به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" شینزو آبه، نخست وزیر پادشاهی ژاپن قرار است چهارشنبه ۲۲ خرداد در رأس یک هیئت عالیرتبه و در جریان سفری دو روزه به تهران سفر کند. سفر آبه به تهران نخستین سفر یک مقام عالی رتبه این کشوربه ایران در تمام 40 سال گذشته است و سریع و 24 ساعته هم نیست و سه روزه خواهد بود و تا 24 خرداد ادامه می یابد. رسانههای غربی و به خصوص آمریکاییها طی روزهای گذشته سفر نخستوزیر ژاپن را برای میانجیگری وی بین ایران و آمریکا مطرح کرده اند که با این فرض «آبه» حامل پیام هایی از آمریکا برای ایران است.
دو هفته پیش از این، نخست وزیر ژاپن پس از دیدار با ترامپ در نشست خبری مشترک با وی درباره ایران گفته بود: ما در زمان مناسب، مواضعمان را در قبال ایران اعلام کردهایم. صلح و ثبات خاورمیانه، برای ژاپن، آمریکا و جامعه جهانی بسیار مهم است. برای به صلح و ثبات رساندن خاورمیانه، هرکاری بتوانیم انجام خواهیم داد. تنشها حول ایران باید کاهش یابد و به اختلاف نظامی منجر نشود.
«تارو کونو» وزیر خارجه ژاپن هم چهار روز پیش اعلام کرد که کشورش از موقعیت خود به عنوان دوست دو کشور آمریکا و ایران برای کمک به کاهش تنش ها بین تهران و واشنگتن استفاده خواهد کرد.
در همین موضوع، نانوا کناری، عضو کمیسیون امنیت ملی با اشاره به در پیش بودن سفر نخست وزیر ژاپن به کشورمان گفت: این سفر به پیشنهاد و توصیه ترامپ انجام می شود. زیرا ترامپ از ژاپنی ها خواسته است تا میان آمریکا و ایران میانجی گری کند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس افزود: آمریکایی ها می خواهند به هر قیمتی که شده با ایران مذاکره کنند و وقتی با پاسخ منفی ایران روبرو شدند، به کشورهایی چون سویس و ژاپن پیشنهاد دادند تا نقش میانجی را بازی کنند.
نانواکناری بیان داشت: به احتمال فراوان شنیزو آبه نخست وزیر ژاپن، حامل پیامی از سوی ترامپ برای ایران خواهد بود.
پیام رسان ترامپ برای دلالی می آید
روز گذشته روزنامه کیهان درباره سفر روز چهارشنبه «آبه» نوشت: برخلاف فضاسازی کاذب رسانههای دولتی و زنجیره ای، مقامات ژاپن برای میانجیگری و حفظ برجام و ارتقای روابط اقتصادی به ایران نمیآیند، بلکه اینها تنها در نقش «پیامرسانهای ترامپ» به ایران سفر میکنند و هدف اصلی صرفا دلالی برای پیادهسازی خواستههای زیادهخواهانه رئیس جمهور آمریکا است.
نقش این واسطهها این است که به خیال خام خود با دادن وعدههای نسیه، مسیر امتیازگیری یکطرفه آمریکا از ایران را هموار کنند. در حقیقت ژاپن و آلمان میانجی نیستند، بلکه با کلاه گشاد آمریکا میآیند.
پیش از این مقامات اروپایی و آمریکایی صراحتا اعلام کرده بودند که به دنبال توافق تکمیلی با ایران هستند. توافقی که در آن محدودیتهای برجامی ایران دائمی شده و موضوع موشکی و منطقهای نیز به آن اضافه شود. پس هدف اصلی، تعمیم خسارت محض برجام به دیگر مولفههای قدرتساز ایران است.
