به گزارش پایگاه عدالت خواهان" شرکت فرانسوی توتال چهارشنبه شب برای دومین بار در دو دهه اخیر وزارت نفت ایران را سرکار گذاشت و رسما اعلام کرد در صورتی که آمریکا اجازه ندهد، فعالیت خود را در ایران متوقف میکند. به گزارش روزنامه فرهیختگان، دومینبار است که این شرکت آمریکایی-فرانسوی با وجود داشتن قراردادهای سنگین و چندمیلیارد دلاری با کشورمان، فعالیت در ایران را متوقف میکند و بدون پرداخت جریمه راهی کشورش میشود.
توتال سال 87 نیز ایران را ترک کرد و دقیقا عملی مشابه سال 97 انجام داد. در پی قراردادی که وزارت نفت ایران در سال 79 برای توسعه فاز 11 پارسجنوبی (دقیقا همین فازی که امروز نیز در دست توتال است) با توتال بسته بود، این شرکت آمریکایی-فرانسوی با اینکه با وزارت نفت ایران قرارداد همکاری امضا کرده بود، سال 87 به بهانه مخالفت آمریکاییها برای ماندن در ایران، فاز 11 پارسجنوبی را رها کرده و عملا وزارت نفت ایران را سرکار گذاشت. آیا تدوینکنندگان، طراحان و امضاکنندگان این قرارداد که جزء نخستین تجربه قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC بوده است، نباید امروز پاسخگو باشند؟
بیژن زنگنه وزیرنفت پنجشنبه در پی متوقف شدن فعالیتهای توتال در ایران گفت: «جریمهای مشمول این کار توتال نمیشود، فقط آن پولی که این شرکت تاکنون هزینه کرده، به او عودت داده نمیشود!» سوال از آقای وزیر نفت این است، شما که یکبار تجربه تلخی در امضای قرارداد با توتال داشتید، چرا یکبار دیگر قراردادی امضا کردید که در صورت ترک توتال، هیچ جریمهای مشمول او نشود؟!
وزیرنفت گفته است: «هزینههای توتال دیگر عودت داده نمیشود.» آقای زنگنه کل پولی که توتال در ایران هزینه کرده بین 40 تا 60 میلیون دلار است که اغلب آن نیز یا صرف هزینه جاری توتال یا صرف تحقیق، توسعه و پژوهش درباره میادین نفتی ایران شده و به نظر اغلب کارشناسان و متخصصان نفتی خارج کردن این اطلاعات که جزء اسناد محرمانه برای خارجیهاست نگرانکننده است. آیا نمیدانید تمام هزینههایی که توتال در مدت حضور اندک خود در ایران انجام داده برای خالی کردن اطلاعات از مخازن و میادین نفتی ایران بوده است؟
آیا از توتال تعهد گرفتهاید که در این حضور حدودا 10 ماهه در ایران، اطلاعاتی را که از ایران خارج خواهد کرد، چه کار خواهد کرد؟ واقعا آیا نمیدانستید توتال قصد حضور در ایران را ندارد و فقط برای دزدیدن اطلاعات محرمانه میادین نفتی ایران به کشورمان آمده است؟
به یاد بیاورید حرف نخستوزیر اسبق ایتالیا را که روایت میکرد: «سه هفته در آمریکا بودم، خیلی تلاش کردم مجوز بگیرم که شرکتهای نفتی ایتالیا برای کار در میادین نفتی ایران مانند «انی ایتالیا» به ایران بروند، ولی آمریکاییها گفتند «به توتال ماموریتی دادیم که 16 سال به خوبی انجام داد.»
یکی از ایرادات بزرگ به قرارداد ایران با توتال، محرمانگی قرارداد است. چرا تاکنون کسی این قرارداد را مشاهده نکرده است؟
توتال برای اجرای چند کار مهم برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی به ایران آمد. در تعهدی که توتال به ایران داده است دو اتفاق مهم باید میافتاد. قسمت نخست، تولید تعبیه گاز از مخزن است. در این خصوص هیچگونه نگرانی وجود ندارد و رفتن توتال هیچ ضربهای به مسیر توسعهای فاز 11 پارسجنوبی وارد نخواهد کرد، چرا که شرکت ایرانی پتروپارس در گذشته این عملیات را در فازهای 19 و 12 با موفقیت انجام داده بود. واقعا سوال این است چرا وقتی توانمندی داخلی در انجام یک فعالیت وجود دارد، کار به خارجی بدعهد سپرده میشود؟ قسمت دومی که توتال باید در فاز 11 انجام میداد، کمک به ایستگاه تقویت فشار بود که به گفته برخی مقامات دولتی ممکن است در این حوزه کمی با مشکل مواجه شویم که کاملا قابل حل است و دارای راهکار فنی، البته مقداری با هزینه بیشتر است. کاش مدیریت وزارت نفت در پنج سال اخیر به جای نگاه به دست خارجی، کمبودها را اصلاح و تقویت میکرد.
