این موضوع نه در حوزه نظر بلکه در حوزه عمل نیز تسری دارد و آنجایی که نقدهای مثبت و منفی همراه با راهکارهای سلبی و ایجابی ارائه شود نقطه عزیمت به وضع مطلوب است والا ماندن در وضع موجود که کار چندان سختی نیست. همچنان که رهبر حکیم انقلاب فرمودند در مسیر رسیدن به قلههای پیشرفت توقف معنا ندارد.
یکی از نقاطی که در این مسیر بسیار محل بحث است، عملکرد مسؤولان نظام جمهوری اسلامی است و آنچه میتواند در حرکت آنها مثمرثمر باشد نقد سازنده و عالمانه و دلسوزانه خواهد بود. رهبر بزرگوار انقلاب در دیدار چند سال پیش با دانشجویان فرمودند: «نظارت و توجه به اوضاع کشور، نگاه مستفسرانه و دنبالِ پیداکردن واقعیت، همراه با انتقاد... نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهای بسیار لازم است» یا آنکه در باب پرسشگری از مسؤولان، حضرت معظمله خطاب به دانشجویان فرمودند: «هر پدیده ضدعدالت در واقعیت کشور باید مورد سوال قرار گیرد» که این جمله ناظر به زیر پا گذاشتهشدن حق در هر یک از شؤون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میتواند باشد.
آنچه در این گذار، هم باید بدان توجه کرد و هم مورد تاکید پیامبر اعظم(ص) بوده و در سالهای متمادی از سوی رهبر انقلاب تکرار شده است، حسن ظن نسبت به نقد و نقادی است. آنچه به تاکید از حضرت امامعلی(ع) به مالک اشتر تصریح شد، شنیدن نصیحت افراد و حسن ظن داشتن به آنهاست.
آنچه در بالا رفت و بسیار بیشتر از آن؛ لزوم نقدپذیری و حسنظن نسبت به نقاد را به اثبات میرساند اما یکی از راهکارهای جریان تکنوکراتیک چه در دوره سازندگی و چه در حال حاضر تخطئه فضای نقادی بوده است؛ نگاهی که منبعث از خودرأیی نهفته در تفکر تکنوکراتیک است. جریان کارگزاران در سالهای 68 تا 76 با ایجاد شعارهایی چون «مخالف هاشمی، مخالف رهبری است؛ مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است» منتقدان آقای رفسنجانی را تخطئه میکردند و با زدن برچسبهایی چون «قابلمه بهدست» در مقابل ایجاد فضای نقد ایستادند تا آنجا که رهبر معظم انقلاب صدا به اعتراض بلند کردند.
دولت روحانی نیز که به گفته تحلیلگران اجتماعی از باب رفتارشناسی در قاموس همان دولت کارگزاران قرار میگیرد- با این تفاوت که دولت هاشمی رفسنجانی حامیان متعصب و سرسخت خود را داشت اما دولت یازدهم فارغ از نداشتن پایگاه اجتماعی، به دلیل اشتباهات مکرر خود حتی در میان سیاسیون و اهالی دانشگاه هم حامی جدی ندارد- از ابتدای فعالیت خود با برچسبهای متعدد نسبت به منتقدان فضای نقد را بر آنها بسته است. «بیسواد»، «لبو فروش»، «افراطی»، «متحجر»، «بیاخلاق» و... برچسبهایی بود که جریان دولت با استفاده از آن سعی در از بینبردن فضای نقد در کشور میکند.
صحبت اخیر رئیسجمهور در سلسله این برچسبزنیها ناظر به «شناسنامهدار بودن منتقدان» شد؛ آنجا که روحانی در نمایشگاه کتاب گفت: «اما آنچه پسندیده نیست آنکه با پول مردم و با بیتالمال مردم، از دولتی که منتخب مردم است و با رأی اکثریت مردم فعالیت خود را آغاز کرده است، کسی بخواهد به جای نقد، تخریب را پیشه گیرد، این امری است که دولت نمیپسندد، ما از همه میخواهیم با شناسنامه سخن بگویند، بگویند از کجا هستند، بگویند وابسته به کدام جناح هستند، با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران، ملت ایران راهش روشن است، ملت ایران در عصر حاضر به دنبال آرامش است، ملت ایران به دنبال اعتدال است.»