ذوقزدگی رسانههای دولتی و زنجیرهای از مذاکره ایران با این واسطهها در حالی است که ما پیش از این با رئیسِ این واسطهها یعنی دولت آمریکا مذاکره کردهایم. مذاکرهای که به برجام ختم شد. به استناد گزارشهای آژانس، ایران به تمامی تعهدات خود عمل کرد ولیکن آمریکا هم در دولت اوباما و هم در دولت ترامپ، به صورت فاحش برجام را نقض کرد.
اگر هدف پیامرسانها، کاهش تنش و حفظ برجام است، مخاطب اصلی این پیام، آمریکاست. ژاپن و آلمان به جای ارائه وعدههای سرِخرمن به ایران، باید از آمریکا بابت عهدشکنی در برجام سؤال کنند و واشنگتن را به اجرای تعهدات برجامیاش توصیه کنند.
تضمین موفقیت سفر نخست وزیر ژاپن
در همین باره، کیوان خسروی، سخنگوی شورای عالی امنیت ملی درباره سفر برنامهریزی شده نخست وزیر ژاپن نوشته است: « تلاش برای "بازگشت آمریکا به برجام و جبران خسارتهای وارد شده به ایران" و "رفع تحریمهای فرا سرزمینی واشنگتن علیه کشورمان" که هر دو از اصول مورد پذیرش و تاکید جامعه بینالمللی است میتواند تضمینی برای موفقیت سفر نخستوزیر ژاپن باشد».
چرا نیازمند میانجی نیستیم؟
چند روز پیش، روزنامه فرهیختگان درباره سفر نخست وزیر ژاپن و ادعای میانجیگری وی نوشت: نقشی که امروز شینزو آبه به خود گرفته با آنچه نیاز مردم ایران است، متفاوت است. میپرسید چرا متفاوت؟ توضیح خواهم داد:
اول: میانجی چه ژاپن باشد، چه عمان و چه حتی عراق که همکار استراتژیک ایران بهشمار میآید، در این روزها نمیتواند کمکی به ایران کند. چون اصلا صورت مساله چیز دیگری است. از نگاه ایران تفاوتی میان سلطان قابوس با عادل عبدالمهدی و شینزو آبه در این میان نیست. آمریکا تا به امروز پنج واسطه فرستاده و اگر آبه هم بیاید میشود ششمین نفر، اما تا به حال بیان نکرده که برای شروع مذاکره حاضر است چه اقدامی کند؟ کدام حق کنار گذاشته شده ایران را به رسمیت میشناسد؟ کدام منفعت ضایع شده ایران را تامین میکند؟ روزی که ترامپ از میز مذاکره با ایران و گروه کشورهای 1+5 کنار کشید و توافق را از پایه نقض کرد و برجام باقیماند با حجم انبوهی از تعهدات ایران. اروپاییها هم در این یک سال نهتنها در مقابل آمریکا نایستادند که با ترامپ همراهی کردند. در این شرایط اساسا فرستادن میانجی هیچ معنایی ندارد چراکه این تنها ایران است که به توافق و متنی مکتوب، تصویب و امضا شده، پایبند است و ادعای مضاف بر آن ندارد و قبول واسطه در این وضعیت یعنی عقبنشینی از همین نقطه حداقلی و لذا اصولا در این شرایط بستر و فضایی برای چانهزنی و مذاکره باقی نمانده است.
