاریخ معاصر ایران بر تنازع خرد و شاعرانگی-ستایش شور و هیجان و احساس به جای عقل در مواجهه با امور- دامن زد. مشروطیت که قرار بود بزنگاه کاربست عقل و تدبیر خردمندانه در سیاست ایران شود، دست آخر از رومانتیسم سر در آورد که برخی از نمودهای آن را میتوان در رازورزی، باستانگرایی، بازگشت به خویشتن و انقلابیگری مشاهده کرد. رومانتیسم سویههای آرمانشهری سیاست ایران را برجسته ساخت و تفکر منطقی را دچار طردانگاری، حذف و انکار کرد. با شدت گرفتن این موج در ادامه، این روند حتی خطمشی نظام سیاسی قرار گرفت و بسیاری از اقدامات را بر پایة باستانگرایی و بازگشت به خویشتن قرار داد. سؤال اصلی این است که «چه جریان های رومانتیکی در دوران مشروطه تا دهة 1330 ظهور کرده و چگونه نضج یافتند». فرض مرتبط با این سؤال نیز چنین است که «باب شدن رومانتیسم و به تبع آن رازورزی، باستانگرایی افراطی، انقلابیگری و توجه به احساسات و تمایلات آنی در سپهر سیاسی ایران، سه جریان عمدة رومانتیک را در دورة مذکور به وجود آورد: نژادگرایی، هویتاندیشی، سوسیالیسم عرفانی.»
نویسندگان:
محمدرضا تاجیک, حیدر خسروی
مجله رهیافت های سیاسی و بین المللی – دوره 7، شماره 43، پاییز 1394.
انتهای پیام/