حسن روحانی با بیان این جمله تلاش دارد ضمن تخطئه چندباره منتقدان، یک جبهه «خودی» و «غیرخودی» و «با روحانی» و «علیه روحانی» درست کند اما سوالی که مطرح میشود، آن است که آیا منتقدان باید حتما در دستهبندیهای سیاسی و دعواهای جناحی گروهها قرار گیرند تا حق اظهار انتقاد نسبت به دولت را داشته باشند؟!
به عنوان مثال جریان دانشجویی بهعنوان یکی از فعالترین پایگاههای منتقد نسبت به تمام دولتها – نه فقط دولت روحانی- که تلاش دارد خود را خارج از دستهبندیهای حزبی و گروهی قرار دهد، آیا اجازه سخن و انتقاد خواهد داشت یا مثل 16 آذر 92 با رعایت آزادی بیان پرسشگری نمایندگان آنها از رئیسجمهور لغو خواهد شد؟!
و یا آنکه آن دسته از مراجع فرهنگی یعنی مراجع بزرگوار تقلید، علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهد که نگاه نقادانه نسبت به اوضاع فرهنگی کشور دارند و خود را در دستهبندیهای سیاسی و جناحی آقای روحانی و همفکرانش و غیرهمفکرانش قرار ندادهاند و بنا به فرموده رهبر انقلاب باید همچنان نگاه نقادانه داشته باشند و تذکر بدهند؛ چه کنند؟ آیا باید بر دهان همه چسب بزنیم؟ بالاتر از آن مردمی که ولی نعمت دولت هستند و به جز پایبندی بر جناح ولایت به جناح دیگری تمایل ندارند نیز نباید زبان به انتقاد و حتی شکوه باز کنند؟
نکته دیگر آن است که آیا آقای روحانی شناسنامه را تنها برای ابراز عقیده منتقدان الزامی میداند یا مغالطهگران، منافقان، لیبرالها و... که در شرایط جدید خود را در قاموس حامیان میانهروی و اعتدال تعریف میکنند نیز برای شبههافکنیها و هجمههایشان به ارزشها باید شناسنامهدار وارد میدان شوند؟ که اگر این اتفاق بیفتد بسیار پسندیده خواهد بود و بعد از سیوچند سال لااقل ملت تفاوت آنهایی را که داعیه خط امام دارند با پیروان اصیل حضرت امام روحالله(ره) خواهند شناخت.
***
این سخن سیدشهید و مظلوم جمهوری اسلامی شاید برای آقای روحانی بسیار راهگشا باشد که «هرکه با ما نیست، بر ما نیست!» و البته هر که منتقد آقای روحانی است لزوما بدخواه و دشمن و مغرض نسبت به ایشان و دولتشان نیست؛ جناب آقای روحانی برای جناحبندی افراد گروهها خوب است به دستهبندی رهبر معظم انقلاب توجه کنند که فرمودند: «هرجا جناح خبیث و پلید و منفوری هست، با جمهوری اسلامی بد و مخالف و دشمن است؛ درست مثل زمان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله که اشراف فاسد و زورگوها و دشمنان طبقات مظلوم و محروم و کسانی که خودشان به این طبقات ظلم میکردند و منافقان که در دلشان مرض بود، با دعوت پیامبر مخالفت کردند. امروز عینا همان جناحها در برابر جمهوری اسلامی ایستادهاند؛ چون جمهوری اسلامی راه پیامبران را طی میکند.» این جناحبندی درست و اصولی است، نه جناحبندیهای با ما و بر ما!
رهبر حکیم انقلاب طی سالیان اخیر بارها بدین نکته اشاره فرمودهاند که «نسبت به مذاکرات با غربیها خوشبین نیستند» و اگر در چند ماه گذشته بهجای خوشبینیهای افراطی دولت نسبت به غرب، این امر نسبت به منتقدان لحاظ شده بود، بدون تردید نتیجه بهتری در روند پیشرفت دولت و مملکت را شاهد بودیم.