دوم: طیفی از فعالان سیاسی در کشور سالهاست معتقدند در مقابل آمریکا هرچه میتوانیم باید هزینه کنیم تا تنشها کاهش یابد و معلوم هم نمیکنند تاکجا باید در این مسیر جلو رفت. این جماعت امروز و برای توجیه اینکه ما باید مذاکره را قبول کنیم و به سمت پذیرش افرادی چون شینزو آبه برویم، از تهدید آمریکا سخن میگویند، از نظامی گرفته تا اقتصادی و با پذیرش تندخویی و قلدرمآبی آمریکا میگویند که چارهای جز امتیازدهی نداریم. از نگاه این افراد در شرایط کنونی برای دفع خطر ترامپ، باید با او مذاکره کرد و به توافق جدید دست یافت حتی اگر اطمینانی از این نباشد که ترامپ تا کجا به توافق جدید پایبند خواهد بود و حرفش را عوض نخواهد کرد. در مواجهه با این نوع نگاه، این توضیح روشن وجود دارد که به واقع تهدید امروز آمریکا اولا چیز جدیدی نیست و سالهاست از ابتدای انقلاب وجود داشته و از قضا امروز با شدت کمتری در جریان است و ثانیا تهدیدهای ترامپ بعد از یک سال چه در عرصه اقتصادی و چه در عرصه نظامی با موفقیتهای کمتری نسبت به ایام قبلی همراه بوده است. امروز ایران موفقیتهای قابل توجهی در عرصه اقتصاد و مدیریت آن به دست آورده، راههای فروش نفت خود تحت تحریم را به دست آورده و در حال توسعه شبکه بزرگی از روابط اقتصادی و مالی با همسایگان اصلی خود از جمله عراق و ترکیه است و بهنوعی در شرایطگذاری از ایام تحریم قرار گرفته است. در مساله نظامی نیز ایران اقدامی نکرده بلکه خود آمریکاییها پیام فرستادهاند که بنای درگیری ندارند و اعتراف کردهاند اقداماتشان صرفا تبلیغاتی بوده است.
بنابراین باید گفت نیاز مردم ایران امروز رفع این تهدیدهای بیاعتبار شده از سوی آمریکا نیست، بلکه نیازشان تقویت بنای داخل، اصلاحات درونی و عقبراندن تهدیدها تا مرزهای جغرافیایی ایالات متحده است.
سوم: نیاز اصلی مردم ایران و البته مطالبه روی میز مذاکرهکنندگان ایرانی به هیچ عنوان مذاکره مجدد بر سر مساله هستهای یا دیگر توانمندیهای کشور نیست. همچنانکه بارها و بارها حسن روحانی و محمدجواد ظریف و دیگر مقامات دولت دوازدهم بیان کردهاند برای ایران تنها میز مذاکره با آمریکا وجود دارد و آن همان جایی است که منافع ایران تضییع شده و از این رو تنها به مذاکرهای تن میدهد که توافق از بین رفته برجام دوباره احیا شود و آمریکا بر مبنای آن با ایران وارد مذاکره شود. از همینرو محمدجواد ظریف در واکنش به فرستادن افراد مختلف برای میانجیگری گفته است: «ما گفتهایم نیازی به میانجیگری نداریم، آمریکا یک جنگ اقتصادی را علیه مردم ما شروع کرده است، این سیاست باید متوقف شود، وقتی این سیاست متوقف شود آنوقت جو کاملا تغییر خواهد کرد» پس نیاز فعلی ایران تنها بازگرداندن برجام است نه چیز دیگر. علاوهبر اینها ایران استدلالهای دیگری هم برای عدمپذیرش یک میانجی آن هم در شرایط فعلی دارد چراکه امروز دو سطح از اتحاد در مقابل آمریکا شکل گرفته و درحال جوابدادن است و لذا در داخل هیچ علاقهای به رخنه در این اتحادها و متزلزلکردن آنها با حربه مذاکره وجود ندارد. این اتحاد اول در سطح مردم است. حتی آن قشری که به برجام حسن روحانی امید داشتند. قاطبه مردم حجت را بر خود تمام شده میبینند و میدانند که هر مذاکرهای با آمریکا نتیجهای جز آنچه برجام بدان دچار شد نخواهد داشت و لذا راهحل مشکلات کشور از مسیر کنار آمدن با کری، اوباما، پمپئو، ترامپ یا هر فرد دیگری از مسئولان آمریکایی نمیگذرد. سطح دوم اتحاد اما در سطح مسئولان کشور است، بهویژه آنهایی که گمان میکردند امضای کری تضمین است و امروز فهمیدهاند که هیچ تفاوتی میان مسئولان آمریکایی نیست و اساسا آمریکا قابل اعتماد نیست. ظریف همین یکی، دو روز گذشته حرفهای مهمی به العالم زده است. وزیر امور خارجه در بخشی از این گفتوگو بیان کرده است: «این دولت آمریکا با دولت قبلی و دولت بعدی هیچ فرقی نمیکند، ما با دولت آمریکا مذاکره کردیم اما آنها تعهداتشان را اجرایی نکردند، دولت اوباما هم عهدشکنی کرد و بعد از آن ترامپ بهصراحت از برجام خارج شد.» در این وضعیت مسئولان متحد شدهاند با تکیه بر توانمندی داخلی، مشکلات را حل کنند و بالکل امیدشان از آمریکا و اروپا قطع باشد و از اینرو تلاش میکنند مقابل اظهارات بعضا رنگ و لعابدار ترامپ بایستند و وعدههای او را باور نکنند.