توتال در حالی قرارداد با ایران را امضا کرد که این قرارداد منتقدان زیاد داشت؛ منتقدانی که هر وقت نقد فنی و کارشناسی به برخی مفاد قرارداد میکردند با ادبیات تند وزیر نفت مواجه میشدند. اما ای کاش در امضای قرارداد ایران با شرکت آمریکایی-فرانسوی توتال به آن 15 ایراد دفتر رهبر معظم انقلاب درباره قرارداد با توتال بیشتر توجه میشد. طبق اطلاعاتی که در رسانهها منتشر شده است در 22 تیر سال 95، دفتر رهبری 15 مورد ایراد درباره قرارداد با توتال به وزارت نفت ارسال کرده بود که فقط چند تای آن اصلاح شد و مابقی آن به بایگانی وزارت نفت منتقل شده است! آیا اگر آن اشکالات و ملاحظات توسط تیم کارشناسی و مدیریتی وزارت نفت صورت میگرفت، امروز توتال به این سادگی و بدون پرداخت ریالی جریمه میتوانست ایران را ترک کند؟
اعتراض یک اقتصاددان حامی به سوءتدبیرهای دولت
یک اقتصاددان حامی دولت که مدتی است تبدیل به منتقد دولت شده، میگوید: سوءتدبیر و بیتدبیری و بیکفایتی، بیش از تحریم به کشور ضربه میزند.
دکتر فرشاد مؤمنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست «چشمانداز اقتصاد پس از خروج آمریکا از برجام» گفت: دولت روحانی تعهد کرد به دنبال سیاست تنشآفرینی نرود ولی از سوی دیگر بام افتاد و شروع به اغراق گویی در مورد تنشزدایی کرد. اگر به تحریمها عمیق نگاه کنیم، همگی پاشنه آشیل اقتصاد ایران یعنی «تولید ملی» را هدف قرار دادهاند، یعنی کالاهای لوکس و تجملی مشمول تحریمها نبوده و ظرفیتهای تولیدی را هدف قرار دادهاند.
وی افزود: وقتی که مقامهای رسمی به صراحت میگویند که در یک دوره کوتاه، هفت هزار بنگاه صنعتی ما تعطیل شده و واحدهای هنوز تعطیل و ورشکسته نشده با یک سوم ظرفیت خود کار میکنند. به عنوان تولید نباید هیچ دلاری تخصص داده شود مگر اینکه از یک صافی کارشناسی گذشته باشد.
باید یک برنامه با انسجام و با کیفیت ریخته شود و فقط در آن کادر دلار نفتی خرج شود. اما شما مشاهده کردید که متاسفانه ولنگاریها در زمینه واردات افسارگسیخته ضدتوسعهای مصرفگرا و عمدتا لوکس و تجملی حتی در بعضی از سالها افزایش هم پیدا کرده است.
وی خطاب به رئیسجمهور گفت: تا این لحظه براساس گزارشهای منتشر شده توسط دولت، متوسط واردات در دوره پنجساله از متوسط واردات در دوره احمدینژاد بیشتر بوده است و باید بیایند پاسخ دهند چرا به این همه ولنگاری و بیبرنامگی تن دادند و چرا هنوز هم دارند این کار را میکنند.
مومنی افزود: در آن موقع تذکر هم دادیم، به فاصله نه چندان دوری، مقامات دولتی آمدند روی این فشار گذاشتند که راه نجات ایران از طریق اتکاء به سرمایهگذاری خارجی میگذرد.