رابطه بین ایران و ایالات متحده واسطهبردار نیست
سیدحسین نقوی حسینی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره سفر شینزوآبه نخست وزیر ژاپن به کشورمان گفت: ژاپن از شرکای سنتی جمهوری اسلامی ایران است، مراودات این کشور همیشه با ما مثبت بوده بنابراین این سفر برایمان بسیار اهمیت دارد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: در خبرها گفته میشود شینزوآبه حامل پیام از طرف غربیها است، باید بگویم ایشان اولین کسی نیست که پیام غرب را به ایران میآورد.
وی تاکید کرد: ایالات متحده این روزها برای مذاکره با ایران بسیار واسطهتراشی میکند یه روز سوئیس روز دیگر عراق و یک زمانی کشور دیگری را پیامرسان میکند باید گفت سیاست جمهوری اسلامی ایران درباره این امر آشکار و روشن است.
نماینده مردم ورامین در مجلس شورای اسلامی گفت: تا هنگامی که آمریکا بر طبل تهدید، تحریم و فشار بکوبد و رفتارش را تغییر ندهد، غیر عقلانی است که ما باب مذاکره با این کشور را به رویش باز کنیم.
اصلاح طلبان ذوق زده شدند/ نخست وزیر ژاپن را دست پر برگردانیم
«علی بیگدلی» دیپلمات سابق و از فعالین اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه همدلی گفت: «آقای آبه با دو هدف به ایران میآید. هدف اول این است که از بروز جنگ بین دو کشور جلوگیری کند تا از این طریق، هم ایران و هم آمریکا و البته هم جامعه جهانی را از شرِ هزینههای جنگ نظامی خلاص کند. در قدم دوم، حتماً آقای آبه سعیاش را به کار میگیرد تا چالش فعلی را که روز به روز بیشتر میشود، کنترل کند و فضا را به نوعی مدیریت کند تا بلکه ایرانیها و آمریکاییها اگر همچنان تصمیم به تداوم قطع رابطه دارند، حداقل از جدل و رویاروییهای ضرررسان ممانعت کنند».
بیگدلی در ادامه گفت: «دستگاه دیپلماسی ایران باید هوشیاری بالایی داشته باشد و هر آنچه لازم است انجام بدهد تا از این طریق، آبه دست خالی تهران را ترک نکند. ما میتوانیم، ضمن طرح نقطه نظراتمان پیشنهادهایی منطقی و مهمی را پیش روی نخست وزیر ژاپن قرار بدهیم تا بتوانیم از سفر نفر اول یکی از مهمترین و محبوبترین کشورهای جهان بهره وری لازم را ببریم».
لابد خبرهای مثبتی در راه است، چون کیهان مخالف است
عصر ایران، دیگر رسانه اصلاح طلب با خوشحالی عجیب از سفر «آبه» نوشت: «همچنین در حالی که هنوز شینزو آبه به ایران نیامده و این امید وجود دارد که از شدت تنش قدری کاسته شود و اسراییل و سعودیها و براندازان هم نومید شوند کیهان نوشته است: «ذوقزدگی رسانههای زنجیرهای از مذاکرۀ ایران با واسطهها در حالی است که ما پیش از این با رییس این واسطهها یعنی دولت آمریکا مذاکره کردهایم. مذاکرهای که به برجام ختم شد.»