مؤمنی افزود: دولت و وزارت نفت به جای تمرکز بر نقاط خوب قابل اعتماد کشور، بازی IPC (قراردادهای جدید نفتی) راه انداختند و تمام تمرکز خودشان را بر روی دلبستن به سرمایه خارجی گذاشتند، آن هم توسط وزیری که در دوره خودش سنگینترین لطمهها را به بنیه کارشناسی داخلی زده بود و ولنگارانهترین امتیازات قراردادی را به خارجیها داده بود که ما در دوره آقای خاتمی به اندازه کافی درباره آثار ذلتبار و پرخسارت آن ولنگاریها هم گزارش داده بودیم، در دوره حسن روحانی هم آن گزارشها را یادآوری کردیم.
وی گفت: ما در دوره روحانی شاهد بودیم که مثلا واردات خودروهای لوکس رکورد دوره احمدینژاد را هم شکست، ما که از این فرصت میتوانستیم بنیه پشتیبانی ارزی کشور را از طریق تمهیداتی مثل صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی تقویت کنیم، متاسفانه این فرصتها را به طرز فاجعهآمیزی دوباره از دست دادهایم.
وی گفت: در سال اول روی کار آمدن دولت دوم حسن روحانی شخصا به عنوان انجام وظیفه ملی دانشگاهی کتابی منتشر کردم تحت عنوان عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز، که در آن گوشزد کردم که ایران از طریق یک رویکرد متکی به برنامه میتواند از شرایط خطیر و پیچیده کنونی عبور کند و بعد خطوط کلی آن برنامه را هم مشخص کردیم و در چارچوب آن هم گفتم که این برنامه باید یک برنامه توسعه عادلانه باشد و در آن جا توضیح دادم که بیاعتنایی نابخشودنی دولت روحانی به مسئله عدالت اجتماعی درست مثل دفاع بد دولت احمدینژاد از مسئله عدالت اجتماعی میتواند برای ایران فاجعه ساز باشد، ولی متاسفانه عزیزان اعتمادی به هیچ یک از توصیههای مشفقانهای که اقتصاددانهای علاقهمند به توسعه ایران کرده بودند، نشان ندادند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: دولت بیبرنامه، دولتی است که قادر نیست اولویت خودش را صحیح تشخیص بدهد.
یک نگاه سرانگشتی به میزان تجارت خارجی نشان میدهد که نباید دوباره دفع الوقت کنیم.
مقامات ایرانی به خصوص وزیر خارجه و هم مقامات اروپایی اعلام کردند به هیچ وجه هزینه فرصت مراودات اقتصادی همه کشورهای طرف تجاری ایران با آمریکا قابل مقایسه با هزینه فرصت تجاری آنها با ایران نیست.
بنابراین در حال حاضر نباید توهمآلود حسابهای غیرعادی روی منازعه بین اروپا و آمریکا یا شرق آسیا با آمریکا و یا بعضی اعراب با آمریکا بکنیم. اینها از نظر اقتصادی روشن و شفاف است و شخصا تردیدی ندارم که مطلقا هیچ کدام از آنها هزینهای از بابت ایران نخواهند پرداخت.
مومنی ادامه داد: آنچه اساس ماجرا است این است که ما اگر میخواهیم نجات پیدا کنیم باید رویه برنامه تعدیل ساختاری را تغییر دهیم.
وی خاطرنشان کرد: اگر خطاهای بدیهی راهبردی در اداره اقتصاد را که من اسم آن را گذاشتم شیوه بازارگرایی مبتذل، ما فقط آن بازارگرایی مبتذلگرایی را بگذاریم کنار و به مبانی قانون اساسی خود و به تحلیلهای سطح توسعه برگردیم، شما خواهید دید که میتوانیم کشور را بسیار کارآمدتر و کمهزینهتر اداره کنیم.
عبدی: شعارهای انتخاباتی روحانی درباره برجام و ارز واقعی نبود
«موقعیت دولت نسبت به گذشته ضعیفتر شده چرا که شعارهای داده شده درباره برجام واقعی نبود».
عباس عبدی به روزنامه ایران گفت؛ از یک جهت موقعیت دولت نسبت به گذشته ضعیفتر شده. زیرا شعارهایی درباره برجام داده شد که واقعی نبود، یعنی برجام بیش از آنچه بود، برجسته شد. اکنون عملا آن شعارها خلع سلاح شده است. رئیسجمهوری و دولت نباید برای عبور از مشکلات، برجام را بیش از ظرفیت آن، برجسته میکردند. این واقعیتی است که باید به آن پرداخت و اذعان کرد که دولت ضعیف شده است.