در این منطق «هر گونه گفت و گو» چه با واسطه و چه با غیر واسطه مردود و محکوم است و با این نگاه معلوم نیست چرا مردم رییس جمهور و دولت انتخاب می کنند و چرا وزارت خارجه داریم و چرا عضو سازمان ملل هستیم. طرفه این که همینها در عین حال مدام از دولت مطالبۀ اقتصادی دارند و انگار نه انگار درآمد اصلی کشور از نفت است و تحریمها درآمد ارزی را کم کرده است و همه می دانند که بهبود وضع اقتصادی درگرو سیاست خارجی است. در واقع خواست شان این است: بهبود اقتصادی و درآمد و وفور کالا بی دیپلماسی و بی سیاست خارجی چون همه می خواهند سر ما کلاه بگذارند.
با این حال بر پایۀ نوع واکنشها به این سفر میتوان حدس زد که لابد خبرهای مثبتی در راه است که برخی در داخل ناخرسندند و می توان نتیجه گرفت که این سفر جدی است و تشریفاتی نیست چرا که اگر نبود به این حدت و شدت موضع نمیگرفتند کما این که قبلتر که یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان و میانجی سنتی به تهران آمد واکنش خاصی نشان داده نشد».
سفر نخست وزیر ژاپن برای کاهش تنشها مفید است
مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح طلب مجلس که خود را معلم سیاست و دیپلماسی هم می داند با انتشار توئیتی در این باره نوشته است: «سفر نخست وزیر ژاپن آن هم برای اولین بار پس از انقلاب اگر فایده ای هم در کاهش تنش ها و قیمت دلار نداشته باشد(که قطعا دارد) فی حد نفسه مهم است زیرا سیاست جنگ داوطلبانه افراطیون همراه ترامپ را خنثی می کند لذا به عنوان معلم سیاست و دیپلماسی به دکتر ظریف بخاطر تحرک چشمگیرشان دست مریزاد می گویم».
تشکر کواکبیان از تحرک ظریف ناظر به سفر یک ماه پیش وزیر امور خارجه به ژاپن و دیدار با شینزوآبه است. هرچند تحرک دستگاه دیپلماسی به خودی خود امری مثبت و قابل تقدیر است اما مهمتر آن است که این تحرکات بیش از آنکه برای حفط برجام و یا اهداف مشابه باشد پیرامون گسترش روابط اقتصادی دو کشور بدون دخالت کشور ثالث صورت پذیرد.
امید به شرق به بهبود رابطه با غرب!
ظاهرا کاسبان برجام که امروز به کاسبان ترس از جنگ تغییر شکل داده اند دست بردار نبوده و بنای تغییر رویه ندارند. این خوشحالی از سفر نخست وزیر ژاپن به عنوان یکی از شرکای جدی و مورد اعتماد امریکا به خودی خود عجیب است، اما عجیب تر آنجاست که از سفر شینزوآبه به دنبال میانجیگیری برای کاهش تنش های بین ایران و آمریکا هستند، گویی که از منشا این تنش ها خبردار نبوده و تجربه همین سه سال پیش در اعتماد به آمریکا در برجام را ندیده اند. این امید قطع نشده به خارج از کشور تا آنجا قابل تعجب است که پس از یک سال مهلت به اروپا و بعد از گذشت بیش از 30 روز از ضرب الاجل 60 روزه هنوز اروپا هیچ عمل جدی انجام نداده است، اما برخی امیدوار هستند که بتوان آمریکای قلدر و عهدشکن را با هر ترفندی به اصل برجام برگردانند و تعهداتش را نیز اجرا کند! این امر وقتی بیشتر قابل تامل می شود که برخی مسئولان به امریکایی ها در صورت برگشت به برجام و انجام تعهدات سه سال قبل قول مذاکره مجدد هم میدهند!