وی میافزاید: اگر به دوره انتخابات و حتی فاصله 29 اردیبهشت تا معرفی هیئت دولت توجه و اخبار آن دوره را مرور کنید، احساس خواهید کرد که از سوی دولت، مواضع تند، رادیکال و از موضع قدرتی اتخاذ میشد که البته من آن را نمیپسندیدم، اما کسی که این مواضع را اتخاذ میکرد، باید متوجه تبعات آن هم میبود. یا حداقل میخواست چنین چیزهایی را نگوید یا اگر گفت، باید سعی کند آنان را محقق کند. نمیشود که هم شعارهای رادیکال داد، اما بعد به سادگی کنار آمد. عبدی میگوید: فارغ از اینها، نکته مهم دیگر که شاید اهمیت بسیاری داشته باشد این است که مردم کاری به صحبتهای رئیسجمهوری و دیگران ندارند، مردم میخواهند بدانند وضعیت روال زندگی آنان در حوزه رسانه، اقتصاد و اجتماعیات چگونه خواهد بود. برداشت من این است که آقای روحانی و دولت- که منفعل است- سعی کردند این مسائل را در عرصه عمومی حل کنند، اما همیشه به صورت ناقص طرح کردهاند. در حالی که با توجه به ویژگیهای ایشان، انتظار میرفت این مسائل را پشت میز و فارغ از فضای مجازی یا عرصه عمومی حل کند و اگر حل نشد، با درایت و قدرت به عرصه عمومی منتقل کند. به همین دلیل میبینید که مسائل به عرصه عمومی کشیده میشود، اما حل نمیشود. ضمن اینکه نکاتی که شما گفتید، ولو درست باشد، ربطی به مسائلی مانند ارز ندارد. وقتی قول قطعی داده میشود که ارز افزایش یا نوسان نخواهد داشت، اما بعد بلافاصله آن اتفاقات میافتد، این دیگر ربطی به جناح رادیکال و تند ندارد.
ایجاد دودستگی، شگرد خود شماست فرافکنی نکنید!
روحانی در حالی میگوید تندرو و کندرو و دودستگی ایجاد نکنید، که خود بانی این تقسیمبندیها بود.
روزنامه جوان دراینباره مینویسد: حسن روحانی در جلسه اخیر هیئت دولت در مقام بیان ضروری بودن وحدت در دوره پس از خروج آمریکا از برجام، جملاتی از امام خمینی(ره) نقل کرده که «تندرو و کندرو دودستگی در کشور ایجاد نکنید و این خلاف اسلام، دیانت و انصاف است.» گویا رئیسجمهور فراموش کرده که تندرو نامیدن منتقدان و افراطی قلمداد کردن آنها از سخنان پرتکرار وی و دولتمردانش از سال 92 تاکنون است.
تازه سه چهار ماهی بود که حسن روحانی رئیسجمهور شده بود که در صحن علنی مجلس به همه کسانی که به او رأی نداده بودند، اینگونه توهین کرد: «مردم در 24 خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تکرأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی دادند.» یک روز دیگر هم گفت که «نخواهم گذاشت امید این ملت را یک عده افراطی بخواهند ضربه بزنند.» یا جای دیگری گفته بود: «با اینکه تندروها از اقدامات تخریبی خویش تاکنون نتایج معکوس گرفتهاند، اما باز هم بر بداخلاقیهای انتخاباتی خویش میافزایند.» آیا به خاطر همین دو قطبیسازیهای روحانی و دولتمردانش نبود که رهبری فرمودند «از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، بدخواهان این تعبیر را بهکار بردند و منظور آنها از تندرو کسانی است که نسبت به انقلاب اسلامی و تفکر و اصول امام پایبندتر و مصممتر هستند و مقصود آنها از میانهرو کسانی هستند که در مقابل بیگانگان، تسلیم و سازشپذیرتر هستند. کسانی که در داخل این تعابیر را بهکار میبرند باید معارف اسلامی را به دقت مطالعه کنند زیرا در اسلام، چنین تقسیمبندی وجود ندارد و میانه و وسط، به معنای «راه مستقیم» است. بنابراین در مقابل راه میانه، تندروی قرار ندارد، بلکه منحرفین از صراط مستقیم قرار دارند. در مسیر مستقیم ممکن است عدهای تندتر بروند و عدهای هم کندتر که این اشکالی ندارد.» بنابراین اقدام روحانی در نقل قول از امام را باید خودزنی او قلمداد کرد.